وقتی تاریخدانان میپرسند که چرا آمریکا کانون ویروس کرونا در جهان شد وسوسه میشویم که همه تقصیرها را گردن دونالد ترامپ بیندازیم. با این همه چرا این کار را نکنیم؟
در سال ۲۰۱۸، ترامپ تیم مقابله با پاندمی در شورای امنیت ملل را منحل کرد. او درست سه ماه قبل از شیوع کنونی (ویروس کرونا)، برنامه هشدار زودهنگام پاندمیها را کنار گذاشت. بیشتر منصوب شدگان دولت ترامپ که مقامات کنارگذاشته شدۀ اوباما آنها را در جریان سناریوهای احتمالی قرار داده بودند، قربانی میزان عزل و انتصاب بیسابقه مقامات در این دولت شدند. علی رغم آن که بارها درباره این ویروس به ترامپ هشدار داده شد، اما وی ماه ها شدت آن را دست کم گرفت و به طور مرگباری اطلاعات غلط به طرفداران خود داد و حتی تظاهرات هایی هم برگزار کرد.
از زمانی که ترامپ در نهایت تصمیم گرفت این پاندمی را جدی بگیرد، پاسخ او حاکی از تردید، آشوب گونه و حتی انتقام جویانه بوده است. ظاهراً کمک به دولت های محلی دموکرات را قطع کرده است و در حالی که کمک به دولتهای محلی جمهوری خواه را بیشتر کرده است. وقتی این پاندمی در تاریخ نوشته شود، احتمالا به خاطر صدها هزار مرگی که پیش بینی میشود در آمریکا اتفاق بیفتد، به حق بیشتر سرزنشها متوجه ترامپ خواهد بود.
- یک فاجعه دوحزبی
اما این تمام داستان نیست. شکستهای مبهوت کننده ثروتمندترین و به لحاظ فناوری پیشرفتهترین امپراتوری در تاریخ بشر در مواجهه با اپیدمی اخیر، نتیجه توفان دههها تصمیم گیری دو حزبی است.
شاید بارزترین عامل، ادامه کمبود هر گونه درمان و مراقب همگانی در ایالت متحده آمریکا میباشد. مخالفت با این اصلاحات ضروری درواقع، دیدگاه رسمی رهبران هر دو حزب غالب حداقل از سال ۲۰۱۶ تاکنون بوده است. بین ۲۵ تا ۵۴ درصد از آمریکایی هایی که از ترس هزینههای بالای درمان، مراجعه به مراکز بهداشت و درمان را به تاخیر میاندازند، اکراه افراد نسبت به انجام آزمایش یا درمان شدن، به طور حتم به گسترش ویروس دامن زد.
کسانی که در صدد انجام آزمایش یا درمان برآمدند، عواقب آن را نیز متحمل شدند، یعنی هزاران دلار صرف هزینههای پزشکی نمودند؛ این هزینهها برای یک زن، تقریباً ۳۵۰۰۰ هزار دلار شد. از زمانی که میلیونها نفر به خاطر از دست رفتن تعداد زیادی از مشاغل در اثر قرنطینه، بیمه کارفرمای خود را از دست دادند، این مسئله بدتر شده است.
اما بیمه همگانی فقط بخشی از این تصویر اسف انگیز است. نظام پولیِ درمان و سلامت آمریکا موجی از تعطیلی بیمارستانهایی را که که دیگر سودآور نیستند به بار آورده است و حداقل سی بیمارستان در سال ۲۰۱۹ ورشکسته شدند. با بسته شدن ۱۲۰ درمانگاه در دهه گذشته، اوضاع در مناطق روستایی بدتر شده است، که این رقم به ۱۹ مورد تعطیلی در سال گذشته رسید.
این تعطیلیها نه تنها باعث میشود که بیماران در جای دیگری خارج از شبکه بیمه خود، دنبال درمان باشند که این به معنای هزینههای پزشکی و درمان سر به فلک کشیده میباشد. بلکه موجب میشود که برخی افراد به ویژه در مناطق روستایی دور افتاده، در بحبوبه این پاندمی نتوانند به جایی مراجعه کنند.
