احمد شریعتمداری؛دانشجوی دکتری علوم سیاسی دانشگاه امام صادق(ع) و پژوهشگر مرکز مطالعات آمریکا
۱- ایده «افول قطعی امپراتوری آمریکای پس زده شده به گوشهای تاریک» از جان مایکل گریر
جان مایکل گریر، نویسنده، داستاننویس، منتقد، ایده پرداز اجتماعی و محیط زیست گرای آمریکایی، آثار بسیار زیادی در حیطههای مختلف، ازجمله امور معنوی و غیبی، اقتصادی و سیاسی از او منتشر شده و وبلاگ نویس در https://www.ecosophia.net و http://thearchdruidreport.blogspot.com است. او بهعنوان عضو برتر و روحانی اعظم گروه و فرقه درویدیها، در آمریکا شناخته میشود. نوشتهها، ایده پردازیها و تأملات او به موضوعات متعددی ازجمله تغییرات اقلیمی، به حداکثر رسیدن استخراج و مصرف نفت، آینده جهان صنعتی، فروپاشی تدریجی جامعه و امور اسرارآمیز و غیبی، اختصاص یافته است. جان مایکل گریر، آیین و خرد متعارف امپراتوری را به چالش میکشد. او با استفاده از انبوهی از مثالهای تاریخی و با تجزیهوتحلیل نوآورانه، نشان میدهد که چگونه ایالاتمتحده در پی دستیابی به قدرت سیاسی و اقتصادی، به گوشهای تاریک، پس زده شده است. گریر با بررسی پیامدهای اجتنابناپذیر فروپاشی این امپراتوری، تجدید نهادهای دموکراتیک را بهعنوان راه سازنده پیش رو پیشنهاد میکند.
درواقع گریر با تغییر گفتوگو از این سؤال که آیا امپراتوری آمریکایی، باید باقی بماند به اینکه آیا اساساً میتواند باقی بماند، به شکل متقاعدکنندهای در پاسخ به سؤال اخیر، استدلال میکند که خیر! امپراتوری دیگر نمیتواند بقا داشته باشد؛ پس افول و سقوط، سهم ارزشمند و گرانبهایی در بدنه ادبیات فکری پساصنعتی دارد. از نظر این ایده پرداز، افول و سقوط امپراتوری آمریکا، ویژگی اصلی چشمانداز ژئوپلیتیک امروز است و ماهیت واکنش آمریکاییها به آن، بسیاری از مسیرهای آینده آنان را (با پیامدهایی که بسیار فراتر از مرزهای یک کشور است) تعیین میکند. نویسنده در ابتدای کتاب خود، در این زمینه مینویسد که «این کتاب، تلاشی است برای شروع گفتوگو درباره پایان امپراتوری آمریکا و آن چیزی که بعد از آن خواهد آمد» و در پایان کتاب اشاره میکند: «بنابراین، یکی از وظایف اصلی آمریکاییها، بازآفرینی دوباره آمریکا، یافتن ایدههای جدید در عصر صنعت زدایی اقتصاد و افول تکنولوژیک است که این، دیگر ربطی به وابستگی و مشروط بودن به منافع و عایدیهای امپراتوری ندارد یا با غارت و برهنه کردن اقلیم از منابع طبیعی، غیرقابل تعویض است»
مشخصاً با لحاظ این نکته که استثناء گرایی آمریکایی (American Exceptionalism)، نمیتواند توجیه قابل قبولی برای بیشتر بودن چند برابری مصرف آمریکا از منابع جهانی در نسبت با سهم جمعیتی خود باشد، آقای گریر در پیشگفتار خود، ماهیت و ریشههای تاریخی امپراتوری را توضیح میدهد و نحوه پمپ کردن ثروت در آن ساختار را بیان مینماید. درواقع، قسمت اول کتاب (دوره امپراتوری)، دارای سه فصل است که آموزنده و واجد اهمیت است. این قسمت، سه فصل دارد:
در فصل اول (ریشههای امپراتوری آمریکا)، نویسنده یک مرور خوب از آمریکای قبل و بعد از استعمار ارائه میدهد. او در مورد گسترش ایالاتمتحده به مرزهای کنونی خود، صحبت کرده و توضیح میدهد که چرا ما از توسعه فراتر از این مرزها و تقسیمات جغرافیایی -که او با برچسب “New England، Tidewater و Frontier Cultures” مشخص میکند- خودداری میکنیم.
