دکتر مجتبی صمدی:
پیرو اتفاقات و رویدادهای پیش آمده در پی کشتار مردم غزه توسط اسرائیل و اعتراضات دانشجویان در جهان و آمریکا، نیازمند تحلیل شرایط و رویکردهایی هستیم تا اعتراضات دانشجویی در آمریکا را بهتر بشناسیم. ازطرفی امروزه در سطح جهان با پیشرفت فناوری رسانهای با پدیدههای مجازی و تعامل مجازی روبه رو هستیم. افراد آگاه در این زمینه توانستهاند به روایتسازیها در بستر جریانات دامن بزنند. این درصورتی است که در گذشته، وضعیت رسانهها به گونهای دیگر بود. جنایات رژیم در غزه بعد از طوفان الاقصی، در رسانهها به گونه دیگری نسبت به گذشته بازنمایی شد. در این نشست به نقش و جایگاه رسانههای اثرگذار در جهان، بالاخص رسانههای که نقش زیادی در این جنبش داشتهاند، میپردازیم. رسانههایی مثل تیک تاک که در آمریکا اقداماتی برای مقابله با آنها صورت میگیرد. در این نشست نوع نگاه اساتید در مورد نقش رسانهها در جنبش اعتراضی دانشجویان آمریکایی را بررسی خواهیم کرد. پیامدها و آثار این اثرگذاری در آینده جنبشها و کنشگری اجتماعی در فضای جهانی مهم هستند و باید تحولات فناوری، رسانههای متاورس و هوش مصنوعی و تأثیر آنها بر جنشها مورد بررسی قرار گیرند.
دکتر سید آرش وکیلیان: کابران رسانههای امروزی همانند گذشته، صرفاً توسط یک رسانه واحد تغذیه نمیشوند، بلکه مطابق با سکوهای غالب و متنوع در دهکده جهانی، هوش تجاری و لذتهای خاص خود که در رسانهها موجود هستند تغذیه میشوند. هر سکو در رسانه برای خود فئودالیته دیجیتال دارد، کاربران خود را تغذیه میکند و افراد مطیع خود را پرورش میدهد.
اولین نکته در رابطه با بحث ذکر شده، این است که چنین جنبشهایی در آمریکا بی سابقه نیستند. در سال ۱۹۶۰ نیز وضعیتی مشابهای رخ داد. حمله صهیونیسم به غزه، علاوه بر کشتار فراوان مردم بی گناه غزه، باعث شد که چند تقاطع ایدئولوژیک صورت گیرد و برخی از آنها باهم همصدا شدند؛ تقاطعاتی نظیر اسلام و غرب، جنوب و شمال، راست و چپ و… این تلاقیها سبب شده است تا جوانان معترض آمریکایی دست به ابتکاراتی جدید بزنند. اما کلیت جامعه آمریکایی متحول نشده است و بعید به نظر میرسد که ابعاد این جنبش، انتخابات ریاست جمهوری ۲۰۲۴ را تحت تأثیر زیادی قرار دهد. بنابراین نباید خیلی این جریان را در مقابل جریان اصلی آمریکایی بزرگ جلوه داد.
![](https://ascenter.ir/wp-content/uploads/2024/06/IMG_5629-1024x683.jpg)
شهید آوینی در چند مقاله نظیر انفجار اطلاعات، مباحثی را مطرح میسازد که امروزه نیز اهمیت دارند. ایشان در سال ۱۳۷۲ به دهکده جهانی اشاره کردند که امروزه به حقیقت پیوسته است. ابعاد این دهکده به گونهای شده که حتی برای غرب نیز چالشهای را ایجاد کرده است. در این وضعیت بسیاری از کشورها دهکده جهانی را به عنوان چالشی برای خود در نظر میگیرند. در کشور ما نیز دهکده جهانی سبب شد در برخی حوزهها دچار مشکل شویم. شهید آوینی این نکته را مطرح ساختند که دهکده جهانی باعث شده است که افراد جهان شبیه به هم شوند و فکر کنند. ایشان آن زمان بحث ماهوارهها را مطرح میکرد اما امروزه این رسانههای دهکده جهانی بسیار فراتر رفتهاند. شهید آوینی ابتدا این نکته را مطرح ساخت که هیچکس نمیتواند از این دهکده سرپیچی کرده و متفاوت عمل کند اما بعدها این مسئله را نقد کرد و این نکته را مطرح کرد که باوجود اینکه ماهواره برای نظام سلطه آمریکا تلاش کرده است، اما میتوان از آن رها شد. امروزه نیز رسانههای اجتماعی نظام قدرت است ولی تام نیست و میتوان در آنها رخنه ایجاد کرد. رسانهها به دنبال کاربرانی مطیع هستند تا همه مطالب رسانهها را بپذیرند، امروزه نیز مفهوم شهروند مطیع در آرایش جدید سرمایهداری فرق کرده است. امروزه کابران صرفا توسط یک رسانه واحد تغذیه نمیشوند، بلکه مطابق با سکوها، هوش تجاری و لذتهای خاص خود که در رسانهها موجود هستند تغذیه میشوند. هر سکو در رسانه برای خود فئودالیته دیجیتال دارد و کاربران خود را تغذیه میکند. در دهکده جهانی، سکوها سیطره یافتهاند. افراد مطیع خود را پرورش میدهند. شهید آوینی تولد انقلاب اسلامی ایران را در دهکده جهانی قلمداد کرد. با وجود تلاش سکوها در آن زمان برای کنترل وضعیت، شاهد این بودیم که در حرکتی خلاف این سکوها، مردم لانه جاسوسی را تسخیر ساختند.
