گروه مترجمان مرکز مطالعات آمریکا
پاندمی[۴] ویروس کرونا به طرز شدیدی شرایط زندگی در اروپا و آمریکا را بر هم زده است. قرنطینه کردن افراد در خانههایشان، باعث شده است تا آنها نسبت به قبل، پول کمتری خرج کنند. غرب شاهد سقوط در مصرف بوده است که این مسئله، بقای تعداد زیادی از شرکتها، از رستوران گرفته تا شرکتهای هواپیمایی و سازندگان اتومبیل را تهدید خواهد کرد. همچنین، این اتفاق بهنوبه خود یک کاهش ناگهانی و بیسابقهای در تقاضا برای نیروی کار به وجود آورده است. آمریکا شاهد افزایش چشمگیر تقاضاهای بیمه بیکاری بوده است. درواقع، در طی دو هفته اخیر، ۱۰ میلیون نفر بیکار شدهاند و قلمرو ناشناختهای برای بازار نیروی کار به وجود آمده است و جای تعجبی ندارد که کشورهای مختلف، رویکردها و راهبردهای متفاوتی را برای مدیریت و دستوپنجه نرم کردن با بحران افزایش بیکاری اتخاذ نمایند. بسیاری از کشورهای اروپایی، در حال کم کردن تأثیر این بحران بر بازارهای نیروی کار بودهاند. آنها سیستم کورتساربایت[۵] (کار کوتاهمدت) را به کار گرفتهاند که کشورهای آلمان و اتریش، در انجام این اقدام پیشتاز بودهاند. در اصل، در این سیستم، تعداد ساعات کاری کارمندان شرکت کاهش مییابد تا نمایانگر کاهش تقاضا باشد و حقوق آنها نیز به خاطر کم شدن ساعات کار، کمی کمتر میشود. اداره نیروی کار فدرال کشور، بودجه این سیاست را تأمین میکند؛ به بیان سادهتر، شکلی از اختصاص یارانه دستمزد است.
- اخراج کارگران از سوی آمریکا یا سرکار نگهداشتن آنها توسط اروپا؟
کدام رویکرد احتمال بیشتری دارد که خسارتهای اقتصادی بلندمدت را کمتر نماید؟ آمریکا که با کاهش ناگهانی تقاضا برای کار، یکی از سریعترین کاهشها را در میزان استخدام به وجود آورد تا عرضه و تقاضا برای نیروی کار را متناسب سازد؟ یا رویکرد اروپا که تلاش میکند تا حد ممکن، کارگران و کارمندان زیادی را سرکار نگاه دارد؟ این مسئله تا حد زیادی به طول مدت این بحران بستگی دارد. آیا ما میتوانیم به دنبال یک بهبود سریع وی (V) شکل و از دست رفتن فعالیت اقتصادی کمتری باشیم یا اینکه با رکود طولانیمدتتری و حتی چیزی شبیه به یک رکود مواجه هستیم؟
بسیاری از صاحبنظران، بهبود و بازگشت سریع آلمان به اوضاع عادی قبل از بروز بحران اقتصادی (سالهای ۲۰۰۸ تا ۲۰۰۹) را به دلیل سیستم کورتساربایت میدانند. بیکاری در آلمان کمتر از کشورهای قابلمقایسه دیگر شد و شرکتهای آلمانی توانستند، کارگران ماهر خود را حفظ کنند که این مسئله نیز بهنوبه خود، به این معنا بود که آنها توانستند با سرعت بیشتری به تقاضای جهانی (بعد از احیا) پاسخ دهند. بیشتر کشورهای اروپایی از قبیل فرانسه و انگلستان با ایجاد تغییراتی در رویکرد آلمان، آن رویکرد را در بحران کنونی اتخاذ کردهاند، آنهم با این امید که تأثیر بلندمدت این بحران در اقتصادشان را کاهش دهد. کورتساربایت، با کشور آلمان و سایر کشورهای اروپایی بسیار سازگار است. این کشورها بازارهای کار بسیار منضبط و مزایای بیکاری سخاوتمندانه (بالا) دارند. بهعنوانمثال، برای کشورها بسیار گران تمام میشود که بخواهند، کارگرهایشان را اخراج کنند، زیرا این فرآیند طولانیمدت است و آنها باید برای بستههای حمایتی و جبران، پول زیادی پرداخت کنند؛ بنابراین، کسبوکارهای آلمان بهصورت قابلدرکی میخواهند تا از اخراج افراد بپرهیزند، بهویژه هنگامیکه آنها بر این باورند که بهزودی کارگران خود را مجدداً بر سر کار خواهند آورد. دوم آنکه مزایای بیکاری بالا است و یک آلمانی که از قرارداد شغل دائم استفاده میکند و بیش از ۱۲ ماه کار کرده است، معمولاً مزایای بیکاری حدود ۶۰ درصد از ۱۲ ماه را دریافت خواهد کرد و برای کسانی که صاحب فرزند هستند، این رقم، به ۶۷ درصد افزایش مییابد. درنتیجه کاهش دستمزد میتواند یک گزینه مقرونبهصرفه برای دولت باشد.
