گروه مترجمان مرکز مطالعات آمریکا
دیروز آمریکا فرآیند رسمی ترک پیمان آب و هوایی پاریس را شروع کرد؛ زیرا دیروز، نخستین روزی بود که به لحاظ حقوقی میتوانست خود را از این پیمان بیرون بکشد. این کشور در چهارم ماه نوامبر ۲۰۲۰، یعنی یک روز پس از انتخابات ریاست جمهوری، از این پیمان بیرون آمد. مثل این است که سالها به فکر بیرون آمدن از پیمان پاریس بودهاند و این حرف غلط نیست. از قبل و در همان روزی که دونالد ترامپ انتخاب شد، مشخص بود که پیمان پاریس را ترک خواهد کرد. پس از اندکی تردید و دودلی در اوایل دوره ریاست جمهوری، ترامپ شاد و متکبرانه در ماه ژوئن ۲۰۱۷، در رُز گاردِن[۱] سخنرانی کرد و قول داد که از این پیمان، بیرون خواهد آمد؛ اما بهموجب شروط این پیمان، او تا اواخر این هفته بهطور رسمی نمیتوانست قصد خود را به سازمان ملل متحد اعلام دارد و در این میان، دیپلماتهای آمریکا در مذاکرات آبوهوا شرکت میکردند.
تقریباً دو سال و نیم بعد، اگر سخنرانی سال ۲۰۱۷ را که بیش از نیم ساعت به طول انجامید، به خاطر بیاوریم، اسکات پروئت[۲] تنها مقام جمهوری خواه کابینه که در آن رویداد سخنرانی کرد، کمتر از یک سال بعد، در بحبوحه شایعات از سِمت نمایندگی محافظت از محیطزیست استعفا داد. وزیر امور خارجه، رِکس تیلِرسون[۳] -که ترامپ بعدها وی را برکنار کرد- و وزیر انرژی، ریک پِری[۴] -که قبل از پایان سال استعفا خواهد داد- نیز شرکت داشتند. تلاش برای ترک پیمان پاریس تاکنون و تا پایان ریاست سه مقام مسئول، چهار مشاور امنیت ملی و ۱۰ وزیر کابینه، ادامه داشته است؛ اما خود ترامپ، واقعاً میخواهد که از این پیمان خارج شود.
تکرار میکنند: پیمان آب و هوایی یکجانبه، پُرهزینه و وحشتناک
در این راستا، دیروز اعلام بیانیه تقریباً منتفی شد. دیشب، رئیسجمهور ترامپ، کمپینی در لکسینگتون[۵] واقع در ایالت کنتاکی[۶] به راه انداخت؛ کِنتاکی ایالتی است که هزاران شغل معدنی در آن وجود دارد. بااینحال، ترامپ که یکبار به مدت ۲۷ دقیقه درباره غیرمنصفانه بودن پیمان پاریس سخنرانی پرشور کرده بود، دیشب اشارهای به این توافق نکرد و تنها دو بار، آنهم بهصورت گذرا به «پیمان آب و هوایی یکجانبه، پُرهزینه و وحشتناک» اشاره کرد. سپس وزیر امور خارجه، مایک پومپئو[۷] تنها گذاشته شد تا با یک مصاحبه مطبوعاتی کوتاه، این خلأ را پر کند. شایعاتی وجود دارد مبنی بر اینکه کمپین ۲۰۲۰ ترامپ، تلاش خواهد کرد تا رأیدهندگان را درباره گزارش محیطزیست خود متقاعد سازد؛ گزارشی که بیشتر آمریکاییها مخالف آن هستند. شاید شب گذشته، مروری بر آن راهبرد بود.
