در ۲۷ مارس[۲۰۲۰]، باب دیلن نخستین آهنگ جدید خود در طول یک دهه بنام”ناپاکترین قتل” را در اینترنت منتشر کرد. این آهنگ که در سالخوردگی، با لطافت و با صدای خش دار و آشنا برای مخاطبینی اجرا شد که تور جهانی اخیر اورا دنبال میکردند، مانند شعری حماسی اشاره به قتل رئیس جمهور جان اف کندی در ۲۲ نوامبر ۱۹۶۳، موسیقی، فرهنگ، و معمایی داشت که هنوز درباره یکی از تکان دهندهترین رویدادهای تاریخ آمریکا مطرح است.
- افسوس برای زوال و افول سیاستمداران
دیلن در آن صبح فوریه در وب سایت خود نوشت “ممکن است این آهنگ که مدتی پیش ضبط کردیم برایتان جالب باشد”. “ایمن باش، هشیار باش و شاید خدا با تو باشد”. همانطور که در این هفتههای عذاب آور گذشته بارها و بارها به آهنگ “ناپاکترین قتل” گوش میدادم، آن را هدیه دیلن به جهان در لحظه وحشتناک دیگری از تاریخ سرزمینمان تلقی کردم، وقتی که رهبران ما قصور میورزند و ما دچار مصیبتی میشویم که بنظر میرسد پایانی ندارد. همانند قتل کندی در ۱۹۶۳، ناتوانی کامل دولت فدرال در حفاظت از مردم در سال ۲۰۲۰ حاکی از فروپاشی مناسباتی است که در کتاب مقدس از آن یاد شد.
واکنش کند، بزدلانه، و بسیار احمقانه رئیس جمهور ترامپ در برابر کوید ۱۹ سبب گردید که این کشور به مرکز فاجعه بدل شود، و از نابینایی شگفتآور جرج دبلیو بوش نسبت به غرق شدن نیواورلئان در سال ۲۰۰۵ پیشی گرفت. این کشور با صدها هزار نفر که در معرض خطر مرگ هستند و میلیونها فرد بیکار، بیمار، یا ناامید، با بحرانی اساسی روبروست که با جنگ شهری، یا رکود عظیم جهان در دهه ۱۹۳۰ برابری میکند.
آنچه که در “ناپاکترین قتل” میشنویم صدای خسته برنده جایزه نوبل در هشتاد سالگی است، که با ما در رنج و محنتهایمان شریک است همانطور که فقط از شاعر بزرگی برمی آید. صداهای باس بم، ویلون سوگوار، پیانو، و درامها در سرودی دلپذیر و حزنانگیز بهم میآمیزد و کاملا با اوقات و عواطف زخم خورده ما تطابق دارد. ترانه ۱۷ دقیقهای “ناپاکترین قتل” طولانیترین ترانه دیلن است که از “های لندز” پیشی میگیرد. های لندز دهن کجی او به سالخوردگی در رابطه با فراموشی فتح آلمان است، که در سال ۱۹۹۷ منتشر گردید. در ۸ آوریل، “ناپاکترین قتل” نخستین آهنگ دیلن بود که روی تابلو بیلبوردها به رتبه اول دست یافت. این توفیقی خارقالعاده برای آهنگی چنین طولانی است.
مفهوم این ترانه، با اشعار نیشدارش درباره خیانت و بیوفایی است؛ مشابه مفهومی که دیلن در ۲۰۱۲ درباره توفان، آخرین آلبوم آوازهای اصیلش، عرضه نمود. برخی از عبارتها نیز حاکی از حمله اخیر او به سرودنامه آمریکایی فرانک سیناترا است که نمایشهای او در دهه گذشته را به میکده پاریسی خودمانی تبدیل نموده بود. لیکن در این ترانه شادی اندکی بگوش میرسد، حاکی از آنکه اوضاع تیره و غیرقابل فهم است: اینکه رئیس جمهور کندی مانند برهای معصوم توسط فرد گمنامی ذبح میشود. گویی که آن فرد در جستجوی وصول “دیون پرداخت نشده” است که “با قصاوت و بیرحمی اورا کشت”.