هیچ سابقهای از کورتساربایت در آمریکا وجود ندارد؛ وقتی تقاضا برای نیروی کار کم میشود، تعداد کارگران نیز معمولاً بهسرعت کاهش مییابد که این امر، نمایانگر یک سقوط است و هیچگونه تلاش و اقدامی نیز برای پر کردن این شکاف از تقاضا برای نیروی کار انجام نمیشود. یک دلیل نیز این است که برای کشور آمریکا، ارزانتر و سادهتر است که بخواهد کارگران و کارمندان را اخراج کند. دلیل دیگر نیز این است که مزایای بیمه بیکاری در آمریکا، از همان قدیم نسبت به مزایای بیمه بیکاری در بسیاری از کشورهای اروپای غربی کمتر است. تنها یک بخش کوچکی از کارگران و کارمندان اروپایی، تحت پوشش طرحهای کورتساربایت قرارگرفتهاند. کارگران تماموقت در شرکتهای بزرگ که بهطور نامتناسب، اغلب هم در بخشهای تولیدی هستند. کسانی که در مشاغل غیر اتحادیهای هستند یا قراردادهای موقت کار بستهاند، تحت پوشش این طرح قرار نخواهند گرفت؛ اما طرحهای کورتساربایت بهسرعت گسترش مییابند و اداره نیروی کار آلمان تخمین زده است که ۴/۲ میلیون کارگر نیز، بهزودی تحت پوشش این طرح قرار خواهند گرفت. گزافهگویی نیست اگر بگوییم که بحران کنونی، یک شکاف قارهای را در خطمشی بازار نیروی کار به وجود آورده است. در خصوص خطمشی بازار نیروی کار، انگلستان نسبت به سایر کشورهای اروپایی، معمولاً به آمریکا نزدیکتر بوده، اما اکنون یک برنامه دولتی تدوین نموده است که ۸۰ درصد از حقوق بخش خصوصی را میپردازد که این رقم، به بیش از ۳ هزار دلار در ماه میرسد.
- آیا تصمیم اروپاییها درست بوده است یا آمریکا؟
پاسخ این سؤال، به طول مدت تعطیلی بستگی خواهد داشت. اگر ما احیای سریع اقتصاد را از سهماهه سوم امسال (ماه جولای تا سپتامبر) شاهد باشیم، در آن صورت، احتمالاً رویکرد اروپایی موجه خواهد بود. افزایش بیکاری در اروپا، کمتر از ایالاتمتحده آمریکا خواهد بود، شرکتها کارگران ماهر بیشتری را (همچنین وفاداری آنها را) حفظ خواهند کرد که این شرکتها، موقعیت بهتری برای افزایش سریع تولید خواهند داشت؛ مانند آلمان که در سال ۲۰۰۹، این کار را انجام داد. در مقابل، بیکاری در آمریکا بسیار افزایشیافته است و خانوارها از خسارتهای مالی بیشتری رنج خواهند برد. شرکتهای بیشتری ورشکسته خواهند شد و توأمان، فشار بیشتری بر بخش مالی وارد میشود. همچنین، شرکتهای آمریکایی با فرایند پرهزینه و زمانبر بازسازی نیروی کار خود، مواجه خواهند شد؛ اما اگر این تعطیلیها طولانیتر شود و احیا نیز کُند باشد، چطور میشود؟ این مسئله بهراحتی اتفاق میافتد، چنانچه دولتها مجبور باشند تا تعطیلیها را برای مدت طولانیتری حفظ نمایند، سپس، فقط قادر خواهند بود که بهتدریج شرایط را بهبود بخشند. همان مسئلهای که ظاهراً در مورد چین اتفاق افتاد.
به چندین دلیل، کورتساربایت یک راهکار طولانیمدت نیست؛ نخست اینکه پرهزینه است. در کشورهایی که مزایای بیکاری سخاوتمندانه دارند، ابتدا این هزینهها قابل مدیریت هستند اما حتی در آلمان نیز این مزایای بسیار سخاوتمندانه بیکاری برای همیشه به طول نخواهد انجامید. دلیل دوم این است که هرچقدر کورتساربایت به مدت طولانیتری ادامه یابد، نابرابریهای اجتماعی بیشتری را شاهد خواهیم بود؛ آن کارگرانی که شغل تماموقت داشته و در استخدام بخشهایی هستند که تحت پوشش این طرح قرار دارند، عمدتاً در طی این دوران، محافظت خواهند شد، حال آنکه سایر کارگران -که بسیاری از آنها فقیرتر هم هستند- با فشار مالی سنگینتری مواجه خواهند شد. دلیل سوم این است که هرچقدر این تعطیلی طولانیتر باشد، احتمال اینکه الگوهای مصرف و سرمایهگذاری نیز تغییر کنند، بیشتر خواهد بود و چالش پیش رو این نخواهد بود که ظرفیت تولید موجود را افزایش دهیم، بلکه باید منابع (سرمایه و نیروی کار) را به سمت صنایع جدیدتر سوق دهیم. در این شرایط، کورتساربایت میتواند دستمزدها را بر هم بزند و مانع از تغییرات ساختاری لازم در یک اقتصاد گردد. برای مثال، این احتمال وجود دارد که تقاضا برای اتومبیلهای آلمانی (حداقل مدلهای گازسوز)، هرگز بهخوبی از این بحران برنخیزند؛ بنابراین این مسئله میتواند حفظ مصنوعی تعداد نیروی کار در آن صنعت را بیمعنا سازد.
