وقتی قانونگذاران عراق تصویب کردند تا نیروهای ایالاتمتحده اوایل این ماه (ژانویه ۲۰۲۰) از این کشور خارج شوند، واکنش حکومت ترامپ، سریع و قاطع بود؛ آمریکاییها از عقبنشینی امتناع کرده و علاوه بر آنچه قبلاً انجام داده بودند، تهدید کردند که تلافی میکنند، یعنی حسابهای عراق را در بانک فدرال آمریکا، مسدود خواهند کرد. به نظر میرسد که این تهدید، مؤثر واقع شده است. اگرچه مقامات عراقی هنوز هم درگیر آن حمله پهپادی آمریکا هستند که در ۳ ژانویه، به شهادت فرمانده نظامی ایران در بغداد منجر شد.
نخستوزیر، عادل عبدالمهدی گفته است که دولت تحت نظر او فاقد اقتدار لازم برای بیرون راندن ایالاتمتحده است و سربازان آمریکایی عملیات مشترک با همتایان عراقی خود را از سر گرفتهاند؛ اما این حس عادی بودن، گول زننده است. نیروهای آمریکایی در این کشور به دعوت دولت عراق برای مبارزه با دولت اسلامی یا ISIS فعالیت میکنند. با امتناع آنها از خروج، دولت ترامپ، رابطهای تحمیلی را برگزیده است. واشنگتن، درست همانگونه که اعلام کرده است، متحد مهم خود را به تحریم تهدید میکند؛ اقدامی که میتواند به بحران مالی و شاید حتی فروپاشی اقتصادی عراق منجر گردد. ضربه واشنگتن به اقتصاد عراق، نمونه بارزی از روندی وسیعتر و نگرانکننده است. ایالاتمتحده، بسیاری اوقات از نقش برتر خود بهعنوان مسئول نظام مالی جهان استفاده میکند تا کسانی را تنبیه و تطمیع نماید که به روشهایش اعتراض میکنند؛ خواه دوست باشند، خواه دشمن. او بهتدریج نظامی را غصب کرده که بهطورکلی میتوانست، فوایدی به جهان برساند و از آن ابزاری برای اهداف ژئوپلیتیکی خود، ساخته است.
- تباهی امپراتوری آمریکا همچون امپراتوری آتنیها
ایالاتمتحده در تبدیل روابط مالی به ابزار امپراتوری، پا جای پای آتنیهای قدیمی میگذارد. تجربه این پیشکسوت برای واشنگتن، چندان خوشیمن نیست. آتن از قدرت مالی خود برای بهرهکشی از متحدانش استفاده میکرد و در استمرار این کار، تباهی خود را رقم زد. ریسکهای ایالاتمتحده نیز همین سرانجام را به بار میآورد.
- بهای تکبر
پژوهشگران مکتب واقعگرای روابط بینالملل، ژنرال و نویسنده آتنی، تاسیدید[۱] را فردی از خود تلقی میکنند؛ او به اصول سیاسی قدرت، معتقد و به واقعیتهای ناگوار کشورداری پی برده بود. آنها سخن ملیان[۲] تاریخدان را تفسیر میکنند، مبنی بر آنکه فاتحان آتن به نیروهایشان گفتهاند که قوی هر چه بخواهد انجام میدهد، درحالیکه ضعیف در رنج است، چنانکه باید در سیاست بینالمللی، به اعتماد ابدی اظهار نماید. قدرتهای بزرگ علیه یکدیگر میجنگند تا صاحب امپراتوری شوند یا آن را حفظ کنند، درحالیکه کشورهای ضعیف در بهترین حالت، میکوشند تا زنده بمانند. تاسیدید یک نظریهپرداز روابط بینالملل نبود. او علاقهای هم نداشت که بگوید رهبران، فقط انتخاب میکنند بهجای آنکه بکوشند، دریابند که چرا اغلب انتخاب ضعیفی به عمل میآورند. بر اساس سخنان آتنیها، پیروزی را که او برمیشمارد، باید بهعنوان وصیت در برابر تکبری خواند که سرانجام رهبران شهر را گمراه کرد.