در فصل دوم (مبارزه بر سر امپراتوری)، به جنگ داخلی، پیامدهای آن و سایر رویدادها در اوایل دهه ۱۹۰۰، میپردازد که مشخصهها و ویژگیهای اساسی «امپراتوری جهانی» و «امپراتوری زمان» را -که در مورد صنعت سوختهای فسیلی است- شکل داده است. او همچنین در مورد نظریات سیاسی رایج آن دوره، بحث میکند که باعث ایجاد و توجیه ساختن یک امپراتوری شد.
در فصل سوم از بخش اول، نویسنده وارد بیان تاریخ کوتاهی از ارتش و نظامیگری میشود؛ بهویژه آنچه به ظهور و سقوط امپراتوری بریتانیا مربوط است. او نقش نظریه ژئوپلیتیک در جنگهای جهانی و نحوه استقبال ایالاتمتحده از این نظریه را برای استقرار استراتژیک نیروهای نظامی در سراسر جهان توضیح میدهد. او معتقد است که پیگیری این نظریه، اکنون ایالاتمتحده را به نقطه عطفی در تاریخ خود رسانده است.
قسمت دوم کتاب، دارای چهار فصل است: شکست سیاست، حلوفصل اقتصادی، چشمانداز شکست و پیامدهای فروپاشی. آقای گریر در این فصلها، نظریهای را در مورد تکرار الگوهای سیاسی -که منجر به فروپاشی میشود- ارائه داده و احساس میکند که دولت ایالاتمتحده، در حال حاضر به این الگوهای تاریخی پایبند بوده و با بحران مشروعیت روبرو است. او گمان میکند که دولت آمریکا، ممکن است بدهی ملی خود را نادیده بگیرد یا حتی بدهی خود را محو کند. او درباره تکامل فناوری نظامی بحث نموده و اینکه چرا احساس میکند وابستگی ایالاتمتحده به «جنگ بنزینی»، میتواند پاشنه آشیل باشد. نویسنده فکر میکند که مسائل مربوط به بازدارندگی هستهای، کشورهای مشتری و همکار ایالاتمتحده و مرز جنوبی آمریکا، بهطور قابلتوجهی تحت تأثیر کاهش قدرت جهانی ایالاتمتحده، قرار خواهد گرفت.
قسمت سوم کتاب (جمهوری اگر میتوانید آن را حفظ کنید)، دارای ۳ فصل است که به آینده ایالاتمتحده پس از انحطاط امپراتوری آن میپردازد. همچنین یک خاتمه نیز در کتاب وجود دارد که این دو قسمت هم چالشبرانگیز و هم برای خوانندگان آمریکایی آن، احتمالاً ناامیدکننده است.
از نظر نویسنده، آمریکا با مشکلی بزرگ با پیامدهای بالقوه خطرناک، مواجه است که اکثر مردم، از آن بیاطلاع هستند. نظریه مرکزی کتاب او، این است که امپراتوری آمریکا، کاملاً به انرژی نسبتاً ارزان و فراوان ناشی از سوختهای فسیلی وابسته است و نمیتواند برتری خود را پس از گران و کمیاب شدن این سوختها حفظ کند. او پیشنهاد میکند که هنوز زمان زیادی برای جلوگیری از درد و رنج تاریخی معمولی -که امپراتوریها متحمل میشوند- وجود دارد که اگر بتوانیم، باید از این درسهای تاریخی عبرت بگیریم و از هماکنون، شروع به تغییر منطقی رفتار ملی خود کنیم. او البته پیشنهادهایی مانند ریاضت اقتصادی، دولت کوچک، نوع خاصی از محلی سازی، اصلاحات سیستم آموزشی، کاهش جمعیت و غیره را نیز ارائه میدهد.
کتاب زوال و سقوط، پایان امپراتوری و آینده دموکراسی در آمریکای قرن ۲۱
Decline and fall؛ The end of empire and the future of democracy in 21st century America
اثر جان مایکل گریر
Greer, John Michael
انتشارات: New Society Publishers
سال انتشار: ۲۰۱۴
نقلقولهای مرورگرایانه بر کتاب گریر:
مجله UTNE: گریر با افشای افکار نادرست درباره امپراتوری و هزینههای کش دادن بیشازحد امپراتوری، نشان میدهد که چگونه ایالاتمتحده در جستجوی قدرت سیاسی و اقتصادی، خود را به گوشهای کشانده و پیامدهای اجتنابناپذیر فروپاشی امپراتوری را دنبال میکند.