- بدبختی عموم
این تعطیلیها فقط حاصل نظامی که حول محور سود بنا گشته، نمیباشند. تعطیلی درمانگاهها در مناطق روستایی از سال ۱۹۸۰ به بعد با سرعت ثابتی رخ داده است، از همان زمان که کاهشهای شدید کمکهای درمان و سایر برنامههای بهداشت عمومی از سوی رونالد ریگان[۱] باعث شد که تا پایان این دهه، صدها بیمارستان بسته شود هم بیمارستان شهری و هم درمانگاهها.
این الگو همچنان در دهه ۱۹۹۰ هم ادامه یافت و تا حدودی هم کاهشهای مراقبت و درمان در قانون کاهش بودجهای که در زمان بیل کلینتون[۲] تصویب شد، به وخیم تر شدن اوضاع دامن زد و تا به امروز هم ادامه داشته است زیرا قانونگذاران آمریکا همچنان برنامههای حمایتی خود را کاهش میدهند.
مبارزه واشنگتن با مخارج دولت نیز به طرق دیگری مانع از ارائه پاسخی کارآمد گشت. جمهوری خواهان جنبش تی پارتی[۳] درخواست دولت اوباما در سال ۲۰۱۰ برای پُر نمودن مجدد انبارهای تجهیزات پزشکی فدرال که به خاطر آنفولانزای خوکی خالی شده بود را رد کردند. تأمین مالیهای خودکار سراسری که در مذاکرات بودجه دولت مورد توافق قرار گرفت، آمادگی مواجهه با فاجعه را بسیار کمتر کرد.
اگرچه لایحه مراقبت مقرون به صرفه[۴] پانزده میلیارد بودجه برای صندوق بهداشت، درمان و پیشگیری از بیماری تخصیص داد، اما کسری بودجه سال ۲۰۱۲ این رقم را به بیش از یک سوم کاهش داد، که این امر، نخستین مورد کاهش هایی است که برای بودجه این صندوق صورت گرفت.
اوباما به هیچ وجه در این مورد بیتقصیر نیست. کاخ سفیدِ او بود که در وهله اول، رویای تأمین مالی را در سر میپروراند و با آن راه خام و ناشیانه برای اجرای تصمیمات سخت کاهش بودجه موافقت کرد. در سال ۲۰۱۳ او تقریباً نیمی از یک میلیارد دلار اختصاص یافته به صندوق را گرفت و آن را به سوی بیمه سلامت فدرال هدایت نمود و این پروژه غیرضروری گیج کننده در واقع به معنای این بود که مشتریان ساعتها وقت خود را صرف انتخاب غلط از میان دهها گزینه بیمه مختلف نمایند.
در کل اوباما باعث کاهشهای چشمگیر در مخارج درمان و سلامت عمومی گردید: اگرچه بودجه بخش درمان و سلامت در بین سالهای ۱۹۶۰ تا ۲۰۰۲ از ۱٫۳۶ به ۳٫۱۸ افزایش یافت، اما تا سال۲۰۱۴، به ۲٫۶۵ کاهش رسید.
- لاری، اقتصاددان ارشد در زمان اوباما: به این کار برون سپاری میگویند
دههها سیاست تجارت نئولیبرال باعث شده است که آمریکا نتواند همان پاسخ زمان جنگ را به این کمبود تجهیزات بدهد. پایگاههای تولیدی آن کم شده و به آن سوی مرزها انتقال یافته است. دولت ترامپ اکنون خود را در وضعیتی میبیند که باید تلاش کند تجهیزات پزشکی وارد کند؛ آن هم در زمانی که ۶۸ کشور صادرات از قبیل چین دارو و تجهیزات محافظت شخصی را محدود کردهاند.
۳۵.۳ درصد از کل واردات آنتی بیوتیک و تجهیزات محافظت شخصی و همچنین۸.۶ درصد واردات ابزار پزشکی به آمریکا از کشور چین میباشد. که شامل 42 درصد ماسک صورت، ۴۵ درصد لباس محافظتی و ۷۰ درصد تجهیزات محافظت از دهان و بینی می باشد.
چرا بزرگترین اقتصاد در طول تاریخ جهان نمیتواند به میزان کافی سُواب، ماسک صورت و وِنتیلاتور (دستگاه تنفس مصنوعی) تولید کند. لاری سامِرز، اقتصاددان ارشد در زمان اوباما، این سوال را در توئیتر پرسید. وقتی کاربران خشمگین توئیتر، او را مورد خطاب قرار دادند، او فقط به تکرار سخنان خود در کنفرانس کسب و کار سال ۲۰۱۱ متوسل شد: « ما نباید با برون سپاری وظایف مخالفت کنیم».