به بیان تاسیدید، گستاخی و امپریالیسم آتنی دست در دست یکدیگر دارند. پس از دفع حمله پارسیان، آتن و متحدانش، انجمنی از دولتشهرها یا اتحادیه دلیان،[۳] تشکیل دادند تا از خود در برابر هرگونه انتقامجویی پارسیان دفاع کنند. در این راستا، هر عضو اتحادیه مزبور، وجهی را به خزانه مشترک مستقر در جزیره دلوس[۴] کمک میکرد تا برای منافع مشترک صرف شود؛ اما طولی نکشید که آتن -عضوی که بیشترین نفوذ را در این اتحادیه داشت- از قدرتش سوءاستفاده کرد. دولتمرد آتنی، پریکلز[۵] این خزانه را از دلوس به آتن برد که در آنجا به نفع آن شهر، مورداستفاده قرار میگرفت. اتحادیه که بهصورت همبستگی مبتنی بر منافع مشترک طراحی شده بود، به امپراتوری بدل شد و آتن از متحدان پیشین خود، خراج میگرفت و آنها را به اشغال و ویرانی تهدید میکرد (درصورتیکه خراج را نپردازند).
رهبران آتنی، بر اساس نظر تاسیدید، میدانستند که متحدان پیشین را از خود دور میکنند و آن دولتهای بیطرف، به دشمن بدل میشوند، اما آنها بدنامی و عدم محبوبیت را بهای قدرت تلقی میکردند. تکبر نیز بهای خود را دارد. جانشینان پریکلز، از جمله کلئون[۶] ماجراجو، از سوی متحدان ناراضی آتن با شورش روبرو شدند، بهگونهای که جنگ پلوپونزین[۷] رخ داد. دشمنان پیروز شدند و آتن سقوط کرد.
- سرمایهگذاری در سایه سلاح
ایالاتمتحده و متحدانش، همانند آتن، خزانه مشترک جامعی ایجاد کردهاند؛ یعنی نظام مالی جهانی و مقررات رسمی پیچیدهای که متضمن آن است. از جمله آنها شبکه پیامرسانی مالی سوئیفت،[۸] یعنی سیستم ترخیص دلار[۹] است و خزانه فدرال ایالاتمتحده به فراهم کردن نقدینگی بینالمللی در مواقع بحران رضایت دارد. رویهمرفته، این مقررات به کشورها امکان میدهد تا ثروت خود را با هماهنگی و امنیت بیسابقهای مدیریت کنند. در ضمن، ایالاتمتحده مانند آتن در اتحادیه دلیان، نسبت به دیگر کشورها برتری دارد؛ منافع متعددی از نقش محوری خود در نظام مالی جهان و از برتری دلار کسب میکند. سایر کشورها نیز سود میبرند، از جمله ۲۵۰ کشور و مؤسسه مالی دولتی که اطمینان دارند، خزانه فدرال آمریکا امنیت پولشان را حفظ مینماید. ایالاتمتحده برای بهره عمومی، اعتبار فراهم کرده است؛ از جمله سیستم ترخیص ثابت برای تبادلات مالی و «خطوط سوآپ[۱۰]» فوقالعاده که خزانه فدرال آمریکا پس از بحران مالی جهانی، آن را ایجاد کرد که به بانکهای مرکزی خارجی امکان میدهد تا دلار مؤسسات مالی محلی ضعیف را تأمین کنند.
اما در دهه اخیر، ایالاتمتحده بیشازپیش خواهان آن بوده است که از قدرت عظیمش در نظام مالی جهان، به سود خود بهره ببرد. واشنگتن دیگر نمیکوشد تا صرفاً با قطع دسترسی به بازارها و بنگاههای ایالاتمتحده، به رقبای خود فشار آورد؛ بلکه اغلب تحریمهای ثانویهای را به آنها تحمیل میکند که امکان دسترسیشان به نظام مالی جهان را از بین میبرد. بانکهای بینالمللی نمیتوانند بدون دسترسی به سیستم ترخیص دلار -که در کنترل ایالاتمتحده است- کار خود را انجام دهند. در نتیجه از رنجاندن قانونگذاران ایالاتمتحده، وحشت دارند که میتوانند میلیاردها دلار آنها را جریمه کنند یا واقعاً شکستشان دهند. این موضوع به ایالاتمتحده امکان میدهد که به مؤسسات مالی سراسر جهان، بهعنوان عامل جانشین خود فشار وارد کند تا از معامله با افراد، مؤسسات بازرگانی یا حتی کشورهایی امتناع ورزند که از سوی آمریکا تحریم شدهاند.