در اعتراضات دانشجویان آمریکایی، معترضین نوعی تعارض و شکاف عمیقی را میان گفتارهای حقوق بشر نسبت به عملکرد واقعی سرمایهداری و ارزشهای آن مشاهده میکنند. اگر روند اعتراضات دانشجویی سازمان پذیر باشد، تأثیرات بلند مدتی میتواند داشته باشد، همانطور که جنبش حقوق مدنی در تاریخ آمریکا توانست این تغییرات را صورت دهد.
شهید آوینی در رابطه با سیطره رسانههای اجتماعی این نکته را بیان کرد که راه گریزی از آنها وجود ندارد و لذا چارهای جز مواجه مستقیم به رسانههای غربی نداریم. همچنین قدرت رسانهها مطلق نیست و میتوان با ایمانی قوی از آن عبور کرد. در این میان برای مواجه بهتر با این سلطه بایستی جواب تهاجم را با تهاجم داد.
در جمع بندی باید گفت که در دهکده جهانی موجود، رسانهها قدرتی نسبی دارند و غرب از آنها برای بیان روایت خود استفاده میکند. اما این وضعیت دائمی نیست و براساس اتفاقات و رخدادهای جامعه یا جهان، افراد میتوانند بیدار و آگاه شده و از تسلط آن خارج شوند. ایشان پیشنهاد کردند که به جای واهمه داشتن و گریز از تسلط رسانه غربی باید دست به اقدامات تهاجمی علیه آن زد.
محمد لسانی: در میان نسل جدید دانایی و آگاهی متفاوت شده است و هویت خاصی را در رسانهها دنبال میکنند. هویت در این نسل بسیار سیال شده است و آنان قدرت همدردی بالایی با افراد دارند.
در رابطه با کارکردهای رسانه باید به این نکته توجه کنیم که چه کارکردهایی در رسانهها گسترش یافته و عمق پیدا کرده است. اولین کارکرد آن در حوزه اطلاع رسانی است. دوم حوزه هویت بخشی است و انگارهای هویتی و عقاید نو را ایجاد میکند. سوم قدرت بسیچ کنندگی رسانه است و توانایی ایجاد جریانات مختلف را دارد. در نسل جدید دانایی و آگاهی متفاوت شده است و هویت خاصی را در رسانهها دنبال میکنند. هویت در این نسل بسیار سیال شده است و آنان قدرت همدردی بالایی با افراد دارند.
![](https://ascenter.ir/wp-content/uploads/2024/06/IMG_5658-1024x683.jpg)
دکتر مجید تهرانیان در آمریکا در سالهای ۱۹۸۲، دست به پژوهشی در مدارس زد. سؤال وی از دانشآموزان آمریکایی آن بود که وقتی کلمه ایران را میشنوند، چه واژگانی برایشان تداعی میشود، با وجود اینکه آن نسل نیز سینما و رسانههای عصر خود را دیده بود، اما یاد شن، شتر و پوست سیاه افتادند و ایران را جزء اعراب تلقی میکردند. حتی در عصر سینما و تلویزیون نیز آگاهی و اطلاع رسانی همانند امروز همه گیر نمیشد. بعضاً ایران را با عراق اشتباه میگرفتند. امروزه اخبار جهان به صورت لحظهای در قالب رسانههای جدید انتشار مییابد. نسل جوان با افراد در سایر کشورها ارتباط پیدا میکنند. در بازیهای آنلاین علاوه بر ارتباط اینترنتی۱ که شکل میگیرد، ارتباط و تعامل جهانی۲ نیز شکل میگیرد و افراد در نقاط مختلف جهان با یکدیگر همبازی میشوند و از همین طریق تبادلات و تعاملاتی شکل میگیرد. بنابراین رسانهها در گسترش اطلاعات (نه دانایی و آگاهی) مؤثر هستند. اطلاعات ممکن است کژآگاهی یا آگاهی صحیح باشند. این ویژگی نسل جدید گاهی اوقات توسط نسلهای پیشین مورد تمسخر قرار میگیرد چراکه نوانایی نسل جدید در برقراری ارتباط را دست کم میگیرند. بعنوان مثال وقتی دانشجویان آمریکایی را دستگیر میکردند، شعارهای آنان نظیر from river to sea مورد تمسخر افرادی با سن بالا قرار میگرفت و این افراد عقیده داشتند که هنوز عقل نسل جوان کامل نشده است. بخشی از این تحولات نسلی به خاطر رسانههاست.
