دکتر میثم قمشیان؛ پژوهشگر مرکز پژوهش های مجلس شورای اسلامیهمکار در مرکز مطالعات آمریکا
آمریکاییان همدیگر را دوست ندارند؛ این را ۵۸% از مردم خودشان نیز تأیید میکنند. البته انتظار زیادی است دوست داشتن یکدیگر، از ملتی که بخشی از آنها بردههای آفریقایی بودهاند. اگر سفیدپوستان چنین بردههایی را دوست داشتند، چرا آنها را با وضعیت ناگوار برای کار به قاره خود میآوردند؟ چندی گذشت و جنگ شمال و جنوب در دهه ۱۸۶۰ میلادی، بستر یک توافق جدید شد. شاید آن زمان که مجوز بردهداری را در ایالاتمتحده لغو کردند، بسیاری تصور میکردند،رفتارهای گذشته جبران شده است اما این نفرت -که در قرون پیش در جامعه آمریکا تزریق شده بود- هر از چندی بعد از آن سر باز زد.
چند دهه از لغو بردهداری گذشته بود که فرانسیس کلارک، با توجه به آشناییاش با مناطق دیگر جهان و مردمانشان، همچنان مجبور بود تا در مقالهای با بدیهیترین توضیحات، به آمریکاییان بفهماند که سفید و زرد آسیایی، سرخ لاتین و سیاه آفریقایی، چیزی کم از سفیدپوستان ندارند: «این طرد و دوریگزینی نمیتواند به دلیل پایینتر بودن نژادهای دیگر از نظر فهم و شعور باشد. ژاپن و چین به نسبت خود، تعداد زیادی اندیشمند و مانند آن دارند. تمدن آنها هرچند از نوعی دیگر اما بههرحال، مانند تمدن ما والا است و حتی هنرهایشان نیز، در برخی موارد برتر است».
نفرت گذشته در سالهای اخیر، به یک دمل چرکین تبدیل شده است. بیهوده نیست که هنوز ۶۳% از مردم ایالاتمتحده، بستر اصلی تبعیض کنونی علیه سیاهان را خاطره جمعی آمریکاییان از دوره بردهداری میدانند. نکته جالبتوجه نیز این است که این بار هم نه آفریقایی تبارها به تلافی، بلکه این سفیدپوستان هستند که رفتارهای نژادپرستانه را به اوج رساندهاند و این بار، نهتنها علیه سیاهپوستان، بلکه علیه هرکسی که از نژاد اروپایی نباشد. کار به جایی رسیده است که ابرام راجرز، دانشجوی سیاهپوست در یادداشت خود در نشریه دانشجویی نوشت، باور کنید «من از سفیدها متنفر نیستم» اما متأسفانه به دلیل همان یادداشت، از نشریه اخراج شد.
- بیماری غرور اروپایی تباران
تحولات یکی دو دهه اخیر نشان میدهد که گویی بیماری غرور اروپایی تباران، نهتنها درمان نشده است، بلکه فقط زیر پوست آنها و در رفتارهای پنهانشان باقیمانده و حالا چند برابر، سر باز زده است. هنوز از هر ۱۰ سیاهپوست در آمریکا، ۸ نفر احساس تبعیض میکنند. البته این رقم در میان کل آمریکاییان، به ۴۵% میرسد و دلیل آنهم این است که ۶۲% از سفیدپوستان میگویند، هیچ تبعیضی در کار نیست، بلکه در مواردی بیشازحد به سیاهان پرداخته شده است! اما واقعیت چیز دیگری است. در مملکتی که افتخارش صدور دموکراسی به جهان است و نماد آن، مجسمه «آزادی» است، در حال حاضر، جامعهای سلسله مراتبی شکلگرفته که ساختار حاکم بهجای استحاله آن، در حال بازتولید آن است. در این جامعه، سفیدپوستان، آسیاییتباران، بومیها و لاتین تباران و نهایتاً سیاهپوستان، به ترتیب در معرض دریافت فرصتهای اجتماعی و اقتصادی هستند.
خواستههای نژادپرستانه تا آن حد در آمریکا قدرت دارد که سیاستمداران از موجسواری بر آن، امید کسب رأی دارند؛ ازجمله رئیسجمهور کنونی که همکاران سیاهپوست خود را محکوم میکند اما حاضر نیست جماعت تندرو سفیدپوستان برتریطلب را محکوم نماید و این در حالی است که همگی با لحنی امروزی شده از «نه به نژادپرستی»، داد سخن میدهند. شاید همانگونه که کلارک نوشته بود، رفتار نژادپرستانه آمریکاییان اروپایی تبار در عین سخنان فریبندهشان، از یک ترس درونی نشأت میگیرد: «ترس از اینکه یک نژاد یا ملت دیگر از ما پیشی گیرد».
منبع:
https://www.pewresearch.org/fact-tank/2019/04/09/key-findings-on-americans-views-of-race-in-2019/