نویسنده:
رحیم بایزیدی[۱]
چکیده
در طول چند دهه اخیر تحولاتی از قبیل ظهور بازدارندگی هستهای و افزایش بار مالی درگیریهای نظامی، باعث گردیده تا مطلوبیت استفاده از ابزار نظامی به طرز چشمگیری کاهش پیدا کند. بر همین اساس، راهبرد کلان ایالات متحده آمریکا، بهخصوص در طول دو دهه اخیر، مبتنی بر کاهش درگیریهای نظامی و افزایش تمایل به استفاده از ابزارهای جایگزین بوده است. از جمله مهمترین ابزارهایی که کاربست آن روندی صعودی داشته، تحریمهای اقتصادی بوده که به پشتوانه جهانروایی دلار اثرگذاری قابلتوجهی بر کشور تحریمشده داشته است؛ بنابراین مسئله اساسی که مقاله حاضر در پی پرداختن به آن است، چرایی رشد کاربست تحریمها در راهبرد کلان اقتصادی و سیاسی ایالات متحده آمریکا است. در پاسخ به این مسئله، با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی، این فرضیه مطرح شده که به موازات افزایش مقبولیت دلار آمریکا در اقتصاد بینالملل، ایالات متحده در طول ۵ دهه اخیر از سلطه دلار بهعنوان یکی از ابزارهای سیاست خارجی خود در راستای تحتفشار قرار دادن سایر کشورها بهره گرفته است؛ اما قدرتهای نوظهوری همچون چین و روسیه که اساس ظهور خود را بر محوریت رشد اقتصادی بنا نهادهاند، مجموعه مشترکی از کشورهای با منافع مشترک را ایجاد کردهاند که گذار از نظم اقتصادی آمریکامحور را بهعنوان یکی از رویکردهای سیاست خارجی خود پذیرفتهاند.
کلیدواژهها: اقتصاد سیاسی بینالملل، راهبرد کلان، آمریکا، دلار، قدرتهای نوظهور
لینک دانلود مقاله:
https://asr.ihu.ac.ir/article_206859.html
[۱] مدیر گروه روابط بینالملل، پژوهشکده تحقیقات راهبردی و دکتری روابط بینالملل، دانشگاه تهران، تهران، ایران