نظام مالی جهانی در سایه سلاح، در این روش به ابزار انتخابی برای دولت ایالاتمتحده بدل شده است که اهدافش را با عنوان عدم گسترش سلاح اتمی، حقوق بشر و تغییر رژیم، بهپیش میبرد. مخالفانی مانند ایران شاهد آن هستند که اقتصادشان، فلج شده است؛ اما حتی بنگاههای اروپایی -که تحریمهای ایالاتمتحده را به سخره میگیرند- مجبور شدهاند که میلیاردها دلار جریمه به مقامات آمریکایی بپردازند تا از اقتصاد جهانی عقب نیفتند. در مراحل اولیه بنای این امپراتوری مالی، ایالاتمتحده دستکم با متحدانش مشورت میکرد و این فرصت را به آنها میداد که با اقدامات تأثیرگذار بر بنگاههایشان مخالفت نمایند؛ اما در دوره ریاست جمهوری دونالد ترامپ، واشنگتن حتی نمیخواهد وانمود کند که به متحدانش، احترام میگذارد و از قبل در مورد تحریمهای آینده به آنها هشدار میدهد؛ تحریمهایی که به شرکتهایشان، آسیب وارد میکند یا بر سر راه سیاست خارجی آنها مانعتراشی میکند. متحدان ایالاتمتحده در موارد روزافزونی، درواقع هدف تهدید اقتصادی آمریکا قرار میگیرند. بهعنوانمثال، مقامات ردهبالای ایالاتمتحده به متحدان آمریکا در اروپا، هشدار دادند که ممکن است با تحریمهای ثانویهای مواجه شوند، اگر به فعالیتهای هستهای ایران کمک کنند.
اکنون دولت ترامپ از همین روش استفاده میکند تا اقتصاد عراق را به گروگان بگیرد. ترامپ هشدار داده است اگر بغداد به نیروهای آمریکا فشار وارد نماید که خاک آن کشور را ترک کنند، واشنگتن این کار را با تحریمهایی تلاقی خواهد کرد که هرگز ندیده باشند؛ یعنی تحریمهای ایران در برابر آنها ساده است. کاملاً روشن است که متحد فرضی به تابع و خراجگزار، تبدیل خواهد شد.
- تله تاسیدید[۱۱] واقعی
دولت ترامپ معتقد است که کشورهایی مانند عراق، چاره دیگری ندارند جز آنکه در برابر خواست آنها سر خم کنند؛ نقش بسیار مهم دلار بدین معنا بوده که ایالاتمتحده قوی است و سایرین ضعیف هستند. البته، ضعیف شاکی خواهد شد (این کاری است که همیشه انجام میدهند) اما شاکیان بیقدرت، بهجایی نمیرسند. هرچند باور خودبینانه واشنگتن به ناگزیری قدرتش، میتواند به خلق شرایطی بیانجامد که به فروپاشی این قدرت ختم شود. بسیاری از تأثیرات سیاسی و اقتصادی ایالاتمتحده در اعتماد کشورها و بنگاههای خارجی، در آن ساختار مالی جهانی نهفته است که آمریکا بر آن تسلط دارد. اگر این کشور چنین سیستمی را به نفع تمام کشورها اداره نکند و از آن بهعنوان ابزار اصلی تحمیل استفاده نماید، نفوذش از میان خواهد رفت.
درواقع، این روند از قبل شروع شده است. ترکیه (عضو ناتو و متحد ایالاتمتحده که در سالهای اخیر از زهر تحریمهای آمریکا میترسد) با روسیه تلاش میکنند تا کانالهای پرداختی ایجاد نمایند که معاملات بینالمللی به طریق آن، بر نظام مالی ایالاتمتحده پیشی گیرد. رئیس جدید اتحادیه اروپا با خونسردی و دقت، در فکر آن است که چگونه به بهترین نحو از این قاره در برابر پیشرفت اقتصادی چین و آمریکا محافظت نماید. حتی متحدان نزدیک مانند بریتانیا، تقاضای ایالاتمتحده را رد میکنند تا مانع از آن شود که غول فنّاوری چین، هواوی،[۱۲] شبکه مخابرات راه دور خود را راهاندازی نماید. احتمالاً سیستم ترخیص دلار از بین نمیرود، بلکه کشورها و بخشهای غیردولتی میتوانند کانالهای دیگر مبادلات را به وجود آورند تا بهتدریج بتوانند آن را تضعیف نمایند و جایش را بگیرند. هرقدر سلطه ایالاتمتحده بیشتر شود، انگیزه متحدانش برای مقاومت در برابر سلطه او، بیشتر خواهد شد یا این سلطه درست هنگامی از بین خواهد رفت که آمریکا بیش از همیشه نیازمند آن است. در ضمن هرچقدر که از اعتماد متحدان ایالاتمتحده کاسته میشود، قدرت واشنگتن در اعمال قدرت در اقصی نقاط جهان نیز کاهش مییابد.