اگر ما در یک تعطیلی طولانیمدت به سر بریم و احیا نیز ضعیف باشد، سایر عوامل، تأثیر زیادی بر نحوه بیرون آمدن (خوب یا بد) اقتصادها از این بحران خواهند داشت و فقط مسئله طرح کورتساربایت و اتخاذ کردن یا نکردن آن مطرح نیست. کشورهایی که به خانوادهها تضمین نمودهاند، میتوانند اجاره منزل و وام مسکنشان را بپردازند و به میزان معقولی نیز مصرف داشته باشند و بدینوسیله، ورشکستگیهای شرکتی را محدود نمایند. همچنین، تضمین دهند که مردم دسترسی همگانی به درمان و مراقبتهای بهداشتی خواهند داشت، نسبت به کشورهایی که این کارها را انجام ندادهاند، احتمالاً به شکل نسبتاً بهتری از این بحران، بیرون خواهند آمد. دولت آمریکا حتماً، از کسبوکارها حمایت نکرده است، حالآنکه فدرال رزرو (همانند بانک مرکزی اروپا[۶] و بانک انگلستان[۷]) برای جلوگیری از این بحران مالی، بهسوی افزایش نقدینگی تلاش کرده و شتافتهاند.
لایحه کمک مالی برای امنیت اقتصادی و جلوگیری از شیوع ویروس کرونا[۸] -که در پایان ماه مارس توسط کنگره تصویب شد- نیز پاداش و مزایای بیمه بیکاری و تعداد افراد واجد شرایط برای دریافت آن را افزایش میدهد؛ اما حتی پس از اعمال این تغییرات -که فشار مالی زیادی به ادارات کار آمریکا، وارد خواهد ساخت-بسیاری از اروپاییها مزایای بیمه بیکاری و رفاه بیشتری خواهند داشت. مهمتر از آن، اروپاییهای فقیر و فاقد شغل، دسترسی بهتری به خدمات درمان و مراقبتهای بهداشتی خواهند داشت. دولت آمریکا میتواند با خرج کردن پول بیشتر، بهراحتی به این موضوعات بپردازد. اکنون بیشتر از همیشه دنیا، دلار میخواهد و در حال حاضر، بازده اوراق قرضه ۱۰ ساله آمریکا فقط ۷ درصد است. اگرچه این امر، بدون شک در درازمدت برای آمریکا ارزانتر خواهد بود، اما نمیتوان گفت که این مسئله، افزایش تخصیص بودجه کشور برای برنامههای اجتماعی را به همراه خواهد داشت.
- زخمهایی که بر پیکر اقتصاد آمریکا باقی میماند
آمریکا نسبت به اروپا، سابقه بهتری در جهتدهی و سوق پول و کارگران به صنایع جدید دارد و دارای رشد سریعتری نیز است که این امر، حاکی از آن است که آمریکا الآن هم میتواند از این بحران کنونی به شکلی بهتر از اروپا خارج شود؛ اما در سالهای اخیر، سرعت نوآوری در اروپا کاهشیافته، رقابت کُند شده است و بازارها متمرکزتر شدهاند. اگرچه شکی نیست که رهبری فناورانه با آمریکا است، اما از بسیاری جهات، به نظر میرسد که نظام سرمایهداری اروپایی در شرایط سالمتری قرار دارد. اگر فقط اروپا بتواند به سلامت از این بحران ویروس کرونا عبور کند، بیآنکه در منطقهشان تفرقه و آشوبی ایجاد شود، بازهم زخمهای کمتری از آمریکا بر خواهد داشت.
برای مشاهده اصل مقاله کلیک کنید
[۱] Simon Tilford
[۲] Forum New Economy
[۳]. America Is Having an Unemployment Apocalypse. Europe Chose Not to
[۴] بیماری همهگیر
[۵] Kurzarbeit
[۶] European Central Bank
[۷] Bank of England
[۸] Coronavirus Aid, Relief, and Economic Security (CARES) Act