گروه مترجمان مرکز مطالعات آمریکا
باید به آمریکایی ها حق داد که بسیار عصبانی باشند زیرا با خشونت هایی بسیار شنیع و اعتراضاتی گسترده در راستای تغییر نتایج آرای انتخابات در ساختمان کنگره، به تاریخ ۶ ژانویه مواجه شدهاند. مردمی که شیشه های پنجرهها را پایین آوردند و در هم شکستند، از موانع امنیتی عبور کرده، تعدادی را مجروح نمودند و حتی با نیروهای پلیس درگیر شدند که باید تمامی این اتفاقات در مدت زمانی بسیار کوتاه پیگیری شود. در سیستمی که آزادی در کنار نظم و انضباط تعریفشده، هرگونه عمل خشونتآمیز در همه زمانها، کاملاً اشتباه، غیرقابلقبول و زیانبخش بوده است. حتی اگر شک و تردیدهایی در مورد صحت برگزاری انتخابات بوده است، نباید با خشم و خشونت مطرح میشد، نباید جایی خراب میگشت. بدون آنکه به دنبال دلیل بگردیم، باید باور داشته باشیم که هرگز هدف ها، راههای دستیابی را توجیه نمیکند یا بهعبارتدیگر، هدف، هرگز وسيله را توجيه نميكند، زیرا هر وسیلهای بهخودیخود نوعی هدف است. برای آنکه مردم بتوانند آزادانه زندگی کنند و تنها قانون بر همه آنها حکم کند، لازم است فضیلت مدنی وجود داشته باشد و البته استانداردی غیرقابل تغییر برای همگان وضع شده باشد، بهگونهای که تمامی افراد مسئولیت تام اعمال خود را بپذیرند، بیآنکه هیچ استثنایی وجود داشته باشد.
اعتراضات مسالمت آمیز، بخشی از گفتمان های سیاسی است که باید وجود داشته باشد و برای همگان نیز ارزشمند باشد. اینکه جمعیت مردم تابستان گذشته در مینیاپولیس دورهم جمع شده بودند تا نظرات خود را راجع به اجرای قانون به گوش دیگران برسانند، در نفس خود، کار نادرستی نبوده است. به همین ترتیب، اینکه جمعیت مردم در واشینگتن دی سی راهپیمایی داشتند تا نظرات خود در مورد شمارش رأیها در انتخابات را مطرح سازند، کار نادرستی نبوده است. چیزی که در مورد هر دو مثال توجیه نخواهد شد، توسل غیرضروری و غیرقابلتوجیه به زور، خشونت و آسیب به اموال عمومی است. هیچیک از این دو مورد بالا در عرصه گفتمان در سیاست، توجیه نمیشود یا هیچ کمکی در این راستا نخواهد کرد. بااینحال، حتی اگر بخواهیم بسیار سریعتر بیقانونی را محکوم سازیم، نباید چشم خود را به موضوعات بسیار مهم ببندیم و آنها را نادیده انگاریم. نباید اختیار تام به نخبگان سیاسی داده شود، همان افرادی که قدرت متمرکز و گلوبالیسم به آنها اعطاء شده است، زیرا احتمال آن وجود دارد که این نخبگان از اقدامات افراد غیرمسئول بهعنوان سلاحی برای جلوگیری از بیان مخالفتها و اختلاف عقیده ها با هدف پیشبرد اهداف شخصیشان سوءاستفاده کنند.
- باید تقلب در انتخابات بررسی شود
میلیونها آمریکایی هنوز شک دارند که آیا جو بایدن بیهیچ تقلبی و بهصورت عادلانه، انتخاب شده است یا نه. برای آنکه جلوی هرجومرجها را بگیریم، باید این اطمینان را به مردم بدهیم که رأی هایشان شمارش شده است و نظام ما در این مورد، همیشه با مردم خود، روراست بوده است. کلاز جی راین از دانشگاه کاتولیک به بررسی دادههای انتخابات در The American Conservative پرداخته و در آنجا، چند سؤال منطقی را مطرح ساخته است؛ سؤالاتی که شاید برای تعداد زیادی از افراد متفکر نیز مطرح شده باشد. درواقع، سه دادرس دیوان عالی ایالاتمتحده آمریکا در بیانیهای کتبی قضات ایالت پنسیلوانیا را به دلیل تغییر مهلت دریافت آراء توبیخ کردند.