فشار مالی ایالاتمتحده بسیار ملایمتر از وحشتی است که توسط آتن بر متحدانش، سایه انداخته بود. آتن جمعیت شهرهایی را که علیه آن شورش میکردند، قتلعام مینمود و به بردگی وامیداشت؛ اما روشهای واشنگتن، بهمراتب مشکلسازتر است اگر اشغال نظامی غیررسمی را به کشوری تحمیل کند؛ همانطور که اکنون در عراق چنین کرده است. چالش با دولتهای میزبان در عراق و جاهای دیگر، میتواند ایالاتمتحده را وادارد که سربازان بیشتری را به آنجا اعزام نماید تا از سربازان مستقر در آنجا محافظت کنند. حتی برای یک ابرقدرت، اعمال قدرت در چنین مقیاسی بیش از آن، گران تمام میشود که قابلتحمل باشد.
کشورهای قدرتمند میتوانند کارهای مشترک فوقالعادهای انجام دهند که به سود خود و متحدانشان باشد؛ اتحادیه دفاعی با تأمین مالی مشترک در شرق مدیترانه همانند آتن یا شبکه وسیع روابطی که نظام مالی جهانی به رهبری آمریکا را تضعیف سازد. قدرتهای بزرگ با دام غرور نیز مواجه هستند. آنها مستعد آناند که قدرت خود را مسلم فرض کرده و تصور نمایند که میتوانند، کشورهای کوچکتر را تحقیر و تهدید کنند. هرچقدر این کشورها به خود مطمئنتر شوند و به دلیل برتری خود مغرور گردند، انواع زیرکانه امپریالیسم سر برمیآورد. قدمهای اشتباه پریسلز توانست راه عوامفریبان وحشی و خطرناکی چون کلئون را بگشاید که بیپرواییاش منجر به آن شد که آتن، دچار مصیب شود. دولتهای اخیر ایالاتمتحده، ابزار بهمراتب کارسازتری را برای قهر اقتصادی ایجاد کردهاند. آنها هیچوقت تصور نمیکردند که یک رئیسجمهور، از این ابزار برای تهدید و تخریب اقتصاد یک متحد ناتو استفاده کند یا لذت ببرد از اینکه چگونه «قدرت اقتصادی عظیم» تحریمها، این امکان را به او میدهد که فشار بهمراتب بیشتری نسبت به فشاری که چندین سرباز وارد مینمایند، وارد کند، آنهم هنگامیکه در مرز به یکدیگر شلیک میکنند.
مورخ سقوط آتن، نام خود را به «تله تاسیدید» داده است (باور بر آن بوده که جنگ محتمل است). هرگاه که قدرت رو به رشدی با قدرت مستقری رودررو شود، این نظر در سالهای اخیر توسط دانشمند علوم سیاسی، گراهام آلیسون[۱۳] مطرح و موردپسند عامه واقع شد. آلیسون معتقد است که تقدیر آتن و اسپارت چنین بود و امروزه نیز ممکن است که چنین تقدیری برای چین و ایالاتمتحده رقم بخورد؛ اما تله تاسیدید واقعی که واشنگتن با آن روبهرو است، گریزناپذیری تعارض قدرت بزرگ نیست، بلکه وسوسه مزمن قدرت امپراتوری است. تصمیم آتن در تبدیل خزانه مشترک بهنظام باجخواهی و مطیع سازی دیگران، سبب شد تا متحدان سابق از او رویگردان شوند و برای سقوطش بکوشند. ایالاتمتحده میتواند مسبب تکرار این سابقه تاریخی شود.
منبع:
این مقاله در ۲۴ ژانویه ۲۰۲۰ در پایگاه نشریه «فارین افرز»، بارگذاری شده و در آدرس ذیل قابلدسترسی است:https://www.foreignaffairs.com/articles/2020-01-24/twilight-americas-financial-empire
[۱]. Thucydides تاریخدان یونانی که به خاطر کتابش بنام تاریخ جنگ آتن با اسپارت معروف است.
[۲]. Melian dialogue سخن ملیان: طبق قانون حق دارند که بیطرف باشند و هیچ کشوری حق ندارد بدون تحریک به آنها حمله کند.
[۳]. Delian League اتحاد دولتشهرهای یونان به رهبری آتن.
[۴]. Delos
[۵]. Pericles
[۶]. Cleon
[۷]. Peloponnesian War
[۸]. SWIFT
[۹]. Dollar clearing تبدیل وجه مشتری از پول رایج خارجی به دلار آمریکا
[۱۰]. swap lines عبارت دیگری برای تسویه دوجانبه و سریع پول رایج بین بانکهای مرکزی
[۱۱]. Thucydides Trap وقتیکه قدرت بزرگی تهدید کند که جای دیگری را میگیرد، جنگ اجتنابناپذیر است.
[۱۲]. Huawei
[۱۳]. Graham Allison