مری وایلد فایر در Resilience.org: در این کتاب، نقاط تأملبرانگیز فراوان است که واقعیتهای در پی کاهش نفت و دیگر عناصری که آشکار شدن قریبالوقوع محدودیتها را نشان میدهد، ذکر شده است؛ شواهدی که در سراشیبی بودن امپراتوری آمریکا را بیان میکند. دیمیتری اورلوف، نویسنده کتاب Reinventing Collapse and The Five Stages of Collapse: وقتی متوجه میشویم که از قله بلند پیشرفت بیپایان، در حال سقوط هستیم، اسطورهشناسی تمدن ما که زمینهساز تخیلات ما است، واقعیت را بهطور کامل دور زده و مستقیماً به ورطهای عمیق در آخرالزمان میپردازد. گریر اما این طلسم را میشکند و در عوض، دیدگاهی را در مورد آینده صنعتی به ما ارائه میدهد که هم با استدلال دقیق منطبق بوده و هم بر اساس معنویت است.
۲- ایده «شکاف ایدئولوژیک و قبیله گرایی قطبی شده در آمریکا» از دیوید ای فرنچ
دیوید ای. فرنچ، یکی از نویسندگان شاغل در نشنال ریویو، وکیل (با تمرکز بر قانون اساسی و قانون درگیریهای مسلحانه) و یکی از کهنه سربازان جنگ عراق است. او نویسنده چندین کتاب شاخص و اخیراً کتاب بسیار پرفروش نیویورکتایمز، یعنی «ظهور داعش؛ تهدیدی که نمیتوانیم آن را نادیده بگیریم» است. فرنچ فارغالتحصیل دانشکده حقوق هاروارد، رئیس قبلی بنیاد حقوق فردی در آموزش (FIRE) و مدرس سابق دانشکده حقوق کرنل است.
با گذشت دو دهه از قرن بیست و یکم، ایالاتمتحده کمتر از هر زمان دیگری در تاریخ این کشور، از دوره جنگ داخلی متحد است. آمریکاییها بیش از هر زمان دیگری از نظر اعتقادات و فرهنگ خود متنوع هستند؛ اما ایالتهای قرمز و آبی، گروههای سکولار و مذهبی، ایدئالیستهای لیبرال و محافظهکار و نمایندگان جمهوریخواه و دموکرات، همگی یکچیز مشترک دارند؛ هرکدام معتقدند که آزادیها و فرهنگهای متمایزشان توسط مخالفتهای خشونتآمیز فزایندهای تهدید میشود. این قبیله گرایی قطبی شده که توسط پر سر و صداترین و خشمگینترین افراطگرایان حاشیهای در چپ و راست حمایت میشود، گفتگو را بهعنوان یک مسکن و آرامکننده رد میکند. اگر این موقعیت کنترل نشود، بهخوبی میتواند به جدایی و تجزیه منجر شود.
فرنچ، نگاهی بیوقفه به ابعاد و خطرهای واقعی این شکاف ایدئولوژیک در حال گسترش دارد و اینکه اگر قدمهایی در راستای پر کردن آن برداشته نشود، چه اتفاقی میافتد. او سناریوهای دلخراش و قابل قبولی را نشان میدهد که چگونه ایالاتمتحده، میتواند به مناطقی تقسیم شود که نهتنها کشور را تضعیف کند، بلکه جهان را بیثباتتر نماید. همچنین، بهصراحت میگوید: «هیچ نیروی مهم فرهنگی، مذهبی، سیاسی یا اجتماعی وجود ندارد که آمریکاییها را بیش از آنکه از هم جدا کند، به هم نزدیک نماید». دیوید فرنچ معتقد است که آینده بر روی سنگ، نوشته نشده است. با اجرای دیدگاه جیمز مدیسون از کثرتگرایی – که همه مردم حق دارند، جوامعی را به نمایندگی از ارزشهای شخصی خود تشکیل دهند – آمریکاییها میتوانند از به دست گرفتن قدرت مطلق توسط جناحهای سرکوبگر، جلوگیری نمایند و در عوض، باورها و هویت همه را در تمام پنجاه ایالت حفظ کنند. از منظر فرنچ، تعهد به کثرتگرایی صرفاً امتیازی ناشی از مدارای ایدئولوژیک نیست، بلکه پیشنیازی برای جلوگیری از تجزیه جمهوری بزرگ و متنوعی است که آمریکاییها تشکیل دادهاند.