در سال ۲۰۱۷، همچنین رئیسجمهور قول داد که فوراً مذاکرات برای ورود دوباره به پیمان پاریس را شروع کند یا درباره «یک معامله کاملاً جدید با شرایطی که برای آمریکا منصفانه باشد» مذاکره نماید. دو سال گذشته و چنین پیمانی مشاهده نشده است؛ اما این مسئله همیشه تا حدودی بیمعنا بوده، زیرا پاریس یک پیمان داوطلبانه است. پس از شکست پروتکل کیوتو[۸] -که یک پیمان آب و هوایی از دهه ۱۹۹۰ بوده است- آمریکا چند درخواست داشته است: در هر توافقنامهای نباید هیچگونه تمایز حقوقی بین کشورهای فقیر و غنی صورت گیرد و در توافقنامه، کاهش گازهای گلخانهای نباید تحمیلی و به لحاظ حقوقی الزامآور باشد (نخستین درخواست با رأی ۹۵ به ۰ سِنا موردقبول واقع شد)؛ بنابراین، دنیا پیمان پاریس را وضع کرد؛ پیمانی که بین کشورهای فقیر و غنی، تمایزی قائل نمیشود و اهداف الزامآور بیرونی را نیز تحمیل نمینماید.
بِنتلی آلن،[۹] استاد دانشگاه علوم سیاسی در دانشگاه جان هاپکینز[۱۰] میگوید: «ما از چیزی که کاملاً داوطلبانه بوده، بیرون میآییم و این بیمعنی است. شرمآور و مضحک است که ما خود را از این پیمان بیرون میکشیم». آلن به من گفت: «تنها دلیل ترک یک چنین پیمانی، این است که شما میخواهید بهطور فعالانه یک اقدام نمادین از تخریب این مورد انجام دهید».
ترامپ و مانعی برای گذار از سوختهای فسیلی
به دیگر سخن، ترامپ به این دلیل که نسبت به علوم آبوهوا مشکوک است، از این پیمان بیرون نمیآید و همچنین، او به دلیل آنچه این قرارداد انجام میدهد، آن را ترک نمیکند. کار پیمان آب و هوایی پاریس این است که قوانین آب و هوایی داخلی باراک اوباما را کاهش داده است که درواقع، منجر به کاهش میزان زیادی از انتشار گازهای گلخانهای گردید. ترامپ به این دلیل از پیمان پاریس بیرون میآید که او واقعاً میخواهد، گذار جهان از سوختهای فسیلی را کاهش دهد.
دشمن آبوهوا
مخالفان سیاسی ترامپ (و گاهی اوقات رسانه)، اغلب او را «دشمن آبوهوا» معرفی میکنند؛ اما این اصطلاح، درواقع مبالغه است. نظرات بیانشدۀ ترامپ درباره علوم آبوهوا بسیار در هم بر هم و فرصتطلبانه است و نمیتوان هیچگونه برچسب روشن و واضحی به آنها زد. در اینجا مردی وجود دارد که میتواند به سردبیران روزنامه نیویورکتایمز بگوید: «بین فعالیت انسانی و تغییر آبوهوا ارتباط وجود دارد» و دو سال بعد بگوید: «افرادی مانند من، دارای سطح بالایی از هوش هستیم، اما ضرورتاً چنین عقیدهای (درباره آبوهوا) نداریم» و درنهایت هم در یک برف و کولاک اعلام کند که «آیا بد نیست کمی از آن حق گرم شدن جهانی زمین را که قبلاً با آن مواجه بودیم، الآن داشته باشیم؟»
ایدئولوژی کربنیسم
تمام این مسائل به یک معرفتشناسی میانجامد، آنهم بدین معنی که آن ترولینگ[۱۱] محض است و همانطور که در مورد تمامی ترولینگها صادق است، شما تقریباً مجبورید که جرئت و جسارت را تحسین نمایید. در این ساعت آخر تا دهه چهارم سیاست مدرن آبوهوا، بهسختی میتوان باور داشت که اعتقاد به تغییر آبوهوا، مانع اصلی برای مبارزه با آن باشد. اکثریت قریب بهاتفاق آمریکاییها اکنون میگویند که گرم شدن جهانی واقعیت دارد و یک سری از افراد میگویند که مردم باعث آن هستند؛ اما بااینحال، لایحه آبوهوای فدرال، دقیقاً از میان کنگره برنمیآید.