دیلن به همراهی تارهای حزن آور پیانو ما را به تصاویر وحشتناک فیلم زاپرودر[۱] از صحنه ترور سوق میدهد. او سی و سه بار و شاید بیشتر آن ها را دیده است (زننده و پرفریب، بیرحمانه و زشتترین چیزیست که تاکنون دیدهاید). اما برخلاف تعابیری که ممکن است درباره ترانه خوانده باشید، نقطه قوتش بیان نظریههای توطئه برای جان اف کندی یا یادآوری رویدادی نوستالژیک از دهه ۱۹۶۰ نیست. پیام دیلن، مانند بسیاری از ترانههایش، بسیار ژرفتر، و بمراتب رمزآلودتر است.
- زمانی که رویای آمریکایی فروپاشید
ترانه “ناپاکترین قتل” در اصل به فروپاشی رویای آمریکایی اشاره دارد؛ به روز وحشتناکی در دالاس، هنگامیکه شرارت خاصی در بین ما به طریقی نمایان میشود که صدها سال مشاهده نشده است – روزی که، به نظر دیلن، خود من، و دیگر افراد همنسلمان همیشه در حافظه جمعی ما باقی میماند. او به ما میگوید، این قتل و دسیسههای پنهانی پشت آن، کندی را از ذهن ما ربود. یعنی کسی را که نماد روح آمریکایی مثبت و پیشرو بود و مردم “در پنجاه سال گذشته در جستجویش هستند” و این است نتیجهاش:
گفتم که روح ملتی جدا شده است و بکندی دارد تجزیه میشود و سی و شش ساعت از روز دادرسی گذشته است. |
دیگر آنکه این آهنگ یادآور زیبایی موسیقی و فرهنگ ماست. تکریم هنرمندان گمنام است و به مرگ عمومی و پاندمی جهانی امروزی اشاره دارد. (برای درک سبک آن، به پادکست زیبای لائورا تنشرت[۲] درباره آهنگ نمایش لندنی او، قطعا دیلن، گوش کنید[۳]).
دیلن با جادوی ولفمن جک[۴] از قتل به موسیقی میپردازد؛ فرد افسانهای که در فیلم گرافیتی آمریکایی درخشید؛ کسی که نماینده ارواح تمام آن دی جیهای نیواورلئان، ممفیس، شیکاگو، و نیویورک است که رمز و راز موزیک آمریکایی را به او آموختند وقتی که کودکی بود در هیبینگ[۵] مینهسوتا ، و در نزدیکی بزرگراه ۶۱ با عواقب جنگ جهانی دوم رشد کرد و بالغ شد. بزودی پس از آن قتل، نام دهها موسیقیدان و خواننده بر سر زبانها میافتد و با بیتلها شروع میشود و موسیقی سرورآمیزشان “حمایتت میکند”، بطریق:
بخوان اسکار پترسون[۶] و بخوان استن گتز[۷] بخوان بلو اسکای[۸] ، بخوان دیکی بتز[۹] بخوان آرت پپر[۱۰] ، تلونیوس مونک[۱۱] چارلی پارکر[۱۲] و آن همه جانک[۱۳] آن همه جانک و آن همه جاز |
گاهی اوقات بنظر میرسد که این موسیقی و فرهنگ از سخنان خود کندی منشاء میگیرد؛ از او که در دوران سناتوری از رادیو صدای ولفمن جک را میشنید، وقتی که با پیتر لافورد، فرانک سیناترا، و دیگر دوستان و خانواده ثروتمندش، یا پدر سفیرش، در هالیوود و لاس وگاس میگشت.