درنهایت باید گفت که بر مبنای اطلاعات گردآوریشده از نظرسنجیهای مردمی در مورد آمار نگرانکننده و سوء مدیریتها در قوانین انتخابات ایالتی، لازم است پژوهش و تحقیقی بهصورت کاملاً مستقل در این راستا صورت گیرد، بهگونهای که تمام قانونگذاران ایالت های رقیب را در برگیرد و به بررسی کامل تمام رویه ها و نتایج حاصل در اصلیترین ایالات رقیب بپردازد تا بتوانند بدین شیوه، تغییرات و اصلاحاتی کارآمد در انتخابات آینده به وجود آورند. بهکارگیری این شیوه، تنها راه برای از بین بردن تمام شکها و تردیدها و بازگرداندن دوباره حس اعتماد آمریکاییها به سیستم انتخاباتی ایالاتمتحده است.
- نقش عوامل اجرایی چپگرا
موضوعی کوچکتر امام مهم، دلیل انگیزشی برای حمله به ساختمان کنگره بوده است. مردمان ماگا[۱] (Make America Great Again)، اگرچه رسانهها آنها را زیر میکروسکوپ خود گرفتهاند، رفتار نسبتاً مناسبی در واکنش به اتفاقات بزرگ منتهی به انتخابات نوامبر داشتهاند. جناح چپ -نه جناح راست- عامل ایجاد شورشها و خرابیها در تابستان بوده است. در این راستا چه اتفاقی رخ داده بود؟ آیا سخنرانیهای پر تصنع و پوچ ترامپ به این شورشها دامن زده بود یا دلایل دیگری نیز وجود داشت؟ واشنگتنتایمز ابتدا گزارشی ارائه داد، سپس از موضع خود عقب کشید؛ گزارشهایی مبنی بر حضور عوامل آنتیفا آنگونه که نرمافزار تشخیص چهره، شناسایی کرده بود. یکی از فعالان یا طرفداران جنبش «جان سیاهپوستان مهم است/زندگی سیاهان مهم است»،[۲] در میان جمعیت مهاجم شناسایی شده بود که بعدها بهصورت فریبکارانه ادعا کردند: «وی در میان آن جمعیت حضور یافت تا طرفداران رئیسجمهور دونالد ترامپ را شناسایی کند.»
از آنجا که اکثر افراد حضور یافته در آن اتفاق، شناسایی و دستگیر شده بودند، اهمیت این موضوع مطرح میشد که سیستم قضایی بیطرف و منصفی باید آنها را محاکمه کند و جرائمی کاملاً متناسب با جرمشان، برای آنها در نظر گیرد، نه اینکه «تروریستهای داخلی» -که خودشان ایدئولوژیهای راست تندرو دارند- این افراد را عجولانه مورد قضاوت قرار دهند یا محاکمه کنند.
- اصلاً کودتایی در کار نبود
شلوغیهای به وجود آمده در ساختمان کنگره، تلاشی در راستای برقراری کودتا نبود. سیاستمداران، رسانهها و مفسران نباید در شرح اتفاقات آن روز مبالغه کنند. تعریفی که ویکیپدیا برای کودتا آورده، عبارت است از: «خلع یا برکناری حکومت وقت از قدرت، معمولاً از طریق بهکارگیری روشهای خشونتآمیز. بهطورمعمول، کودتا، تصرف یا خلع ید غیرقانونی مغایر با قانون اساسی است که توسط یک جناح سیاسی، نظامی یا یک دیکتاتور صورت میگیرد.» اگر بخواهیم با مفهوم کودتا در واقعیت آشنا شویم، باید به سال ۱۹۹۱ برگردیم، درست زمانی که تندروهای کمونیستی، میخائیل گورباچف را در حصر خانگی قراردادند، به او اجازه برقراری ارتباط با دنیای بیرون یا حضور در جامعه را نداده و کنترل دولت شوروی را به دست گرفتند. درنهایت، این کودتا شکست خورد، اما یک کودتایی واقعی بود. اینکه احمقها شیشهها را بشکنند، در دفتر پلوسی عکس بگیرند، به فضاهای داخلی ساختمان آسیب بزنند و برگهها را در کل اتاق سنا پخش کنند، نمیتوان نام کودتا را بر روی آن گذاشت. جناح چپ و متحدان رسانهای این جناح، از عناوینی همانند کودتا یا قیام برای خطاب قرار دادن این هرجومرجها استفاده کردهاند تا بدین شیوه، بتوانند به بیشترین نفع از این اغتشاشها دست یابند.