هنگامیکه ترامپ آمریکا را از پیمان پاریس بیرون میکشد، دارد به یک ایدئولوژی متفاوتی پاسخ میدهد: ایدئولوژی کربنیسم[۱۲]. برای ترامپ، کربنیسم یک پدیده فرهنگی و اقتصادی قدرتمند است. به واژه کربن در کربنیسم فکر کنید، همانند واژه ملی در ملیتگرایی. این مسئله حاکی از افسانه نخستین، یک دیدگاه قدرتمند، یک نظریه ارزش و یک پیشگویی است؛ اما در دل خود یک ایده ساده دارد. کربنیسم، این عقیده است که سوختهای فسیلی -که آلودگی کربنی را به فضا میفرستند، منجر به تسریع تغییر آبوهوا و اسیدی شدن اقیانوسها شدهاند- یک فضیلت درونی دارند. درواقع آنها بهتر از هرگونه منابع انرژی دیگر هستند.
هنگامیکه دولت ترامپ طرح نیروی پاک در زمان اوباما را با یک قانون جدیدی جایگزین میکند که ممکن است آلودگی را افزایش دهد، این یعنی کربنیسم. هنگامیکه پِری کوشید تا آمریکاییها را وادار کند که از طریق لایحههای نیرو، برای کارخانههای زغالسنگ یارانه بگیرد، این یعنی کربنیسم. وقتی آژانس محافظت از محیطزیست[۱۳] میکوشد تا اجازه تخلیه آزادانه متان و سایر گازهای سمی به اتمسفر را بگیرد، این یعنی کربنیسم. وقتی این آژانس در تلاش است تا برای کارخانههای زغالسنگ، این اجازه را بگیرد که فلزهای سنگین و مواد سمّی نوروتوکسین را راحتتر وارد اتمسفر کنند، این یعنی کربنیسم.
کربنیسم قدرتمندتر از نئولیبرالیسم
در دولت ترامپ، کربنیسم قدرتمندتر از نئولیبرالیسم یا هر نظریه بازار آزاد دیگر است. چه چیز دیگری میتواند بیانگر پیشنهاد کاهش قوانین سوختهای کممصرف باشد؟ دولت ترامپ با سرعت و عجله خود برای متوقف کردن هرگونه محدودیت حقوقی در خصوص کربن، درواقع ایده عرضه و تقاضا را در هم آمیخت و برای ترامپ نیز، کربنیسم قدرتمندتر از هرگونه عقیده و باور به فدرالیسم یا حقوق ایالات است. چه چیز دیگری میتواند علت جنگ چندساله بر سر سیاست آبوهوای ایالت کالیفرنیا را توضیح دهد؟
کربنیسم امری فطری در وجود این رئیسجمهور است. در خانه (داخل آمریکا)، سیاستهای کربنیسم ترامپ، متمرکز بر رشد هستند، سیاستهایی که در دهههای پس از جنگ، زندانی شدهاند و حسرت روابط نژادی و جنسیتی گذشته را میخورند. درست همانطور که رئیسجمهور رونالد ریگان[۱۴] از طریق دادن لقب ملکههای رفاه به زنان سیاهپوست، آنها را با قدرت مرتبط میکرد، ترامپ نیز آلودگی کربنی را با صنایع سنگین و مردان سفیدپوست، مرتبط ساخته است. در خارج از آمریکا، کربنیسم ترامپ بازاری است. ازاینرو ادعای تکراری ترامپ مبنی بر اینکه آمریکا در سوریه نفت داشت یا حتی وقتیکه به متحدان کُرد خود پشت کرد نیز، از همین قبیل سیاستها است؛ اما نیازی نیست که کربنیسم چندان صریح و بیپرده هم باشد. اظهارات دیروز پومپئو در خصوص بیرون آمدن آمریکا از پیمان را در نظر بگیرید. این کربنیسم آشکار است؛ وقتیکه پومپئو از واقعیت ترکیب انرژی جهانی سخن گفت، بیآنکه به واقعیت دیگر (گرم شدن جهانی) اشارهای نماید و از اهمیت استفاده از «تمام» منابع انرژی «بهصورت پاک و مقرونبهصرفه (کممصرف)» صحبت کرد که سوختهای فسیلی را نیز شامل میشود. همچنین، هنگامیکه از تغییرات آبوهوا حرف میزد، فقط برای این بود که انعطافپذیری نسبت به تأثیرات تغییرات آب و هوایی را افزایش دهد.
