گروه مترجمان مرکز مطالعات آمریکا
بیش از نیمقرن از پیوستن آمریکا به اقتصاد جهانی میگذرد و از آن زمان تاکنون، هم قویترین و هم ضعیفترین اقتصادهای پیشرفته را داشته است. نقاط قوت آن در تأسیسات علمی معروف آمریکا، دانشگاههای درجه یک و پیشتازیاش در نوآوری و شرکتهای پیشتازش از اپل گرفته تا آمازون بارز است. نقاط ضعف آن نیز با شیوع ویروس کرونا، آشکارتر شده است که در این میان، میتوان به سیستم بیمه سلامت ناکافی، فقدان مرخصی استعلاجی با حقوق و سایر محافظتهای شغلی اساسی و یک سیستم بیمه بیکاری که شرکتها را به اخراج هر چه سریعتر کارمندان خود تشویق میکند، اشاره نمود.
- ویروسی که کمبودهای آمریکا را آشکار ساخت
ویروس کرونا بهطور بیرحمانهای، کمبودهای کشوری را آشکار ساخته که نتوانسته است، خود را برای جهانی که به تصرف درآورده، بازسازی کند. هنگامیکه این بیماری همهگیر فروکش کند، آمریکا همچنان با سختترین مسائل درباره اینکه چطور خود را برای دوران مدرن مهیا سازد، مواجه خواهد بود. در کتابم (۲۰۱۶) با عنوان «ناتوانی در سازگاری: چگونه آمریکاییها در اقتصاد جهانی عقب ماندند؟»، گفتهام که چگونه جهانیسازی اقتصادی، آمریکا را غافلگیر کرد. در طول تاریخ، اقتصادی خودکفا داشتهایم و بازار داخلی در حال گسترش ما، بهقدر کافی بزرگ بود تا از صرفهجویی به مقیاسها استفاده کند؛ بنابراین، وقتیکه در دهه ۱۹۶۰، تجارت، مسافرت جهانی و انسجام مالی، رشد انفجاری پیدا کرد، ایالاتمتحده آمریکا دیر متوجه شد که باید مؤسسات خود را با واقعیتهای جدید سازگار کند. یکی از نمونههای گویا، برنامهای به نام مساعدت تعدیل تجارت خارجی[۵] است که توسط رئیسجمهور، جان اف کندی[۶] در سال ۱۹۶۲ پیشنهاد شد و هدف آن، کمک به حمایت و آموزش مجدد کسانی بود که شغلشان را ازدستداده بودند. در نتیجه تسریع رقابتهای جهانی که مورد استقبال کِنِدی و روسای جمهور آینده آمریکا قرار داشت، بیکاریهای گستردهای اتفاق افتاده بود. کِنِدی گفت: «هنگامیکه ملاحظات سیاست داخلی، جلوگیری از تعرفههای بالاتر را مطلوب جلوه میدهد، نباید بگذاریم کسانی که تحت تأثیر این سیاست قرار میگیرند، صدمه زیادی ببینند».
علیرغم لفاظیهای روزافزون، این برنامه کنگره از همان آغاز، بسیار محدودکننده بود. هنگامیکه در اوایل دهه ۲۰۰۰، افزایش واردات به چین، به از دست رفتن میلیونهای شغل تولیدی منجر شد، تنها کسر کوچکی از کارگران بیکار شده از برنامه مساعدت فوقالذکر بهرهمند شدند؛ و با برنامههای دیگر نظیر ناتوانی در تأمین اجتماعی،[۷] کارگران بسیاری کاملاً از بازار کار بیرون رانده شدند. برنامه مساعدت تعدیل تجارت خارجی، فقط یک نمونه از مؤسساتی است که طراحی ضعیفی دارند و نمیتوانند، به تغییرات برهم زننده بپردازند که این مسئله در طی چند دهه گذشته، بدتر هم شده است. دلایل هر چه که باشند، از رقابت تجاری، بحرانهای مالی و خودکارسازی (اتوماسیون) مشاغل گرفته تا یک بیماری همهگیر مرگبار و ناگهانی که در سراسر جهان شیوع مییابد، آمریکا، توانایی زیادی در کمک به شهروندان خود در مدیریت این شوکها ندارد.