- خاموش کردن اعتراضات و مخالفتها
با این روایت نادرست که ترامپ و طرفدارانش، دموکراسی آمریکا را به خطر انداختهاند، چپها در حال خاموش کردن راستهای معترض هستند. غولهای بزرگ تکنولوژی و رسانههای اجتماعی، در حال خاموش و خفه کردن صدای افراد شناختهشده محافظهکار هستند و البته شخص رئیس جمهور ایالاتمتحده: Parler#WalkAway#POTUS, Trump campaign emails؛ و یک ژورنالیست Yahoo News از توییتر خواسته است که سایر ژورنالیستها را تحریم کند: «در حال حاضر افرادی همانند جک پوسوبیک، دن اسکاوینو، مولی همینگوی، روگان اوهاندلی، تاکر کارلسن و … نیز چنین درخواستی را مطرح کردهاند.» در واکنش به این درخواست، جان ماتز (مدیرعامل و بنیانگذار پارلر)، خطاب به اپُک تایمز نوشت که شرکتش، برای پیگیری هر نوع «اقدام قانونی» علیه اپل، گوگل و آمازون آماده است. بااینحال، ماتز تا به امروز به این نتیجه رسیده است که «تمام فروشندگان، از شرکتهای خدماتی پیام متنی گرفته تا ارائهدهندگان ایمیل، همچنین وکلای شرکت، درست در همان روز، وی را به حال خود رها کردهاند.»
جاش هالی (سناتور ایالاتمتحده آمریکا)، ویاکام سیبیاس (با مالکیت سیمون و شوستر) را به اقامه دعوی علیه آنها تهدید کرد، زیرا انتشار کتاب در دست چاپ وی با عنوان استبداد فناوریهای بزرگ[۳] را کنسل کرده بودند. دلیل آنها این بود که «دیگر نمیتوانند از سناتور هالی حمایت کنند زیرا در سناریویی حضور یافته است که تهدیدی جدی تلقی میشود.» هالی در پاسخ در «@simonschuster» خطاب به آنها نوشت: «دیگر بیش از این نمیتوانست اوروِلی باشد. سیمون و شوستر قرارداد کتاب مرا کنسل کردهاند، آنهم تنها به این دلیل که نماینده حزب خود بوده و از آن دفاع کردهام، این در حالی بود که در سنا، درگیریهایی در مورد صحت برگزاری انتخابات و رأیدهندگان صورت گرفته بود که در حال حاضر، نام فتنهانگیزی را به آن انتساب دادهاند. میخواهم بسیار شفاف صحبت کنم، این اختلاف بین ما تنها به دلیل قرارداد کتاب من نیست، بلکه مخالفتی آشکار با متمم اول قانون اساسی ایالاتمتحده آمریکا است. صرفاً سخنرانیهایی حق انتشار دارند که دولت آنها را تأیید کرده باشد. این چپیها هستند که هر آنکه مورد تأییدشان نباشد، رد میکنند. بنده با تمام توانم با فرهنگ حذف (کنسل کالچر) خواهم جنگید و در دادگاه، شما را میبینم.»