رسانههای اجتماعی مبتنی بر مشارکت و خلاقیت، چرخه اطلاعات را مدیریت میکند. تیک تاک رسانهای مبتنی بر ممتیک است، یعنی براساس متن، موسیقی، ویدیو و… نمایشهایی است که عموماً از میمهای اینترنتی ساخته میشدند. کاربران با استفاده از موسیقی و میمهای تیک تاک با خلاقیت خود این محتوهارا تولید میکنند. نسلz برخلاف نسلهای گذشته سواد بصری بالایی دارند. در پوشش، زبان بدن و هارمونی زبان خود اظهاری بالایی دارند و محتواها را از زبان خود بازگویی میکنند. تیک تاک یک رسانه ژستی کولار است، یعنی مبتنی بر ژست است. منها در این رسانه افزایش یافتهاند. در فضای تویتر، محتوا بیشتر نگارشی بود و افراد از متن یکدیگر کپی میکردند. اما بعنوان مثال جریان چفیه بستن در تیک تاک در پی اعتراضات دانشجویی، تبدیل به نوعی مُد در غرب شده و در لایف استایل آنان نیز وارد شده است. لذا در این فضای تعامل تمدنی و ورود مؤلفههای تمدنی به کشورهای دیگر هرچقدر به فضای تولید کنندگی نزدیکتر شویم، بهتر است. بنابراین براساس کارکرد مهم رسانههای موین، گسترش پیامها را درسطح جهانی ملاحظه میکنیم؛ درصورتیکه در گذشته تا این حد امکان همزیستی بالا نبود اما امروزه پیام تبدیل به انگاره شناختی شده است.
پرسش و پاسخها
دکتر مجتبی صمدی:
سؤال مهمی که در اینجا مطرح میشود آن است که آثار و پیامدهای رسانههای اجتماعی چه تأثیری در بیداری کنشگران اجتماع داشته است. در جنبش وال استریت بخش قابل توجهی از افراد وارد جنبش شدند. آیا این مسئله به دلیل نوع رسانهها است؟
![](https://ascenter.ir/wp-content/uploads/2024/06/IMG_5622-1024x683.jpg)
در تغییرات نسلی، بیبی بومرها بعد از جنگ جهانی دوم تا ۱۹۶۴ متولد شدند و جنبشهای دانشجویی دهه ۱۹۶۰ را رقم زدند. در آن برهه رسانه تلویزیون بسیار تأثیرگذار بود. در نسلx که پس از آنها متولد شدند، نوع پخش تصویر باعث شد که کنشگری این نسل جدید تغییر یابد. نسل y یا هزاره نیز بر اثر انفجار اطلاعات و تکنولوژی بسیار عوض شدند. نهایتاً امروزه در نسلz شاهد شکاف نسلی عمیقتری هستیم. افکار سنجیهای آمریکایی نشان میدهند یک تغییر نسلی سبب شده است نوع جنبشها نیز تغییر یابد. طبق نظرسنجی هریس، بیش از ۵۰% این نسل، اسرائیل را به رسمیت نمیشناسند و حتی سرزمینهای اشغالی را حق فلسطین میدانند. آیا این تغییرات نسلی را میتوان به دلیل رشد فناوری رسانهها بدانیم و سپس تغییر جنبشها را نیز به نوع رسانهها مرتبط کنیم؟ آیا نوعی بلوغ در مصرف نسل جدید ایجاد شده است و در رسانههای آینده نظیر متاورس تغییرات بیشتری را شاهد خواهیم بود؟
دکتر وکیلیان:
بله قطعاً شکل یا فرم رسانهها در این موارد تأثیر گذار است. به عنوان مثال هرکدام از رسانههای کتاب، تلویزیون، شبکههای اجتماعی و… در تغییرات نسلی دخیل بودهاند اما آیا بجز فرم، محتوای رسانهها نیز تغییر کرده است؟ در این زمینه پاسخ قاطعی در علوم ارتیاطات وجود ندارد. در جنبشهای حقوق مدنی گذشته آمریکا که منجر به بیداری یا مقاومت معترضین شده است، رهبری نظیر مالکوم ایکس وجود داشته است و صرفاً محتوای رسانه آن زمان دخیل نبوده است. لذا لازمه به نتیجه رسیدن جنبش، رهبرای کاریزماتیک است وگرنه احساسات برخاسته از جنبش زودگذر هستند و از بین میروند. ما در گفتار مقاومت در فضای جدید ضعیف عمل کردهایم. کارهایی که انجام میدهیم صرفاً برای علاقهمندان به مقاومت و داخل کشور مفید است و توانایی جذب فضای جهانی را ندارد. لذا بایستی در این شرایط به این مسئله بپردازیم که چگونه قشر خاکستری که کم مذهب و یا حتی مخالف ما هستند را به سمت خود آوریم. در این زمینه باید از ظرفیت شبکههای اجتماعی نیز بهره ببریم.