در اینجا ما میتوانیم منطق عمیقتر کربنیسم را ببینیم: آلودگی کربنی هیچگونه محدودیت سختی را بر پیشرفت و شکوفایی انسانها تحمیل نمیکند و از طریق جادوی انحصاری سوختهای فسیلی جامعه، میتواند بدون هیچ تلاشی هرگونه مشکلی را حل کند. گاهی اوقات اینگونه استدلالها ریشه در درکی دقیق از پیشرفت تاریخ دارند. در حقیقت، سوختهای فسیلی زیادهروی مدرن را ممکن ساخته و استاندارد زندگی صدها میلیون نفر را بالا میبرند؛ اما اکنون وقت آن رسیده است که از سوختهای فسیلی دور شویم، کربنیستها شدیداً ضد پیشرفت شدهاند یا آنها استدلالات قدیمی را دوباره به شیوههای عجیبوغریب نوین تکرار میکنند. ازاینرو، ادعای پِری در سال ۲۰۱۷ مبنی بر اینکه سوختهای فسیلی تا حدودی تجاوز جنسی را در روستاهای آفریقا کاهش میدهند، یکی از آن ادعاهای عجیبوغریب است.
کربنیسم، یک ایده فرهنگی و حتی اقتصادی!
بهراحتی میتوان کربنیسم را نادیده انگاشت. بسیاری از تشکیلات سیاسی از قبیل بسیاری از اصحاب رسانه، تغییرات آبوهوا را عمدتاً یک موضوع محیطی میبینند؛ بنابراین وقتی آنها اصرار ترامپ را مبنی بر اینکه وی «عاشق هوای پاک و آب پاک است» میبینند یا حتی وقتیکه ترامپ، قوانین آلودگی هوای ناشی از مواد سمی را کاهش میدهد، آنها سخت به فکر فرو میروند؛ اما ممکن است که هیچگونه تناقضی در ذهن ترامپ وجود نداشته باشد، زیرا او کربنیسم را یک ایده فرهنگی و اقتصادی میبیند؛ و تا حدودی هم حق با او است. تغییرات آبوهوا در دنیای طبیعی، خسارت و ویرانی به بار میآورد، اما منشأها و عواقب شوم آن، جامعه انسانی را در بر خواهد گرفت. مبارزه با تغییرات آب و هوایی و کربنزدایی، به معنای آن است که متابولیسم اقتصاد جهانی را از نو بسازیم که این امر ممکن است، اما سختتر از نصب یک تعداد مبدل کاتالیزور است.
