مترجم: هادی قربانیار
با توجه به ملاقات جو بایدن[۲] با سران سایر کشورها در جریان کنفرانس تغییرات آبوهوایی سازمان ملل متحد ۲۰۲۱[۳]، بسیاری میپرسند که ریاستجمهوری ترامپ، تا چه حد به قدرت نرم آمریکا، ضربه زده است؟ بله درست است، ترامپ، هنجارهای دموکراتیک را بهشدت تخریب کرد که باید جبران شود، اما فرهنگ آمریکایی ظرفیت های عظیمی برای برگشتپذیری و اصلاح دارد که بدخواهان در گذشته، عمدتاً آنها را در نظر نمیگرفتند. (کمبریج)[۴] در نشست اخیر کارشناسان سیاست خارجی فرا اقیانوس اطلس، یکی از دوستان اروپایی به گروه گفت که قبلاً نگران افول قدرت سخت آمریکا بوده اما دوباره قوت قلب پیدا کرده است. از سوی دیگر، او در حال حاضر بیشتر نگران وقایع داخلی آمریکا و تأثیرآنها بر قدرت نرمی بوده که پایه سیاست خارجی این کشور است. آیا نگرانی های او موجه هستند؟
۱-نوآوری
رهبران سیاسی باهوش، مدتها است که فهمیده اند، ارزشها میتوانند قدرت بیافرینند. اگر من بتوانم شما را جذب و برای انجام مقصودی خاص قانع نمایم، دیگر نیازی نیست از زور یا پول استفاده کنم تا شما خواسته من را انجام بدهید. اگر ایالاتمتحده (هر کشور دیگری) ارزشهایی را به نمایش بگذارد که برای دیگران جذابیت داشته باشد، کمتر میتواند از سیاست چماق و هویج استفاده کند. بخشی از قدرت نرم آمریکا بر فرهنگ و سیاستهای خارجی این کشور استوار است، زمانی که آنها برای دیگران جذابیت داشته باشند که البته بر ارزشها و اینکه ما چگونه دموکراسی را در کشور خود اجرا میکنیم، مبتنی است.
طبق نتایج نظرسنجی های بین المللی، دوران ریاست جمهوری دونالد ترامپ[۵] برای قدرت نرم آمریکا، چندان مطلوب نبوده و این مسئله تا حدودی واکنشی بوده است به سیاست خارجی بومیگرای ترامپ که از متحدان و مؤسسات چندملیتی، احتراز میکند و به اقدامات نامناسب دولت او در قبال همه گیری کرونا برمیگردد، اما آنچه ضربه بیشتری به قدرت نرم آمریکا وارد کرد، تلاش ترامپ برای ایجاد اختلال در انتقال سامانمند قدرت، بعد از شکست در انتخابات سال ۲۰۲۰ بود. در ۶ ژانویه ۲۰۲۱، سناتور جمهوریخواه، بن سس[۶] حمله به کاخ کنگره آمریکا[۷] را اینگونه توصیف کرد: «بزرگترین نماد استقلال در جهان غارت شد، درحالیکه رهبر جهان آزاد از ترس پشت رایانه خود مخفی شده و علیه معاونش به دلیل عمل به وظایفی که برای آنها در برابر قانون اساسی قسم یاد کرده است، توئیت میزد». متحدان آمریکا و دیگر کشورها، شوکه شدند و جذبه این کشور از بین رفت. آیا قدرت نرم ایالاتمتحده احیاء میشود؟ این، اولین بار نخواهد بود؛ آمریکا با مشکلات جدی مواجه است اما همچنان، ظرفیت های برگشت و اصلاح دارد که در گذشته نیز این کشور را نجات دادهاند؛ در دهه ۱۹۶۰ میلادی، میراث نژادپرستی آمریکا، آشوب های بزرگ شهری را شعله ور کرد و اعتراضات علیه جنگ ویتنام، روزبهروز خشنتر شد. بمبها در دانشگاهها و ساختمان های دولتی منفجر میشدند. گارد ملی[۸] دست به کشتار دانشجویان معترض دانشگاه دولتی کنت[۹] زد. ما شاهد ترور افرادی مانند مارتین لوتر کینگ[۱۰] و کندیها[۱۱] بودیم. افراد عوامفریبی مانند جورج والاس،[۱۲] آتش نفرت را شعلهورتر کردند. بااینحال، در طول یک دهه، کنگره مجموعهای از اصلاحات سیاسی را تصویب کرد و صداقت جرالد فورد[۱۳]، سیاستهای حقوق بشری جیمی کارتر[۱۴] و خوشبینی رونالد ریگان،[۱۵] به بازسازی و احیاء جذبه آمریکا کمک کرد. بهعلاوه، حتی زمانی که معترضان در سرتاسر دنیا علیه سیاست های آمریکا در ویتنام، به خیابانها آمدند، بیشتر محتمل بود که شعار «ما پیروز خواهیم شد» را فریاد بزنند تا «انترناسیونال[۱۶]».