دکتر صمدی:
آیا میتوانیم تصور کنیم که اگر رسانههای اجتماعی همانند تیک تاک در آمریکا وجود نداشت، شاهد گسترش جنبشها نبودیم؟
دکتر وکیلیان:
رسانهها نوع جنبش و مسیر آن را تعیین نمیکنند. یکسری عاملیتهای دیگر در این مسئله دخیل بودهاند. رسانهها هرچند که نظم جریان اصلی را به چالش میکشند، اما توانایی آنان در مشخص ساختن نوع حرکت مورد ابهام است.
دکتر لسانی:
در این زمینه باید پیشینه جنبشها و رسانهها مورد بررسی قرار گیرد. اینکه جنبشهای عصر رسانههای اجتماعی در چه بستری بودهاند و چه نتایجی داشتهاند مهم است. در جنبش وال استریت، فیسبوک رسانه اصلی بود. افراد با هشتگهای اعتراضی به وضعیت موجود هجوم میبردند اما این هشتگها به صورت خودکار سانسور شده و حذف میشدند. این پلتفرمها تحت حاکمیت سیاستهای آمریکایی بودند و سعی میکردند صدای افراد در رسانهها حذف شود. اما در عصر تیک تاک، یک اشتباه سیاسی رخ داد و تیک تاک میان جوانان آمریکایی گسترش یافت. به همین دلیل امروزه شاهد فشار آمریکا برای محدود سازی این پلتفرم هستیم. قانون گذاران آمریکایی تلاش میکنند تا این پلتفرم را به صورت قانونی محدود سازند. سرعت رشد تیک تاک در جامعه آمریکایی بسیار بالا بود و این درحالی است که مقامات آمریکایی با جدیت تلاش میکنند تا اطلاعات آمریکاییها در خود آمریکا باقی بماند و مورد استفاده چین قرار نگیرد. بنابراین هرچند در جریان اشغال وال استریت، پلتفرمی نظیر فیسبوک جلوی گسترش جنبش را گرفت، اما امروزه حجم انتقادات نسبت به تیک تاک بالا گرفته است و طرفداران یهودی و اسرائیلی احساس میکنند که تیک تاک آنها را محدود ساخته است. در ساختار تیک تاک الگوریتمها تغییر یافتهاند.
درگذشته دوران اوباما شاهد این مسئله بودیم که در جریان کشته شدن ندا اقا سلطان در ایران، حمایتهای فراوان اوباما و غرب در شبکههای خبری BBC و VOA باعث دیده شدن آن توسط افراد بسیار زیادی شد. اما در جریان کشته شدن اشلی بابیت توسط نیروهای امنیتی کاخ سفید، به این دلیل که تلاش کردند اخبار مربوط به آن را سانسور کنند، خیلی انتشار پیدا نکرد و جریان آن دیده نشد. بنابراین جریان هویت سازی و هویت زدایی در رسانهها خیلی مهم است. کنشگری الگوریتمها و رسانههای خبری در تقویت گفتمان یا حکمرانی غرب بسیار تأثیر گذار بوده است. اما امروزه تحولات رسانههایی نظیر تک تاک به صدای مخالف با غرب کمک کرده است و در بیداری ملتها نقش مهمی داشته است. باتوجه به محدودیتهای ایجاد شده برای تیک تاک، دلیل فشار آوردن بر آن این است که این پلتفرم از همان ابتدای شروع کار در آمریکا، زمینه را برای هدایت این چنین اعتراضاتی فراهم ساخته بود. با این وجود نیابد خیلی براساس جریان رسانه پایه بحث کرد. عاملیت رسانهها مطلق نیست. بحث اجتماعی و تاریخچه جنبشها نیز اهمیت زیادی دارند.