درواقع، کربنیسم ما را نیز احاطه کرده و تا حدودی فرهنگ سیاسی ما، همچنان کربنیستی است. کسری نگرانکننده بودجه فدرال یک ایده است و نه حقیقت فیزیکی، حالآنکه دیاکسید کربنی که به آسمان میرود، یک واقعیت است. همین الآن کربن از اجاقگازها، از لوله اگزوز اتومبیل ما بیرون میآید و از آتش گاز یا زغالسنگی که موجب روشن شدن توربین یا گردش الکترونها به دور صفحهنمایشی که شما از روی آن میخوانید، میشود، به بیرون فوران میکند. کربنی که همین الآن وارد اتمسفر میشود، بیشتر از عمر نوههای ما در آن باقی خواهد ماند. کربن بهعنوان یک حقیقت فیزیکی خارج از کنترل باقی خواهد ماند و تا قرنها گرما را به دام خواهد انداخت و وضعیت زمینشناختی را بر هم خواهد زد و به لطف منطق وحشتناک قانون دوم ترمودینامیک، گرمایی که به دام میافتد تا هزاران سال از سیستم اتمسفر، خارج نخواهد شد.
پیمان پاریس وجود دارد، زیرا بقیه جهان موافق آن هستند. بهجای آنکه مبارزه با تغییرات آب و هوایی را کانون آلام بنامد، این پیمان دانسته است که در دنیای پس از کربن، افراد پیروز کسانی خواهند بود که اولازهمه حرکت کرده و دستبهکار شدند؛ بنابراین، اتحادیه اروپا و تا حدّ کمتری چین در حال سرمایهگذاری بر روی یک انرژی تجدید پذیر هستند. اگرچه پنلهای خورشیدی در آزمایشگاههای آمریکایی و توسط کارمندان یک شرکت آمریکایی اختراع شدند، اما در حال حاضر، چین و آلمان هستند که زنجیره تأمین جهانی پنلها را کنترل میکنند. حتی اگر آمریکاییها بخواهند مجدداً وارد بازار شوند، مجبورند که برای به دست آوردن سهم بازار بجنگند.
اعتباری که از آمریکا بر باد میرود، از خیانت به آبوهوا تا کردها!
در اینجا یک سخن استاندارد وجود دارد و آن این است که وقتی آمریکا از پیمان پاریس و معاهداتی نظیر آن بیرون میآید، اعتبارش در خارج خدشهدار میشود. پس از خیانت ما به کردها، یک چنین نگرانی، کمی بیمعنا به نظر میرسد. اگر شما میخواهید به ما کمک کنید تا با دولت اسلامی بجنگیم و سپس، ما شما را ترک کنیم، پس چرا شما باید بازهم درباره یک پیمان آبوهوایی به ما اعتماد کنید؟
آسیبی که به اعتبار آمریکا رسیده است، قبلاً هم وارد شده بود. اکنون خطر واقعی برای قدرت آمریکا وجود دارد. شاید یک روزِ نهچندان دور، چند دولت جهانی تصمیمی بگیرند و به این نتیجه برسند که دوره کربن به سررسیده است؛ و آنها حامی سرمایهگذاریهای انبوه در بازسازی اقتصاد انرژی جهانی باشند و جریانهای آشفته تأمین مالی بینالمللی را مجدداً هدایت نمایند. اگر آمریکا در میان این دولتها نباشد، بانکهای آمریکایی -که ثروت آنها بهشدت وابسته به سوختهای فسیلی است- متحمل یک ارزیابی مجدد ناگهانی خواهند شد و دلار قدرتمند که تضمینکننده قدرت آمریکا بوده است، در میان شعلههای آتش کربنیسم خواهد سوخت.
منبع:
این مقاله ترجمه از سایت دی آتلانتیک است،برای دریافت اصل مقاله کلیک کنید.
[۱] Rose Garden
[۲] Scott Pruitt
[۳] Rex Tillerson
[۴] Rick Perry
[۵] Lexington
[۶] Kentucky
[۷] Mike Pompeo
[۸] Kyoto Protocol
[۹] Bentley Allan
[۱۰] Johns Hopkins University
[۱۱] Trolling (تلاش برای فرار از هرگونه محدودیت و یافتن راههای جدیدتر و بهتر برای آزار است)
[۱۲] carbonism
[۱۳] Environmental Protection Agency (APA)
[۱۴] Ronald Reagan