بخوان جان لی هوکر[۱۴] بخوان اسکرچ مای بک[۱۵] را بخوان آن را برای صاحب آن کلوب استریپ که جک نام دارد گیتار اسلیم[۱۶]– گوین دان اسلو[۱۷] بخوان آن را برای من و مریلین مونرو لطفا بخوان، نگذار بیخبر بمانم برای بانوی اول بخوان، او احساس خوبی ندارد. |
“ناپاکترین قتل” از موسیقیدانان بسیاری داوری میخواهد که کارشناسان دیلن در اسپوتیفای[۱۸] سیلی از ترانهها را به تشخیص او عرضه کردهاند: رولینگ استونز[۱۹] (آلتامونت)، دهو[۲۰]، الویس[۲۱] (“قطار سری”)، بو دیدلی[۲۲]، جلی رول مورتون[۲۳]، ب ب کینگ[۲۴] (“لوسیل[۲۵] بنواز”)، پتسی کلین[۲۶]، نات کینگ کول[۲۷]، دان هنلی[۲۸]، گلن فری[۲۹]، استیوی نیکز[۳۰]، مایلز دیویس[۳۱]، و دهها هنرمندی که از زمان فیلم “ناخوانده” قدیمی هالیوود ۱۹۴۴ به ترانه “استلا با استارلایت[۳۲]” پرداختند، توام با تصاویری از فیلمهای قدیمی، ترانههای معروف، و شخصیتهای افسانهای گذشته آمریکا (پرندهباز الکاتراس[۳۳]، باگزی سیگل[۳۴]، پرتی بوی فلوی[۳۵]، اسکله[۳۶] (دان این دبونداک[۳۷] را برای تری مالوی[۳۸] بخوان).
دیلن حتی گریزی به ترانههای خودش میزند، از جمله “خون در چشمانم”، یک بازخوانی از آلبوم ۱۹۹۳ او بنام جهان به بیراهه میرود، برگرفته از ترانهای توسط رئوسای قبایل میسیسیپی، گروه سازهای زهی آمریکایی آفریقایی تبار دهه ۱۹۳۰ به رهبری ویلون زنی که قبلا برده بود، و “شان” گزیده نشاط آوری از ترانه بگو افسانه اشاره به خطاها دارد، محبوب مورد علاقه اش از سال ۲۰۰۸ درباره زمانی که “روح ملت زیر تیغ است”. همانطور که نامها و عناوین بسرعت میگذرند، شما موسیقی و فرهنگی را می شنوید حاکی از آنکه این ها برای دیلن موضوعات قدیمی و آشنایی است.
تضاد بین فرهنگ گذشته موسیقی دیلن و کشور آسیب دیده امروزه ترامپ، در پذیرش ادعای دعوی کندی به ملت خلاصه می شود، که وارونه شده است:
نپرس کشورت برای تو چه میتواند بکند از لوله تفنگ استفاده کن، پولهاست که میسوزد دیلی پلازا[۳۹]، به چپ برو به تقاطعها میروم، پرچم اقتدار برمیافرازم آن جاست که ایمان، امید، و نیکوکاری مرده است. |
آن پول “حرف نمیزند، ناسزا میگوید”، از ترانه ۱۹۶۵ او “درسته مامان (من فقط خون میریزم)”، که حاوی سطور غیراخلاقی نیز هست و اکنون به قدر گذشته کاربرد دارد، نظر به اینکه “حتی رئیس جمهور ایالات متحده گاهی اوقات درمیماند”. این همان پول آلودهایست که “هرگز روحت را از سرزنش تلخ عقده صنعتی- نظامی در بین استادان جنگ رها نمیکند”، همان تصنیف ضد جنگ مشهور او در سال ۱۹۶۳٫
- برای آمریکای ترامپ
در عین حال، ناپاکترین قتل” میتواند برای آمریکای ترامپ نوشته شده باشد، اما در مورد آمریکای همیشه در حال جنگ نیز هست که در دوران پیش از ترامپ شروع گردید، هنگامیکه نظامیگری و امپراطوری بر سیاست خارجی ما مسلط میشود و نطقها درباره کشتار به سلاحی برای دمکراتها و جمهوری خواهان بدل میگردد. ضمنا، به نظر دیلن، کابوس امروز به نوامبر ۱۹۶۳ و مرگ کندی برمیگردد. و این جاست که داستان ما شکل میگیرد، زیرا داستان جان اف کندی دیلن داستان نسل ما نیز هست (“تاریخی که در ایستگاه رادیو بیان شد”، همانطور که نیل یونگ به آن اشاره کرد).