متمرکزسازی شرکتی نیز در این میان بیتأثیر نبوده است. دولت در سال ۲۰۰۹ قرادادی با شرکت تولیدی ابزار پزشکی نیوپورت[۵] در کلیفرنیا منعقد نمود تا با مبلغی حدود ۷ هزار دلار که کمتر از هزینه معمول بود، هزاران دستگاه تنفس مصنوعی مقرون به صرفه بسازد. این طرح منحل شد وقتی که تولید کننده بسیار، یعنی کوویدین[۶] شرکت نیوپورت و پنج شرکت ابزار پزشکی دیگر را خرید و این اقدام را به عنوان بخشی از روند صنعت فراگیر و گسترده در آن زمان، انجام داد.
پس از نخستین تقاضا برای پول بیشتر برای پروژه و قیمت فروش بالاتر، دو سال بعد کوویدین این قرارداد را کلاً منحل کرد بدون آنکه حتی یک دستگاه تنفس مصنوعی تولید کند. بر طبق اظهارات نیویورکتایمز، مجریان رقیب مشکوک بودند به این که کل این قضیه حرکتی باشد به منظور جلوگیری از فروش دستگاههای تنفس مصنوعی توسط شرکت نیوپورت.
- تنبیه بیرحمانه و غیرمعمول
در حالی که طبقه سیاسی آمریکا درآمد ناچیز و نابرابری ثروت را موجب شده است یا این که به طور فعالانه باعث گسترده شدن آن گشته است، گسترش ویروس کرونا به ویژه در میان مردم رنگین پوست را بیشتر کرده است. ۷۰ درصد مرگ و میرهای ناشی از ویروس کرونا در شیکاگو و ۸۰ درصد از مرگ و میرها در میلواکی[۷] مربوط به آفریقای آمریکاییها بوده است. سهم آنها در مرگ و میر بسیار بیشتر از جمعیت سایر ایالتها در هر منطقه دیگر از کشور میباشد.
شرایط حاصل از عدم مساوات و نابرابری تاریخی موجود منجر به این آمار و ارقام مخوف و وحشتناک شده است. عملاً هر جنبه از سیاه پوست بودن در آمریکا باعث شده است که آفریقایی آمریکاییها به طور منحصر به فردی در معرض این پاندمی قرار بگیرند: آنها در شهرهای پرجمعیت زندگی میکنند، نرخ مشکلات مزمن سلامتی در آنها بالاست، و به طور نامتناسبی به حمل و نقل عمومی وابسته هستند و اغلب در مشاغلی کار میکنند که ریسک بالای گسترش ویروس در آنها وجود دارد.
قوانین شدید و سخت گیرانه ضد مواد مخدر و جنایت که دهههاست وجود داشتهاند نیز به معنای این بوده است که تعداد آنها در زندانها بیشتر است. زندانهای تنگ و کوچک با شرایط غیر بهداشتی و جمعیتی که اکثرشان مسن و بیمار هستند، در واقع تبدیل به سوپی از انواع بیماریها گشتهاند. ما قبلا هم این مسئله را در زندان ریکِرز آیلَند[۸] مشاهده کردهایم؛ زندانی که نرخ تخمینی بیماریهای عفونی آن ۹.۲۳ و تقریباً ۶ برابر بیشتر از این نرخ در شهر نیویورک است و به سرعت دارد تبدیل به یک بحران میشود.
این شرایط در نوع خود ترسناک است و همچنین یک بمب ساعتی را برای سلامت عموم مردم روشن ساخته است: این ویروس نه تنها میتواند فشار بیشتری را بر زیرساختار درمان و سلامت آمریکا وارد آورد بلکه میتواند از طریق کارمندان، بازدیدکنندگان و نقل و انتقالات زندانیها و رهاییها به خارج از جمعیت زندان نیز سرایت پیدا کند. با وجود میلیون ها نفری که امروزه جمعیت بزرگترین زندانهای جهان در آمریکا را تشکیل میدهند، سیستم زندان آمریکا میتواند فاجعه دیگری به این مشکل ویروس کرونا بیفزاید.