همچنین، ACLU بیانیهای صادر کرد و در آن، فیسبوک و توییتر را برای به تعلیق درآوردن ترامپ محکوم کرد. ACLU در مورد خطرات ناشی از «قدرت کنترل نشده» و احتمال سرکوبی دیگر صداها، هشدار داده است. در رابطه با مقامات حکومتی که از بحرانها استفاده میکنند تا قدرت و نفوذ خود را بهصورت بسیار گسترده افزایش دهند (رجوع کنید به کتاب رابرت هیگز با عنوان «بحران و لویاتان: قسمتهای مهم در رشد دولت آمریکا»)، جو بایدن بسیار تمایل دارد تا از این موقعیت استفاده کند و برچسب «شورشیان» و «تروریستهای داخلی» را به معترضان بزند. والاستریت ژورنال گزارش کرده است که «جو بایدن قصد دارد قانونی برای مبارزه با تروریسم داخلی وضع کند و آن را در اولویت برنامههایش قرار دهد تا بدین طریق، بتواند با افراطیون خشن ایدئولوژیک مقابله کند و حتی قصد دارد بودجه بیشتری را برای مبارزه با آنها اختصاص دهد.» بنابراین، ماههایی در سال ۲۰۲۰ بود که شاهد حضور عوامل آنتیفا و BLM[4] بودهایم که در حال آتش کشیدن شهرهای آمریکا بودند، به اموال عمومی آسیب میرساندند، از اجرای قانون سرپیچی میکردند و در پورتلند، به خیابانها ریخته بودند. جمعیتی که به ساختمان کنگره حمله کرده بودند، اتهام افراطیون و تروریستهای داخلی را از آن خود کردهاند. آیا واقعاً آمریکاییها نیاز به محافظت در مقابل این دسته از افراد دارند؟ آیا واقعاً چنین است؟
گلن گرینوالد، از طرفداران آزادی مدنی و بسیاری افراد دیگر که در صحنه حضور داشتند، تصدیق کردهاند که دسترسی جمعیت به ساختمان کنگره، بیشتر از روی خوششانسی و البته تصادفی بوده تا یک حمله از پیش برنامهریزیشده؛ «نیروهای دفاعی چندانی وجود نداشت، پلیس ساختمان کنگره بلافاصله تلاش کرد تا جلوی هجوم افراد را بگیرد، اگرچه تعدادی نیز از جمعیت استقبال گرمی کردند و اکثر افرادی که وارد ساختمان کنگره شده بودند، تماموقت در حال سلفی کردن از خود با مجسمههای درون ساختمان بودند تا اینکه قصد خراب کردن اتاق مقامات را داشته باشند. گرینوالد مشاهدات خود را چنین بیان میکند: «احتمال اینکه چند صدنفری که به ساختمان کنگره یورش برده بودند، توانایی براندازی حکومت ایالاتمتحده -قدرتمندترین، مسلحترین و مجهزترین نیروی ارتش در کل دنیا- را داشته باشند، صفر بود. حتی آنها کوچکترین تلاشی در این راستا نکردند.»
واکنش بایدن متناسب با شدت اتفاقات رخداده در ساختمان کنگره نبود. اگرچه محافظهکاران، لیبرالها، طرفداران آزادی فردی و گروههای مستقل، به ترامپ رأی نداده بودند و حتی با وی اختلاف نظراتی هم داشتند، اما شاید بهتر بود تا این گروهها نیز به طرفداران آزادی مدنی در جرگه ترامپ میپیوستند و به آنها کمک میرساندند. در عوض، تعداد بسیار زیادی از رهبران به چپیها اجازه دادند تا به بحث و مناقشه ادامه داده و قوانینی وضع کنند و خودشان بزدلانه سعی در فاصله گرفتن از این قضایا داشته باشند.
قبل از ورود ترامپ، حزبهای اصلی صحبتی از مشکلات و نگرانیهای افراد ساکن در «سرزمین زیر پرواز یا فلایوور» نمیکردند؛ مشکلاتی همانند شغل، مالیات، مهاجرت، خانوادهها، دوستگماری، آزادی مذهبی، مداخلهگرایی در سیاستهای خارجی و دیگر موارد مرتبط با این سرزمین. نخبگان سیاسی دوست داشتند به روزهای خوب و شاد برگردند که دو حزب، به آرامی با یکدیگر قدم میزدند که با ورود ترامپ، تمام آن برنامهها نابود شد. عوام، فردی را پیدا کردند فردی که قطعاً مناسب این کار نبود که به آنها گوش میداد و به مسائل و مشکلاتشان رسیدگی میکرد. بسیاری از نخبگان با یکدیگر متحد شدهاند تا اطمینان حاصل کنند که اگر روزی هر نوع تهدیدی برای قدرت آنها به وجود آمد، بر اتحاد و همبستگیشان تأثیری نگذارد، هیچ بحث و مخالفت مسالمتآمیزی به صحنه کارزار تبدیل نشود و این، در حالی است که صاحبان قدرت در واکنش به یک بحران، صرفاً قوانین حقوقی سخت و بیرحمانه جدیدی را پیشنهاد میدهند که مغایر با قانون اساسی است.
منبع:
این مقاله ترجمهای است از سایت ایندیپندنت، برای دریافت اصل مقاله کلیک کنید.