نخست ترانه “ناپاک ترین قتل” کندی را یافتیم هنگامیکه در صدد بودیم به حقایق بیرحمانه این رویداد وحشتناک پیببریم. در آن وقت من ۱۲ ساله بودم و از آن حادثه شوکه شدم.
مانند بسیاری از کودکان همسن خود، کندی را معبود میدانستم. او جوان بود، رهبر چالاکی که به همه چیز تشخص مثبت میبخشید و امیدواری به کشوری را القا میکرد که از مدتها پیش، از دوران بچگیام در ژاپن و کره جنوبی دوستش داشتم. والدین من بعنوان مبلغ مذهبی و امدادگر پس از جنگ جهانی دوم به این دو کشور سفر کردند. اساس آن برنامه همان دوران مهیج روح و الهام آمریکایی برای هزاران مرد و زن جوانی بود که به این خاطر در سپاه صلح و مبارزه با فقر برای ایجاد جهان بهتر ثبت نام میکردند. قتل او عاملی بود که بفهمم واقعا چیزی در سرزمین محل تولدم به بیراهه میرود.
تا آن وقت، آمریکا در نظر من عاری از گناه و مکان نیکی بود، یعنی سرزمین نعماتی که اتومبیلهای محکم و خوش ساخت تولید میکند. مانند واگن ایستگاه پلیموت که پدرم دوست داشت سوارش شود. پیروزی انتخاباتی کندی جوان و خیرخواه در نوامبر ۱۹۶۰ ایمانم را محکمتر نمود. از رادیو با هیجان سخنان او خطاب به آمریکاییانی را شنیدم که به ماه سفر کرده بودند. از کشور کره نامه دوستانهای برایش نوشتم، و هنگامیکه پاسخی از معاونش، کنت او دانل، دریافت کردم قلبم به تپش درآمد. عکس امضا شده رئیس جمهور همراه آن نامه بود. ولی با مرگ ناگهانی او، آن آمریکای قدیمی و آشنا در نظرم محو شد.
روزی که مغز رئیس جمهور را متلاشی کردند هزاران نفر شاهد بودند، هیچکس چیزی ندید بسیار سریع رخ داد – بطرز شگفتی سریع درست همانجا جلو چشم همه استادانهترین حقه جادویی تاکنون بینقص اجرا شد، با مهارت انجام شد. |
جزئیات این قتل و فرد متهم آنطور که در روزنامههای ژاپن بیان شد رمزآلود بود و من میخواستم بیشتر دربارهاش بدانم. مانند دیلن، غرق تفکر درباره عکسهای فیلم زاپرودر شدم وقتی که در مجله لایف بچاپ رسید. هر چیزی را که میتوانستم درباره این حادثه در کتابخانه مدرسه بیابم خواندم. وقتی که نشریه تایم و نیوزویک به دستم میرسید تمام مطالب آنها را میکاویدم. در ماههای بعد، اخبار بدی از ویتنام بگوش رسید. من با خانوادهام در مارس ۱۹۶۳ از آنجا بازدید کرده بودم. رئیس جمهور لیندون جانسون جنگ را تا سال 1964 ادامه داد. آن کشور را با بمب ناپالم میکوبید و تا ۱۹۶۵، وقتی زیردریاییهای ایالات متحده با هزاران نفر بسوی دانانگ[۴۰] رفت، “وحشت” پس از آن در فیلم “اکنون اپوکالیپس[۴۱]” به نمایش درآمد که توسط مارلون براندو به کمال رسید.