فرنچ به آمریکاییها توصیه میکند که برقراری مجدد وحدت ملی، مستلزم شجاعت است و باید خود را به پذیرش ویژگیهای مهربانی، نجابت و لطف نسبت به کسانی کنند که از نظر ایدئولوژیک با آنها مخالفاند، متعهد نمایند. او از همه میخواهد که تحمل و مدارای درست و واقعیشان را نشان دهند تا بتوانند، شکاف آمریکایی را التیام بخشند. او میگوید اگر میخواهیم که متحد بمانیم، باید یاد بگیریم تا دوباره کنار هم باشیم. فرنچ درعینحال، در نگاه به وظیفه حکومت آمریکا میگوید «نمیتوانیم فرض کنیم که یک دموکراسی با اندازه یک قاره، چند قومیتی و چند مذهبی، میتواند برای همیشه متحد بماند و اگر طبقه سیاسی ما، نتواند خود را با آمریکایی که بهطور فزایندهای متنوع و متفرق است، سازگار کند، متحد نخواهد ماند.» فرنچ از فدرالیسم برای پاسخ به این شکاف عمیق و کم کردن گرمای جنگ فرهنگی جاری نام میبرد؛ اصلی مبتنی بر قانون اساسی که مدارا را از طریق خودمختاری و خودگردانی انجمنی ممکن میسازد. فرنچ برای نشان دادن پیامدهای خطرناک، آنچه در صورت عدم توجه به درخواست او ممکن است اتفاق بیفتد، یک جفت سناریوهای جداییطلبانه باورپذیر و باورنکردنی در آینده نزدیک در ایالتهای کالیفرنیا و تگزاس ارائه میکند.
فرنچ ایده خود را در کتاب «جدا از هم شکست میخوریم: تهدید تجزیه آمریکا و چگونگی احیای ملت ما»، به تفصیل شرح داده است.
Divided We Fall: America’s Secession Threat and How to Restore Our Nation
نویسنده: دیوید ای. فرنچ
David A. French
انتشارات: St. Martin’s Publishing Group
سال انتشار: ۲۰۲۰
برخی نظرات مرورگرایانه:
«فرنچ در این بررسی دقیق از قطبیسازی سیاسی معاصر از نظریه توطئهگرایانه راست و چپ، ابراز تأسف میکنند. این گزارش آگاهانه و اغلب پیش برنده او، پادزهری برای بیماری حزب گرایی سیاسی فراهم میکند.» – Publishers Weekly
«[فرنچ] ما را به توافق و یکدستی فرانمیخواند، فقط مخالفت ادامهدار بدون تخریب خودمان را توصیه میکند.» – Carlos Lozada, Washington Post
«کتاب فرنچ از این جهت مهم است که چشمانش به واقعیترین یا اساسیترین مشکل پیش روی با دموکراسی آمریکایی، دوخته شده و به این دلیل که به خود اجازه نمیدهد در درگیریهای سطحیتری -که به آن مشکل کمک میکنند- غرق شود یا حواسش پرت شود، پس سزاوار است که بهطور گسترده در میان کسانی که کمک به آمریکا و دوری از بدترین آیندههای ممکن را میخواهند، خوانده و بحث شود.» Damon Linker, The Week
۳- ایده «آمادگی آمریکاییها برای عقبنشینی از ایده امپراتوری» از ویکتور بولمر توماس
ویکتور بولمر توماس، استاد بازنشسته در دانشگاه لندن، استاد افتخاری مؤسسه آمریکاس، کالج دانشگاهی لندن و دانشیار برنامه ایالاتمتحده و آمریکاس، چتم هاوس است که از سال ۲۰۰۱ تا ۲۰۰۶، مدیر آنجا نیز بود. بولمر توماس نگاهی گسترده به تاریخ ایالاتمتحده بهعنوان امپراتوری و نظراتی قاطع و برنده از این مسیر دارد، درحالیکه این کشور از صحنه جهانی عقبنشینی میکند. او معتقد است با نگاه به گسترش ارضی آمریکا پس از استقلال، اعمال حاکمیت هژمونیک پس از جنگ جهانی دوم و عقبنشینی امپراتوری کنونی کشور، به این نتیجه میرسیم که ایالاتمتحده با ایده خود بهعنوان یک امپراتوری، رابطه اضطرابآمیز و ناآرامی داشته است. بولمر توماس سه تعریف از امپراتوری ارائه میکند، سرزمینی، غیررسمی و نهادی که به توضیح گذشته کشور و پیشبینی آیندهای کمک میکند تا در آن، ایالاتمتحده از ایفای نقش امپراتوری خودداری کند. او با این استدلال که حرکت به سمت کاهش تسلط ژئوپلیتیکی، منعکسکننده آرزوهای بیشتر شهروندان ایالاتمتحده است، تأکید میکند که عقبنشینی امپراتوری، لزوماً به معنای زوال ملی نیست و ممکن است درنهایت، دولت-ملت را تقویت کند.