- از مرخصی، پاداش و مزایا بیمه بیکاری خبری نیست
دو مورد از نقایص آشکار، فقدان مرخصی استعلاجی با حقوق برای گروه بزرگی از نیروی کار و همچنین، وجود نوعی سیستم پاداش و مزایای بیمه بیکاری است که باعث میشود، شرکتها پیش از آنکه کارگران به هیچگونه کمک دولتی دسترسی داشته باشند، آنها را اخراج نمایند. نقص اول، تلاشها برای مهار ویروس کرونا را از بین برده است و نقص دوم، به معنای این است که احیای اقتصاد در ایالاتمتحده آمریکا، احتمالاً یک فرآیند بسیار طولانی خواهد داشت. اهمیت مرخصی استعلاجی با حقوق، هرگز آشکارتر از این دوران بیماری همهگیر نبوده است؛ کارکنانی که میترسند اگر سر کار نروند، ممکن است، شغل یا حقوق خود را از دست بدهند، به تب یا سرفههای خفیف خود -که درواقع از نخستین علائم ابتلا هستند- اعتنایی نمیکنند. بااینحال، بخش بزرگی از کارکنان آمریکا، دسترسی به این حق اساسی و مسلمِ مرخصی استعلاجی با حقوق ندارند و برای مثال (نمودار)، در مقایسه با برخورداری ۸۳ درصد از کارمندان تماموقت از مرخصی استعلاجی با حقوق، فقط ۴۳ درصد از کارکنان نیمهوقت، از این حق برخوردار هستند. از میان ۱۰ درصد دارای حقوق بالا، ۹۳ درصد، مرخصی استعلاجی با حقوق دارند و در مورد آن ۱۰ درصد دارای حقوق پایین نیز، از میان هر سه نفر، کمتر از یک نفر، از چنین حقی برخوردار است.
![](https://ascenter.ir/wp-content/uploads/2022/05/99.png)
سیستم بیمه بیکاری نیز از این مشکلات پر است؛ پاداش و مزایا فقط زمانی به کارکنان تعلق میگیرد که آنها از کار اخراج شوند که این مسئله باعث شده است، شرکتها بسیاری از کارکنان خود را اخراج کنند. در دو هفته اخیر ماه مارس، بیش از ۱۰ میلیون آمریکایی از کار اخراج شدهاند که این تعداد، بیش از ۶ درصد از کل نیروی کار را تشکیل میدادند. در مقابل آلمان، انگلستان، دانمارک و بسیاری از سایر کشورهای اروپایی، از دستمزد کارکنانی که اخراج نشدهاند، حمایت میکنند و باعث میشوند که شرکتها نام آنها را در فهرست کارکنان خود نگاهدارند و زمانی که اوضاع اقتصادی بهبود یابد، بهسرعت عملیات و فعالیت خود را از سر گیرند. این در حالی است که در آمریکا تا وقتیکه اقتصاد مبتنی بر مصرفکننده بهبود نیابد و شرکتها اعتماد خود به آینده را به دست نیاورند، بسیاری از کارگران، دوباره به کار گمارده نخواهند شد. البته این مسئله، به اینکه چقدر طول خواهد کشید تا یک واکسن یا سایر درمانهایی برای ویروس کرونا پیدا شود، بستگی دارد.