آن زمان تابستان آزادی و قتل سه فعال جوان حقوق مدنی توسط کوکلاکسکلان[۴۲] در میسیسیپی بود. ما قبلا چرخش وحشت آور خود بسوی تاریکی و دهه دیوانگی ترورها را شروع کرده بودیم: در ۱۹۶۳علاوه بر جان اف کندی مدگار اورز[۴۳] هم به قتل رسید، سپس مالکون ایکس در سال ۱۹۶۵، و مارتین لوتر کینگ و بابی کندی.
پیت سیگر مرا با باب دیلن آشنا کرد، وقتی که در تور جهانی خود در سال ۱۹۶۴ برای اجرای برنامه به مدرسه آمریکاییها آمده بود. پس از اجرای ترانههای مردمی و سرودهایی درباره حقوق مدنی، سیگر برای ما از استعداد جدیدی در شهر نیویورک سخن گفت که شگفت آورترین ترانهها را مینویسد. سپس دیلن گیتارش را برداشت و ترانه الهامبخش و قوی خود از روزهای بحران موشک کوبا بنام فرود باران سخت[۴۴] را خواند.
وقتی واژهها اوج میگرفت حیرت میکردم؛ هرگز چیزی مانند آن نشنیده بود، نه از بیتلها، نه از کینگستون تریو، نه از جانی کش، نه از هیچکس دیگر. آن ترانه با شکوه، که پتی اسمیت آن را چنان تاثیرگذار در جشن جایزه نوبل دیلن در ۲۰۱۶ اجرا نمود، صحنه را برای هر آن چیزی آماده نمود که قرار بود به خواننده سرآمد هیبینگ مربوط باشد.
ترانههای او کاملا با اطرافم تطابق داشت، حتی در ژاپن. هرگز نخستین باری را فراموش نمیکنم که ترانه “سراسر برج دیدبانی” را شنیدم، با سطر تکراریش، “دو سوار نزدیک میشوند و باد میوزد”. سال ۱۹۶۸ بود و شهروندان ژاپنی اغلب با خشونت به استفاده نظامی ایالات متحده از پایگاههای ژاپنی برای حمله به ویتنام اعتراض میکردند. از خانهام در توکیو که به دشت کانتو نگاه میکردم، میتوانستم هواپیماهای جنگی آمریکا را ببینم که در پایگاه هوایی بدور از غرب ایالات متحده فرود میآمدند و از آن برمیخاستند. موسیقی دیلن حزنآور بود و آهنگش متناسب بود با آنچه که در آن زندگی می کردم.
حاکم به مامور می گوید، “من اورا مرده یا زنده میخواهم هر کدام که باشد، مهم نیست” آب بالا آمده و همه جا را گرفته است. |
یک شب در ۲۰۱۴، وقتی که دخترم رکسانا را به سالن کنسرت در واشنگتن بردم تا اورا ببیند، واقعبینی دیلن بر من تاثیر گذاشت. یک روز پس از آن روزی بود که میشل براون کوچک، سیاهپوست ۱۸ ساله، بدست پلیس سفیدپوستی در فرگوسون، شهری در میسوری، تیر خورد و بقتل رسید، و اکثر ما شوکه شده و خشمگین بودیم. دیلن با ترانه “دمیدن در باد” با نوای آهنگ و بکندی جلو میآمد و اشک در چشمانم حلقه زد. پرسش جاودانی او، یعنی “چند مرگ دیگر اتفاق بیافتد تا ما دریابیم که افراد بسیاری مرده اند؟” عمیقا طنین انداخت، درست همانگونه که در جنبش حقوق مدنی سال ۱۹۶۲ اتفاق افتاد.
اواخر سال تجربه مشابهی داشتم از قدرتی که او در به وحشت انداختن حضار دارد. در ۸ دسامبر، برای آخرین اجرای دیلن به آنتم[۴۵]، سالن کنسرتی در واشنگتن، رفتم پیش از آنکه “تور هرگز بپایان نمیرسد” او به خاطر ویروس کرونا متوقف گردد. در آن میان، با شگفتی به حضار نگریستم که حین اجرای او ساکت نشسته و مسحور شده بودند.