- مراکز سرایت
این پاندمی تاثیرات مثبتی هم بر سیستم سیستم قوه قضائیه داشته و باعث شده است آزادی برخی زندانیان سریعتر صورت گیرد، بازداشتهای کمتری انجام شود و محاکمه ها به تاخیر بیفتد اما این رویکرد به صورت سراسری در کل کشور اتخاذ نشده است. در بیشتر بخشهای آمریکا، حتی با اوج گرفتن پاندمی، شما همچنان ممکن است به خاطر جرمهای بسیار کوچک دستگیر شوید و بیش از ۲۴ ساعت در کنار دهها نفر دیگر در بازداشتگاه نگاه داشته شوید، همان مسئلهای که برای یک زن در نیویورک اتفاق افتاد آن هم به این دلیل که قوانین فاصله گذاری اجتماعی را رعایت نکرده بود.
شکی نیست که در وهله اول، این گونه اقدامات کمک به گسترش ویروس نمود. در قوه قضائیه، در برخی موارد مقامات انتخاب کردهاند که با حرکت در مسیری مخالف این بحران را بدتر نمایند. در این مسئله عزیزدردانه رسانههای دموکرات و فرمانداران نیویورک، اندرو کومو[۹] نیز دخیل است؛ وی اصلاحات آزادی به قید ضمانت را رد کرد و نپذیرفت، حال آن که یک سال بعد، این اصلاحات در ایالت او اجرا شد.
تمام این نگرانیها به همان میزان در مورد مراکز پرجمعیت نگاهداری از مهاجران با شرایط بی رحمانهشان نیز وجود دارد؛ و این مراکز محصول دیگری از تاریخ دوحزبی واشنگتن میباشد. از قبل، تست ابتلا به کووید-۱۹ در چهار تن از فرزندان مهاجران مثبت بوده است و شرایط به قدری خطرناک است که مهاجران گرسنه فقط درخواست دارند که دیپورت شوند. اگر مراکز نگاهداری از مهاجران، کانون جدید ابتلا به ویروس کرونا گردند، شما باید ممنون کمپین تهاجمی بازداشتهای گسترده و دادگاههای شلوغ رسیدگی به امور مهاجران باشید که تا ماه مارس سال ۲۰۲۰ ادامه داشت.
- قرنطینه برای کسانی که توان مالی در خانه ماندن را دارند
گسترش این ویروس، و بار مالی آن، کمر قشر انبوه ضعیف در آمریکا را میشکند. هر عاملی که باعث شده است آفریقای آمریکاییها به طور خاص و بیشتری در برابر این ویروس آسیبپذیر باشد در مورد فقرا نیز صادق است، از قبیل عدم دسترسی به خدمات درمان و بهداشت و این مسئله با توجه به ماهیت نژادپرستی فقر در آمریکا تعجب آور نیست.
داده های حاصل از نیویورک و میشیگان از قبل حاکی از آن است که همانند سایر نقاط جهان، این فقیرترین ها هستند که در واقع متحمل سخت ترین لطمه ها شده اند و این یک فاجعه اخلاقی است که در واقع مهار این پاندمی را سخت تر کرده است.
نابرابری اقتصادی آمریکا، قرنطینه های اولیه کارگران و کاهش امنیت رفاه به معنای این است که قرنطینه یا تعطیلی ها هرگز انتخاب میلیونها آمریکایی نبوده است. ۶۰ درصد از آمریکایی ها پس انداز ندارند که بخواهند از پس مخارج غیر مترقبه هزار دلاری برآیند، و تقریباً ۴۰ درصد از آنها حتی نمی توانند از پس یک هزینه پیش بینی نشده ۴۰۰ دلاری برآیند.
تا اواسط ماه مارس، سی و سه میلیون نفر مرخصی با حقوق نداشتند و این نوع مرخصی در واقع مزیتی است که فقط مختص کسانی می باشد که درآمد بالا دارند.
کارگران با درآمد کم اگر از شغلشان دست بکشند مزایای بیمهبیکاری شامل حالشان نخواهد شد و کاهش هزینه های به زیستی که در پیِ «اصلاحات هزینه های بِه زیستی[۱۰]» دموکراتیک صورت گرفت، باعث شده است که این کارگران در مقابل دستورات در خانه بمانیم مقاومت نشان دهند، خطر کنند و سر کار بروند و از حمل و نقل عمومی استفاده کنند. اطلاعات موقعیتیابی تلفن که توسط نیویورک تایمز[۱۱] مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است نشان میدهد به احتمال زیاد آنهایی که در خانه می مانند کسانی هستند که توانایی مالی خوبی دارند.