بهعلاوه، کارگران بیکار با گزینههای غیرممکنی در خصوص پوشش بیمه سلامت مواجه هستند، زیرا آمریکا تنها اقتصاد پیشرفته جهان است که فاقد بیمه سلامت همگانی است. آنها میتوانند با پرداخت هزینههای کامل از طریق کُبرا،[۸] طرح بیمه مبتنی بر شغل پیشین خود را حفظ کنند (البته اگر در شغل پیشین آنها، چنین طرحی وجود داشته باشد) یا اینکه آنها میتوانند شانس خود را در بازار اوباما کِر[۹] امتحان کنند؛ در این بازار طرحهای زیادی با حق بیمههای بالا ارائه میشود. این مسائل، تنها ظاهر قضیه هستند. آمریکاییهایی که درآمد پایین دارند، اصلاً آماده بازنشسته شدن نیستند و اُفت در بازارهای سهام، وضعیت آنان را بدتر خواهد کرد. یک تحقیق جدیدی که در بانک فدرال رزرو سِنت لوئی[۱۰] انجام شد، میگوید: از میان کسانی که مدرک دیپلم دبیرستان دارند، فقط ۲۲ درصد پسانداز برای بازنشستگی دارند که ماندهحساب پسانداز آنها، فقط ۳۵ هزار دلار است. در میان خانوادههای با درآمد متوسط، تصویر کمی مبهم است. متوسط صندوقهای پسانداز بازنشستگی برای زوجهای بالای شصتویک سال، ۱۳۲ هزار دلار است. لایحه تشویقی که با حمایت بالای هر دو حزب در کنگره تصویب شد، کاملاً بلندپروازانه بود. اقداماتی بهمنظور افزایش بیمه بیکاری از قبیل گسترش پوشش بیمه و تحت پوشش قرار گرفتن بسیاری از کارگران اقتصادی، بهصورت جدی موجب افزایش اخراجها و بیکاریها خواهد شد.
- آمریکاییها که از عهده هزینههای زندگیشان بر نخواهند آمد
اما این لایحه با فرض تعطیلی کوتاهمدت و چندماهه اقتصاد، تصویب شد و اگر بیشتر از آن مدت طول بکشد، کنگره باید به دنبال بودجه بیشتر باشد، زیرا در غیر این صورت، ذخایر مالی بسیاری از آمریکاییها تمام خواهد شد. همچنین، آمریکاییهای قشر ضعیفتر، مجبور خواهند شد تا منتظر بمانند و ببینند که آیا این دو حزب در کنگره، میتوانند روشهایی برای همکاری پیدا کنند. اگر پول از واشنگتن نرسد، بسیاری از آمریکاییها قادر نخواهند بود تا هزینههای وام مسکن، اجاره، درمان و سایر نیازهای حیاتیشان را بپردازند. آنچه کشور نیاز دارد، تضمینهای مالی کوتاهمدت نیست بلکه طرحهای بلندمدت برای تضمین این مطلب است که از آمریکاییها در برابر اینگونه بحرانها در آینده محافظت میشود.
- تلوتلوخوران بهسوی بحران بعدی
آیا این رویداد، درنهایت آمریکا را به قرن ۲۱ خواهد کشاند؟ ما بهطور حتم، توانایی آموختن داریم؛ بهعنوانمثال، بحران ملی سال ۲۰۰۸، شکنندگی خطرناک سیستم بانکی آمریکا را آشکار ساخت و اصلاحات بهعملآمده توسط کنگره و دولت اوباما (با تمام نواقصی که داشت) باعث شد تا سیستم مالی، بسیار قویتر گردد و بتواند تعطیلی اقتصادی کنونی را تاب آورد؛ اما این پاندمی (بیماری همهگیر)، درسهای تلخی به ما خواهد داد زیرا عدمکفایت گسترده شبکه تأمین اجتماعی طراحیشده برای یک دوره بعد را کاملاً آشکار ساخته است. ما میتوانیم از این مسئله درس بگیریم و کشور را برای جهانی که اکنون در آن ساکن هستیم، بازسازی کنیم یا همچنان میتوانیم، تلوتلوخوران از این بحران به بحران بعدی برویم.
برای مشاهده اصل مقاله کلیک کنید
[۱] Edward Alden
[۲]. Bernard L. Schwartz
[۳]. After the Pandemic: Can the United States Finally Retool for the Twenty-First Century?
[۴]. Council on Foreign Relations
[۵] Trade Adjustment Assistance
[۶] John F. Kennedy
[۷] Social Security disability
[۸] COBRA
[۹] ObamaCare
[۱۰] St. Louis Federal Reserve Bank