ببر مرا به جایی که تام دولی[۴۶] مصلوب شد بخوان اس تی جیمز اینفیرمری[۴۷] را در بارگاه شاه جیمز اگر میخواهی بخاطر بسپاری، نامها را بهتر بنویس تو هم بخوان اتا جمیز[۴۸]، بخوان که من ترجیح میدادم کور باشم |
آن سطور، که روح بلوز[۴۹] و اجرای دیگری از گذشته را احضار میکند، نشانه مهارت ترانهسرا در کارش است. تمام ترانهها و موسیقیدانانی که او نام میبرد تابلوی اعلان آن آمریکایی هستند که زمانی میشناخت، آن “آمریکای خارقالعاده قدیمی” از گلچین موسیقی بومی آمریکایی توسط هری اسمیت[۵۰]، است که دیلن در شروع کارش مسحورشان گردید، همان آمریکایی که در حفره جنگ بیپایان و آن سرمایهداری بازار آزادی محو گردید که شاخصه عصر ترامپ و سال ویروس کرونا است.
اگر از این زاویه به موضوع بنگریم، “ناپاکترین قتل” اعتبار موسیقی قدرتمند دیلن است که جوانان از امواج رادیویی میشنوند؛ در کافهها، بارها، و سالنهای کنسرت مینیاپولیس، نیویورک، کمبریج، و لندن آن را یاد میگیرند؛ و سپس به ما تحویل میدهند. در نظر او این موسیقی آمریکایی را تعریف میکند که در آن “اعتماد، امید، و خیراندیشی” شاخصهاش بود (همان موسیقی که به ما کمک کرد تا فاشیسم را دفع کنیم، تدابیر جدیدی بیندیشیم، با ظلم سیستماتیک مبارزه نماییم).
همانطور که دیلن آن را تجربه تلخی میداند، این نگرش از جایی محو گردید. او میگوید “پرچم خونین را بخوان” و به آخرین پرچم ائتلافی اشاره دارد که در جنگ شهری کشور را پاره پاره کرد؛ “ناپاکترین قتل را بخوان”. اکنون که خیابانهای خلوت و ترسناک شهرم را میبینم و به هراس و تنشی پی میبرم که سراسر کشور را فرا گرفته، فقط میتوانم بگویم: “بله، برای من هم ترانهای بخوان، آقای باب دیلن”.
منبع:
این مطلب در ۱۳ آوریل سال ۲۰۲۰ در تارنمای دِنیشین منتشر شده و در آدرس ذیل قابلدسترسی است:
https://www.thenation.com/article/culture/jfk-bob-dylan-and-the-death-of-the-american-dream/
[۱] . Abraham Zapruder خیاط آمریکایی که در ۲۲ نوامبر ۱۹۶۳ بطور غیرمنتظره ای شاهد قتل رئیس جمهور آمریکا جان اف کندی در دالاس بود. او هنگام فیلم برداری از لیموزین و اسکورت رئیس جمهور صحنه قتل اورا نیز ضبط کرد.
[۲] . Laura Tenschert
[۳] . https://www.definitelydylan.com/
[۴] . Wolfman Jack روبرت وستون اسمیت آمریکایی مشهور به ولفمن جک که بخاطر صدای خشدارش معروف بود و در رادیو، تلویزیون و سالنهای رقص صفحه موسیقی میگذاشت.
[۵] . Hibbing شهر کوچکی در شمال شرقی مینه سوتا
[۶] . Oscar Peterson پیانیست جاز، کانادایی
[۷] . Stan Getz نوازنده ساکسیفون، آمریکایی
[۸] . Blue Sky سبکی از موسیقی که مفاهیم فضای باز، آزادی، بصیرت، تخیل، وسعتنظر، الهام، حساسیت، و نیز ژرفا، راستی، وفاداری، درستی، خرد، اعتماد، استواری، ایمان، عرش، و آگاهی در آن مستتر است.
