گروه مترجمان مرکز مطالعات آمریکا
ترس و وحشتی که روز دوشنبه به دلیل ویروس کرونا به جان سرمایهگذاران افتاد، باعث شد تا بورس نیویورک،[۴] ۸ درصد، بورس اوراق بهادار فایننشیال تایمز،[۵] تقریباً ۷ درصد و شاخص پیشتاز استاکس ۶۰۰[۶] در اروپا، به میزان ۵/۷ درصد کاهش را تجربه کنند. سرمایهگذاران از ترس اینکه مبادا شرایط بدتر از این شود، اوراق قرضه کوتاهمدت و سهمهایشان را میفروشند و بهجای آنها، امنیت طلا، اوراق قرضه بلندمدت و در برخی موارد، پول نقد را ترجیح دادهاند. این کاهش ناگهانی و شتابزده در قیمتهای سهام آمریکا، درنتیجۀ بلندمدتترین دوران درخشان بازار سهام در طول تاریخ به وجود آمده است؛ در دوازده سال گذشته پس از بحران مالی، ما شاهد بیوقفه افزایش قیمتهای سهام آمریکا بودهایم. در انگلستان و اروپا، قیمتهای سهام تحت تأثیر تحرکات ارز و برگزیت[۷] قرارگرفتهاند، اما در بیشتر اقتصادهای پیشرفته، قیمتهای سهام، در مقایسه با روند بهرهوری شرکتها در طول هفت سال گذشته، همچنان بسیار بالا بوده است.
در این میان، در اثر سیاست پولی فوقالعاده انبساطی، سود اوراق قرضه دولتی بهطور قابلتوجهی، به کمترین حد خود رسیده است. برخی دولتها بهویژه آلمان، از نرخ بهرههای منفی سود بردهاند، به این معنی که سرمایهگذاران به خاطر مزیت ثابت نگاهداشتن (حفظ) بدهیاش، به دولت آلمان پول پرداخت میکنند. باوجوداین، آلمان خطمشی شواتز نال[۸] را اتخاذ کرده است؛ شوارتز نال به معنی «نقطه صفر سیاه» است که دولت را ملزم میکند تا همچنان مازاد بودجه را حفظ نماید. در این میان، بدهی شرکتی افزایش یافته است. از دوره بحران مالی تاکنون، با پایین بودن نرخهای بهره، شرکتهای بزرگ، مبالغ زیادی پول با نرخ بهره بسیار پایین قرض گرفتهاند. ازآنجاکه سرمایهگذاران به دنبال سود هستند (سرمایهگذاریها با سود بالا)، بنابراین بهسوی اوراق قرضه شرکتی پر ریسک هجوم آورده و با این اقدام، حتی کم معتبرترین کسبوکارها نیز از هزینههای نسبتاً پایین وامگیری سود بردهاند.
- بدهیهای سرپوش گذاشته شده
برخی از تحلیلگران میگویند، در بدهی شرکتی آمریکا، حباب وجود دارد؛ کل بدهی به شرکتهای آمریکایی برابر با ۳/۷۵ درصد تولید ناخالص داخلی در سهماهه سوم سال ۲۰۱۹ بوده است. این رقم در انگلستان، ۵/۸۱ درصد است. بااینحال، اقتصاد واقعی عملکرد ضعیفی دارد. این مسئله به دلیل شیوع ویروس کرونای اخیر، اتفاق نیفتاده است، بلکه از سال ۲۰۰۹ تاکنون، شاهد یک کاهش طولانی در اقتصادهای پیشرفته بودهایم. پس از عملکرد ضعیف در سال ۲۰۰۹، در سه ماه دوم و سوم سال ۲۰۱۹، بهرهوری آمریکا ۳/۰ درصد کاهش یافت. از سال ۲۰۱۲ تاکنون، در منطقه اروپا رشد بهرهوری به بالاتر از ۱۵ درصد نرسیده است؛ و در این میان، انگلستان طولانیترین دوره کاهش بهرهوری را متحمل شده است. بهرهوری تنها عامل محرک سرانه تولید ناخالص داخلی در طولانیمدت بوده است و جای تعجب ندارد که رشد اقتصادی در بیشتر اقتصادهای بزرگ تا این حد ضعیف بوده باشد. منطقه اروپا که تحتفشار قوانین مالی شدید قرار داشت و بحران بدهی -که هنوز هم وجود دارد- دست از سر آن برنمیداشت، از بحران مالی ۲۰۰۸ به بعد، عملکرد بسیار ضعیفی در رشد سهام داشته است؛ حتی با خروج انگلستان از اتحادیه اروپا نیز رشد ناامیدکننده بوده است. دستمزدها -که با سودآوری مرتبط هستند- در آمریکا کم شده است و امروز، رفاه یک کارگر آمریکایی نسبت به سال ۱۹۷۹، وضعیت بهتر و مطلوبتری ندارد.