بخش اول از این سهگانه امپراتوریها، «امپراتوری سرزمینی» با گسترش ایالاتمتحده به لوئیزیانا، فلوریدا، تگزاس و جنوب غربی شروع میشود و سپس، با در اختیار گرفتن لیبریا، کوبا، پورتوریکو، آلاسکا، هاوایی، فیلیپین و گوام ادامه مییابد. در پایان قرن نوزدهم، امپراتوری سرزمینی آمریکا که توسط شبکه رو به رشدی از پایگاههای نظامی و دریایی شکل گرفت و حمایت شد، به ایالاتمتحده، کنترل زمینها و خطوط ارتباطی دریایی را داد که به سراسر آمریکای شمالی و آفریقا، کارائیب و اقیانوس آرام میرسید.
بولمر توماس ادامه میدهد، روشهای ایالاتمتحده در اواخر قرن تغییر کرد اما اهداف آن ثابت ماند. نویسنده در بخش دوم «امپراتوری نیمه جهانی»، چگونگی شکلگیری این موضوع را توضیح میدهد. آمریکاییها فهمیدند که نمیتوانند، مستقیماً بر کل سیاره حکومت کنند، بنابراین، نهادهایی ساختند که آنها را قادر میساخت تا این کار را بهطور غیرمستقیم انجام دهند و این اداره جهانی غیرمستقیم از نیمکره غربی شروع شد. سیستم پان-آمریکایی که به سازمان کشورهای آمریکایی (OAS) منتهی شد، نمونه اولیه موارد بعدی بود، از جامعه ملل و سازمان ملل (سازمان ملل) گرفته تا توافقهای برتون وودز، معاهده منع گسترش سلاحهای هستهای (NPT)، سازمان تجارت جهانی (WTO) و سایر توافقنامههای پس از جنگ جهانی دوم. این قراردادها و سازمانهای بینالمللی دیگر، هژمونی و برتری هستهای ایالاتمتحده را تضمین میکردند و درعینحال، تضمین نمودند که منافع آمریکا در اولویت قرار گیرد و وزن بیشتری نسبت به دیگران به آنها داده شود.
اتحاد جماهیر شوروی، جمهوری خلق چین (PRC) و متحدان و مشتریان آنها، تحقق کامل جاهطلبیهای ایالاتمتحده را در دوران پس از جنگ، خنثی کردند و بنابراین، امپراتوری آمریکا چیزی بیش از وضعیت تصاحب نیمه جهانی در دوران سرد را به دست نیاورد. ایالاتمتحده مؤسسات جدیدی ازجمله دکترین مهار، طرح مارشال، سازمان پیمان آتلانتیک شمالی (ناتو) و شبکه بزرگتری از پایگاههای نظامی و دریایی را -که اکنون در سرتاسر جهان فعال هستند- برای مقابله با اتحاد جماهیر شوروی و دیگران ایجاد کرد که این امر، باعث شد آمریکاییها از پایان جنگ سرد، سوءاستفاده کنند و از دهه ۱۹۹۰ تا ۲۰۱۰، به یک امپراتوری واقعاً جهانی دست یابند؛ اما درعینحال، روند انحلال این امپراتوری نیز در همین دوره شروع شده بود.