[۹] . Dickey Betts آهنگساز، ترانهسرا، خواننده و گیتاریست آمریکایی
[۱۰] . Art Pepper آرتور ادوارد پپر، نوازنده ساکسیفون و کلارینت، آمریکایی
[۱۱] . Thelonious Monk آهنگساز و پیانیست جاز، آمریکایی
[۱۲] . Charlie Parker نوازنده ساکسیفون، آمریکایی
[۱۳] . junk موزیک شاد، پرتحرک، و ماجراجویی با موسیقی که با آلات ساخته شده از اقلام بازیافتی اجرا می شود.
[۱۴] . John Lee Hooker ترانهسرا و خواننده آمریکایی
[۱۵] . Scratch My Back آهنگی درباره همیاری
[۱۶] . Guitar Slim ادی جونز معروف به گیتار اسلیم گیتاریست سبک بلوز در نیواورلئان در دهههای ۱۹۴۰ و ۱۹۵۰
[۱۷] . Goin’ Down Slow ترانهای با صدای هولین ولف
[۱۸] . Spotify سرویس موزیک دیجیتال که دسترسی به میلیونها ترانه را امکان پذیر میسازد.
[۱۹] . The Rolling Stones (Altamont) گروه راک آمریکایی که در ۱۹۶۲ در لندن تشکیل شد.
[۲۰] . The Who گروه راک
[۲۱] . Elvis Presley خواننده آمریکایی
[۲۲] . Bo Diddley خواننده آمریکایی
[۲۳] . Jelly Roll Morton پیانیست جاز، آمریکایی
[۲۴] . B.B.King ترانهسرا و خواننده آمریکایی
[۲۵] . Lucille نام گیتار ب ب کینگ
[۲۶] . Patsy Cline خواههده آمریکایی
[۲۷] . Nat King Cole خواننده آمریکایی
[۲۸] . Don Henley موسیقیدان آمریکایی
[۲۹] . Glenn Frey ترانهسرا و خواننده آمریکایی
[۳۰] . Stevie Nicks ترانهسرا و خواننده آمریکایی
[۳۱] . Miles Davis نوازنده ترومپت، جاز، آمریکایی
[۳۲] . Stella by Starlight ترانه محبوبی با صدای ویکتور یونگ در فیلم ناخوانده
[۳۳] . Birdman of Alcatraz فیلم سال ۱۹۶۲
[۳۴] . Bugsy Siegel گانگستر آمریکایی
[۳۵] . Pretty Boy Floyd بانکزن آمریکایی
[۳۶] . On the Waterfront فیلم سیاه و سفید سال ۱۹۴۵
[۳۷] . Down in the Boondocks نامه ترانهای با صدای بیلی جوی رویال
[۳۸] . Terry Malloy @@ (بازیگر انگلیسی) شخصیت فیلم اسکله که نقشش را مارلون براندو ایفا نمود
[۳۹] . Dealey Plaza گروه موسیقی
[۴۰] . Da Nang شهری ساحلی در ویتنام
[۴۱] . Apocalypse نابودی کامل جهان
[۴۲] . Ku Klux Klan نام سازمانی در آمریکا که پشتیبان برتری نژاد سفید، یهود ستیزی، نژادگرایی، ضدیت با آیین کاتولیک و نفرت نژادی بود. آنها بخاطر اهداف خود به کارهای غیراخلاقی متوسل میشدند.
[۴۳] . Medgar Evers
[۴۴] . A Hard Rain’s A-Gonna Fall
[۴۵] . The Anthem
[۴۶] . Tom Dooley نام یک ترانه
[۴۷] . St. James Infirmary نام یک ترانه
[۴۸] . Etta James خواننده آمریکایی
[۴۹] . blues سبکی از موسیقی
[۵۰] . Harry Smith تهیه کننده