- دولت شکست خورده
میتوان در وضعیت کنونی، از وضعیت ثروتمندان چشم پوشی کرد و خیلی نگران آن ها نبود. اما این کارگران با دستمزد کم هستند که کارهای مهم و حیاتی را برای کسانی که در قرنطینه مانده اند انجام میدهند از میوه چینی گرفته تا بسته بندی گوشت، حمل و نقل، کارگرهای فروشگاههای خوار و بار و تحویل اقلام به درب منزل. این بدین معناست که شیوع یک بیماری فقط برای مدت نامحدودی میتواند محدود به فقرا باشد و در نهایت، زنجیره تامین مواد ضروری و مایحتاج افرادی که ایمن در خانه نشسته اند را بر هم خواهد زد.
راهبردهای جلوگیری از رخداد این مسئله مانند مرخصی استعلاجی و اقدامات محل کار به منظور محافظت از کارگران در برابر ابتلا به این بیماری عفونی می بایست از همان ابتدا آغاز می شد. چندین دهه حمله به حقوق اتحادیه به این منجر شد که کارگران آمریکایی از ترس اخراج شدن، مجبورند حتی مواقعی که بیمار هستند هم سر کار بروند. آنها مجبور بودهاند که با چنگ و دندان با آنچه که شعور و عقل سلیم است، مبارزه کنند.
همان طور که در کشورهایی مثل هند دیدهایم این افراد حاشیه نشین هستند که به احتمال زیاد در بحبوحه یک تعطیلی جابجا می شوند و به طور بالقوه این ویروس را به جمعیتهایی میبرند که دورتر از مکان هایی است که سرایت در ابتدا در آنجا دیده شد. بروکراسی عهد دقیانوس دولت آمریکا باعث میشود که یک چنین پیامدی محتمل گردد. میلیون ها نفری که نزد سازمان خدمات درآمد داخلی[۱۲] سپرده مستقیم ندارند و اطلاعاتشان موجود نیست، مجبور خواهندبود ماه ها صبر کنند تا چک ناچیز ۱٫۲۰۰ دلاری خود را دریافت نمایند.
آژانسهای بیمه بیکاری دولتی نیز با مراجعه تعداد بالای متقاضیان، تحت فشار بی سابقه ای قرار گرفته اند. وبسایتهای آنها از کار افتاده است و روزانه صدها و حتی هزاران تماس دریافت میکنند. وضعیت در کشورهایی نظیر آلمان خیلی متفاوت تر است؛ در آن جا دریافت کمک دولتی موضوعی است که فقط با پر کردن یک فرم کوتاه و چند روز انتظار کشیدن حل می شود و بعد پول به حساب شما واریز میشود.
اگر شما بخواهید به طور آگاهانه این فاجعه سلامت عمومی گسترده را مهندسی کنید در خواهید یافت که کل سیستم آمریکایی طوری تنظیم شده است که یک بحران را به فاجعه تبدیل کند. چندین دهه، نژادپرستی و خط مشی های ضد کارگری و سیاست دولتی ثروت مدارانه شرایط ایده آلی را به وجود آورده است برای آن که این پاندمی، آمریکا را به یک دولت شکست خورده تبدیل کند.
به منظور حل این بحران و بحران های آینده نظیر این، منابع بیشتر و نطق های آتشین درباره مبارزه بر علیه این ویروس کافی نخواهد بود، بلکه باید یک بازبینی کامل در مورد ساختار نابرابر جامعه آمریکا انجام دهیم.
منبع:
این مطلب در ۲۶ آوریل سال ۲۰۲۰ در تارنمای ژاکوبین منتشر شده و در آدرس ذیل قابلدسترسی است:
[۱] .Ronald Reagan
[۲] .Bill Clinton
[۳] .Tea Party Republicans
[۴] .A_ordable Care Act
[۵] Newport Medical Instruments
[۶] Covidien
[۷] Milwaukee
[۸] Rikers Island
[۹] Andrew Cuomo
[۱۰] منظور از به زیستی همگانی این است که دولت یک کشور عهده دار تأمین خدمات رفاهی رایگان برای همه مردم است.
[۱۱] New York Times
[۱۲] Internal Revenue Service