سرود جنبش حقوق مدنی روشن ساخت که قدرت آمریکا برای جلب نظر دیگران، بر سیاست دولتیاش وابسته نیست بلکه به میزان زیادی به جامعه مدنی و ظرفیت آن برای اصلاح و انتقاد از خویش متکی است. برخلاف سرمایه های قدرت سخت (مانند نیروهای نظامی)، بسیاری از منابع قدرت نرم، از دولت جدا بوده است و فارغ از سیاست ها، موجب جذب دیگران میشوند. فیلم های هالیوودی و موسیقی های محبوب -که زنان مستقل یا اقلیتهای قدرت گرفته را به نمایش گذاشته و توصیف میکنند- میتوانند دیگران را جذب نمایند. پس رسانههای آزاد و گوناگون آمریکا، فعالیت خیرخواهانه مؤسساتشان و آزادی پژوهش در دانشگاه های این کشور نیز میتوانند، کارکرد مشابهی داشته باشند. شرکت ها، دانشگاه ها، بنیادها، کلیساها و جنبش های اعتراضی در آمریکا، قدرت نرم مخصوص به خود را توسعه میدهند که میتواند، موجب تقویت دیدگاه دیگران در مورد این کشور شود. درحالیکه اعتراضات مسالمت آمیز، میتواند قدرت نرم بیافریند، گروهی که ۶ ژانویه در داخل و اطراف کنگره بودند، بسیار با صلح آمیز بودن فاصله داشتند. اتفاقات آن روز، یک تصویر نگرانکننده از روشی بود که ترامپ، با استفاده از آن قطبی سازی سیاسی را تشدید کرد؛ اقدامی که اکنون نیز با تبدیل افسانه خود مبنی بر دزدی در انتخابات به یک آزمون لیتموس[۱۷] در حزب جمهوریخواه آن را دنبال میکند. یقیناً، آمریکا قبلاً تجربه افزایش قطبی سازی سیاسی را مدتها قبل از اینکه ترامپ در سال ۲۰۱۶ انتخاب شود، داشته است. ابتکار ترامپ، تشدید و سوءاستفاده از پوپولیسم بومی گرا بهعنوان یک سلاح سیاسی برای به دست گرفتن کنترل حزب جمهوریخواه بود. در این میان، او جمهوری خواهان کنگره را با این تهدید که از سوی حامیانش به چالش کشیده خواهند شد، میترساند. بسیاری هنوز هم از اظهار مخالفت با دروغ های ترامپ در مورد انتخابات سال ۲۰۲۰ هراس دارند. البته در یک نظام فدرال، تلاش های ترامپ برای وادار کردن بسیاری از مقامات دولتی و نمایندگان برای «پیدا کردن» آراء، با ایستادگی آنها روبهرو شد. برخی افراد بدبین نگراناند که آیا این رویه، میتواند ادامه پیدا کند یا خیر؟
افرادی که سوگوار مرگ دموکراسی آمریکایی هستند، باید به یاد داشته باشند که مشارکت بیسابقه در انتخابات ۲۰۲۰، به برکناری یک انسان عوامفریب و هوچی منجر شد. همچنین، در بیش از ۶۰ پرونده انتخاباتی که توسط قضات مستقل، ازجمله برخی منصوبین خود ترامپ، بررسی شدند، نتایج انتخابات تأیید گشتند. سرانجام کنگره نیز صحت انتخابات را تأیید کرد. این امر، بدین معنا نیست که وضعیت دموکراسی در آمریکا خوب است. ریاست جمهوری ترامپ، طیفی از هنجارهای دموکراتیک را از بین برد. قطبیسازی ادامه دارد و بیشتر جمهوریخواهان، دروغهای او در مورد انتخابات را باور دارند. الگوهای تجاری شبکه های اجتماعی با اتکا بر الگوریتم هایی که از «مشارکت» کاربر سود میبرند، موجب تشدید قطبی سازی موجود میشوند و کمپانی هایی مانند فیسبوک و گوگل نیز تحتفشار افکار عمومی و جلسات استماع کنگره، بهکندی در حال نشان دادن واکنش به این مسئله هستند. در همین زمان، فرهنگ آمریکا هنوز ظرفیت هایی برای بازگشت و اصلاح دارد که بدخواهان گذشته، از آنها غافل شده اند؛ آزادی مطبوعات، دادگاه های مستقل و حق اعتراض مسالمت آمیز، ازجمله این منابع و ظرفیت های عظیم قدرت نرم آمریکا بهحساب میآیند. حتی زمانی که سیاست های دولتی اشتباه موجب کاهش جذبه آمریکا میشود، ظرفیت خود اندیشی و خود اصلاحی این کشور، موجب جذب دیگران در سطحی عمیقتر خواهد شد. چنانچه من به دوست اروپایی مردد خود گفتم، ارزش ها با نسل ها تغییر میکند و نسل جوانتر، منبعی از امید است.
برای مشاهده اصل مقاله کلیک کنید
[۱] Project Syndicate
[۲] Joe Biden
[۳] ۲۰۲۱ United Nations Climate Change Conference
[۴] CAMBRIDGE
[۵] Donald Trump
[۶] Ben Sasse
[۷] US Capitol
[۸] National Guard
[۹] Kent State University
[۱۰] Martin Luther King
[۱۱] John F. Kennedy- Robert F. Kennedy
[۱۲] George Wallace
[۱۳] Gerald Ford
[۱۴] Jimmy Carter
[۱۵] Ronald Reagan
[۱۶] Internationale
[۱۷] litmus test