چه چیزی شکاف بزرگ میان بازارهای سهام و اصول اقتصادی در اقتصادهای پیشرفته را توضیح میدهد؟ تسهیل سیاستهای پولی.[۹] از سال ۲۰۱۰ تاکنون، چهار بانک مرکزی بزرگ در جهان، بیش از ۱۰ تریلیون دلار پول تازه به سیستم مالی جهانی وارد کردهاند که بخش اعظمی از این پول نقد، راه خود را بهسوی اوراق بهادار و سهام بازکرده است. مبلغی از آن نیز وارد بازار مسکن، بهویژه در انگلستان شده و بحران وام مسکن را دامن زده است. حتی در زمان رکود واقعی اقتصاد، سیاست پولی بسیار انبساطی به حمایت از قیمت داراییها برای ثروتمندان شتافته است که در بلندمدت، این شرایط هرگز ادامه نیافت. درنهایت، ارزش داراییها باید بر اساس اصول اقتصادی باشد؛ یعنی اگر کسی بخواهد سهام شرکتی را بخرد، به این دلیل است که انتظار گزارش سود بالا را در آینده از آن شرکت دارد. قیمتهای مسکن، نباید از سطح درآمد در بلندمدت فاصله بگیرند. تسهیل سیاستهای پولی، این منطق را معکوس کرده و موجب بالا رفتن قیمت داراییها شده است، حتی هنگامیکه سرمایهگذاران انتظار دارند تا اقتصاد در آینده نزدیک بدتر شود.
- ترس و وحشت فراگیر کرونا ویروس
ترس و وحشت ناشی از ویروس کرونا، بهعنوان کاتالیزوری برای اصلاح قیمت داراییها عمل نموده است؛ سرعت انتشار ویروس کرونا و عدم قطعیتی که به وجود آورده، دشمن شماره یک سرمایهگذاری است. هنگامیکه سرمایهگذاران درباره آینده و کسبوکارها اطمینان ندارند، احتمال بیشتری دارد که سرمایه خود را بهصورت پول نقد یا دارایی امن مانند طلا نگاهدارند تا اینکه بخواهند در سهام سرمایهگذاری کنند؛ زیرا بازده آن با رشد اقتصادی یا اوراق قرضه دولتی کوتاهمدت مرتبط است که سود و بازدهی آنها به نرخهای بهره بستگی دارد. احتمالاً کاهش قیمت داراییها، تأثیری بر کارگران عادی نخواهد گذاشت، جز اینکه حقوق بازنشستگی آنها را کاهش دهد؛ اما ناپایداری بازار سهام، طعم تأثیر ویروس کرونا بر اقتصاد را در درازمدت به ما خواهد چشاند. اگر همانطور که اکنون محتمل به نظر میرسد، ویروس کرونا، بسیار سریعتر از سرعت انتشارش در داخل کشور چین، در خارج از این کشور شیوع یابد، تأثیر آن بر رشد اقتصادی، بسیار زیاد خواهد بود. قرنطینههای گسترده، لغو رویدادهای بزرگ و مهم و عدم قطعیت ادامهدار (اگر نخواهیم به هزاران مرگومیر اشاره کنیم)، به معنای سقوط بازده خواهند بود.
دولتها قدرت و نفوذ پولی ندارند. اگر هم بخواهند پاسخی به این بحران بدهند، باید از طریق سیاست مالی باشد. برنامههای حمایتی هماهنگ از سوی اقتصادهای اصلی و مهم جهان، ممکن است برای جلوگیری از یک رکود قابلتوجه کافی باشد؛ که در حال حاضر، وامگیری ارزانتر از همیشه شده است. با توجه به اینکه ویروس اثرات بسیار بیشتری بر کشورهای فقیر و افراد آسیبپذیرتر خواهد گذاشت، هدف چنین پاسخ هماهنگی باید محافظت از فقرا باشد. با توجه به اینکه بحران آبوهوا نیز به تهدیدی برای بشر اشاره دارد -که بسیار طولانیمدت تر از ویروس کرونا خواهد بود- این پاسخ باید تشویق به کربنزدایی نیز نماید. به دیگر سخن، اکنون وقت آن رسیده است که معامله جدید سبز[۱۰] را منعقد کنیم. باید ببینیم که آیا دولتهای تحت نفوذ و هدایت دونالد ترامپ[۱۱]، بوریس جانسون[۱۲] و آنجلا مِرکل،[۱۳] از این فرصت پیشآمده استقبال و استفاده خواهند کرد یا خیر.
برای مشاهده اصل مقاله کلیک کنید
[۱] Grace Blakeley
[۲]. Stolen: How to Save the World from Financialisation
[۳]. The Coronavirus Economic Crash
[۴] NYSE
[۵] FTSE
[۶] Stoxx
[۷] Brexit
[۸] schwarze Null
[۹] quantitative easing
(تسهیل پولی یا تسهیل کمّی: یعنی خرید اوراق بهادار مدتدار از سوی بانک مرکزی)
[۱۰] Green New Deal
[۱۱] Donald Trump
[۱۲] Boris Johnson
[۱۳] Angela Merkel