دکتر صمدی:
دهکده جهانی موجود، گاهی اوقات غرب را نیز با تهدیداتی مواجه ساخته است. در طراحی این دهکده جهانی، تا چه اندازه نقش رسانهها محوری است؟ آیا امکان دارد قالب جدید برای دهکده جهانی ایجاد شود یا اینکه همانند وضعیت گذشته و جاری برساس منافع غرب پیش خواهد رفت؟
دکتر وکیلیان:
رخدادهای درحال حاضر، در مقایسه با آن چیزی که قرار است در آینده ایجاد شود، چیزی به حساب نمیآید. در آینده رسانههای اجتماعی بسیار متفاوتتر از امروز خواهند شد. غرب اجازه رشد ناگهانی به آنها را نمیدهد اما شاید از ۲۰۳۰ به بعد، رسانههای کاملاً متفاوتی روی کار آیند و به تبع آن جامعه شناسی و اقتصاد سیاسی خاصی شکل گیرد. هرچند غرب تلاش میکند تا رشد این رسانهها تحت قاعده آن و کنترل شده باشد، اما بههرحال نظم کلاسیک دچار اختلال خواهد شد. در حال حاضر برخی از تکنولوژیهای جدید نظیر رمزارزها کنترل شدهاند. ما متأسفانه سوار بر تکنولوژی نیستیم لذا نمیتوانیم در این زمینه به خوبی عمل کنیم. وقتی تکنولوژی جدیدی به عرصه وارد میشود، صرفاً میتوانیم در برابر آنها واکنش نشان دهیم. لذا میبایست در این حیطه فعال شده و به تسلطی نسبی برسیم. بعنوان مثال چین پلتفرمهای خوبی دارد و در رابطه با رسانهها سرمایه گذاری خوبی انجام داده است. کشور ما در بحث رسانهها منعل بوده است، بایستی تدبیری اندیشیده شود تا مثلاً در لایه گفتمانی و ادبیات نسل جدید روایت سازی کنیم و محتواهایی تولید کنیم که نسل جدید بتواند با آن ارتباط بگیرد.
در بحث فناوری نیز پیشتاز نبودهایم؛ چارچوب حقوقی ما مبهم است و به همین دلیل سرمایه گذار حقوقی وارد این حوزهها نمیشود. آموزش و پرورش ما باید از ظرفیت و تواناییهای نسل جدید بهره گیرد و به نوعی مهارت افزایی را شکل دهد.
دکتر لسانی:
چند راهکار را باید در این زمینه مورد بررسی قرار دهیم: اولاً هرچه جلوتر میرویم، نبرد گفتمانی پررنگتر میشود. لذا باید در تقویت، تبیین و ترویج گفتمان خود به صورتی مؤثر عمل کنیم. مسائل روز نظیر تیک تاک باید در انیشکدههای ما مورد بررسی بیشتری قرار گیرد.
دوم اینکه شبکههای تأمین کننده ما ضعیف هستند. شبکه سازی ملی و میدانی ما دچار ضعف است. سوم اینکه کنشگران باید تقویت شوند. افراد رسانهای در کشور ضعیف هستند و باید با علوم جدید تقویت شوند. چهارم؛ پلتفرمهای غربی نظیر توییتر، اینستاگرام و… روایت گریز شدهاند و مطالب آنها قابلیت انتشار ندارد. اما مدیران ما همچنان از دادههای آنها استفاده میکنند. لذا باید در راستای ساخت پلتفرم بومی تلاشی ویژه صورت گیرد. نظام سازی و نظام پذیری در کشور ما ضعیف است. بایستی در بدنه سمپاد نظام، آرایش درونی ایجاد شود و نوعی خودتنظیمگری درمیان طرفداران نظام صورت پذیرد. حجم بالای آتش به اختیارها و کسانی که تولید خشونت میکنند خطرناک است.
عصر پساحقیقت محل تولید، توزیع و مصرف احساسات است. این درحالی است که علایق موجب فیلتر شدن فهم افراد نسبت به وقایع میشود. کنشگران ما در تولید حس ضعیف هستند و لذا باید به آرایش جبههای در نظام برسیم. در این زمینه نهادهای عمومی و حلقههای میانجی باید اقداماتی صورت دهند.