در بخش سوم، «امپراتوری در عقبنشینی»، نویسنده نشان میدهد که چگونه این انحلال، همچنان رخ میدهد و درعینحال، نشان میدهد که به کجا منجر میشود. به گفته بولمر توماس، پروژه امپراتوری ایالاتمتحده بهواسطه شرایط مساعد و اجماع منافع که شامل یک اقتصاد ملی قوی، بازیگران غیر حاکمیتی مانند شرکتهای فراملی، مبلغان مسیحی، هالیوود، رادیو و مطبوعات است؛ سازمانهای غیردولتی مانند شورای روابط خارجی و بنیادهای کارنگی، راکفلر، فورد، هوور و مجموعههای گیتس، رهبری قاطع آمریکا در امور جهانی و حضور سیاسی، نظامی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی ایالاتمتحده در مناطقی مانند اروپا، آمریکای لاتین، آسیای شرقی، خاورمیانه و آفریقای زیر صحرا پشتیبانی میشد.
بولمر توماس به دادههای نظرسنجی و انتخاب رئیسجمهور دونالد ترامپ (از ۲۰۱۷ تاکنون)، استناد میکند تا نفوذ فزاینده ملیگرایی، ضد استثناء گرایی، ضد نظامیگری، ضد مداخلهگرایی و ضد جهانیسازی را شناسایی کند و به این نتیجه برسد که «امپراتوری آمریکا، اکنون در حال عقبنشینی است و بیشتر اینها به نیروهای داخلی مربوط میشود.» علاوه بر این، شرکتهای فراملیتی تمایل به تعقیب منافع مغایر با پروژه امپراتوری را داشتهاند و اقتصاد ایالاتمتحده از دهه ۱۹۷۰ بهطور پیوسته، رو به افول بوده است. آمریکاییها به دلیل از دست دادن توانایی اثرگذاری در مناطقی مانند اروپای شرقی و کشورهایی مانند سوریه، با ظهور روسیه، چین و سایر عوامل، ازجمله شکلگیری موجی از دولتهای چپ در آمریکای لاتین، شروع به از دست دادن رهبری قاطع خود در امور جهانی کرده است. سیاست داخلی ایالاتمتحده نیز همچنان ناکارآمد و در آشفتگی باقی میماند که ممکن است، با از بین رفتن پروژه امپریالیستی در طول زمان بدتر شود. در برآورد بولمر توماس، امپراتوری آمریکا تا دهه ۲۰۳۰، به سایهای از جایگاه سابق خود تبدیل خواهد شد و تا دهه ۲۰۸۰، دیگر وجود نخواهد داشت. ایالاتمتحده مانند بریتانیا تا آن زمان، صرفاً به یک دولت-ملت تبدیل خواهد شد. او به آمریکاییها توصیه میکند که «آنچه را که اجتنابناپذیر میشود، بپذیرند. سختترین بخش، کنار گذاشتن طرز فکر امپراتوری است که در طول نسلها، به دست آمده است. بااینحال، همانطور که کشورهای دیگر نشان دادهاند، میتوان این کار را انجام داد و جوانان در ایالاتمتحده پیشتاز هستند».
توماس در کتاب «امپراتوری در حال انزوا (عقبنشینی): گذشته، حال و آینده ایالاتمتحده» ایدهاش را با جزئیات فراوان طرح کرده است.
Empire in retreat: the past, present, and future of the United States
نویسنده: Victor Bulmer-Thomas
انتشارات: Yale University Press
سال انتشار: ۲۰۱۸
برخی نظرات مرورگرایانه در مورد این کتاب:
«رسالهای گسترده و جامع در مورد امپریالیسم آمریکا. این کتاب، مطالعه قوی در چارچوب نظری قوی برای مفهوم امپراتوری آمریکا ارائه میدهد. این کتاب، موردتوجه دانشجویان، محققان و خوانندگان عمومی تاریخ ایالاتمتحده، سیاست خارجی آن و روابط بینالملل خواهد بود.»- Publishers Weekly
امپراتوری در عقبنشینی اثر ویکتور بولمر-توماس، توضیح میدهد که آمریکا از زمان تأسیس خود، دارای جاهطلبیهای امپریالیستی بوده و استدلال میکند که تمرکز آن در قرن بیستم از تصاحب قلمرو به نفوذ به کشورهای خارجی و تأثیرگذاری بر دولتهای آنها، برای حمایت از منافع استراتژیک و اقتصادی ایالاتمتحده تغییر کرده است. – Jackson Lears, New York Review of Books