کتاب روان‌شناسی رابطه ایران و آمریکا

کتاب روان‌شناسی رابطه ایران و آمریکا

بیش از سی سال قبل، تاریخ نگار ایران، جیمز بیل، خاطرنشان کرد: «آمریکا به طور عجیبی اطلاعات اندکی راجع به ایران دارد». برای بسیاری از آمریکایی‌ها تاریخ روابط آمریکا و ایران ۴ نوامبر ۱۹۷۹ شروع می شود، روزی که دانشجویان ایرانی به سفارت آمریکا در تهران حمله کردند و ده‌ها آمریکایی را به مدت ۴۴۴ روز گروگان گرفتند. آنچه قبل از این تاریخ خاص اتفاق افتاده، اغلب ناشناخته است. درحالی که آنچه پیش از آن اتفاق افتاده از اهمیت ویژه ای برخوردار است. در اگوست ۱۹۵۳، ایالات متحده آمریکا کودتایی را برای سرنگونی محمد مصدق، نخست وزیر ایران و دولت دموکراتیک او به راه انداخت و محمدرضا شاه را به جای مصدق به قدرت نشاند. به مدت دو دهه و نیم رهبران آمریکا از حکومت سرکوبگر شاه حمایت کردند تا اینکه با انقلاب ۱۹۷۹ این حکومت سرنگون شد.

از زمان انقلاب ۱۹۷۹ ایران و بحران گروگانگیری در سفارت، روابط آمریکا و ایران غالبا با اختلافات خصمانه و دشمنی عمیق همراه بوده است. در دهه ۱۹۸۰ میلادی ایالات متحده آمریکا طی جنگ ویرانگر عراق علیه ایران از دیکتاتور عراق صدام حسین حمایت کرد. با شروع دهه ۹۰ میلادی ایران به عنوان دولتی سرکش توصیف شد. رهبران آمریکا دو هدف را دنبال می کردند: اعمال تحریم های «فلج کننده» و تغییر رژیم در تهران. در دهه ۲۰۰۰ میلادی ایران «محور شرارت» نامیده شد و در واشنگتن اغلب این جمله تکرار می شد که در برابر ایران «تمام گزینه ها روی میز است».  البته طی این سال ها ایران نیز سهم خود را در تشدید دشمنی ها ایفا کرده است.

با انتخاب حسن روحانی به عنوان رییس جمهور جدید ایران در سال ۲۰۱۳، به دیپلماسی جدی فرصتی داده شد که به امضای برنامه جامع اقدام مشترک (برجام) که از آن به عنوان «توافق هسته ای» یاد می شود، در سال ۲۰۱۵ منجر شد. اینکه این توافق چگونه پیش می رود، باید منتظر ماند و دید، اما آنچه سیاست مداران باید بدان توجه کنند اینکه نباید به واسطه تمایلات اید‌ئولوژیک، منافع خاص یا غلفت ساده دلسرد شوند، بلکه باید از عقلانیت و عملگرایی راهبردی پیروی کنند. ما امیدواریم که این کتاب پیشنهادهای نوینی درباره روابط آمریکا و ایران ارائه کند و در ایجاد یک گفتمان سازنده میان محققان و در نهایت سیاست مداران و مردم مفید واقع شود.

بدون فهم گذشته، نمی‌توان به درکی از روابط کنونی و آینده احتمالی آمریکا و ایران رسید. بنابراین در این کتاب ما به تاریخ روابط آمریکا و ایران پرداخته ایم. ما معتقدیم ریشه ی چالش ها با ایران نزاع های نقش است که در گفتمان های پیرامون روابط آمریکا و ایران به اندازه کافی بدان پرداخته نشده است. آرزوی تاریخی و دیرینه ایرانیان و رهبرانشان این بوده که کشور آن‌ها نقش ایفا کند که دربرگیرنده استقلال و حاکمیت ملی باشد، امری که در مرحله اول توسط قدرت های اروپایی و سپس توسط ایالات متحده آمریکا در حد نقش‌های ملی حقارت آمیز تنزل داده شده است. تحلیل نقش های ملی و نزاع های نقش بین المللی میان ایالات متحده و ایران در کانون توجه این کتاب قرار دارند.

ما همچنین پیشنهاد می‌کنیم که مفهوم نقش‌های ملی باید در کانون مطالعه روابط بین الملل قرار گیرد. ارزش آن از دهه هفتاد میلادی بر کسی پوشیده نیست، اما کمتر از آن استفاده شده است. هم اکنون اوضاع در حال  تغییر است، این کتاب در دوران شکوفایی تحقیقات نوظهور درباره نقش ها نگاشته شده است و به نوآوری ها و پیشرفت‌های نظری و روش شناختی کمک خواهد کرد. کاربست نظریه نقش نه تنها برای فهم بهتر روابط گذشته آمریکا و ایران، بلکه برای پیشبرد و ساخت این روابط در آینده نیز سودمند است.

این پژوهش را با تکیه بر چندین روش تحقیق کیفی، آماری و صوری انجام داده ایم. استفاده از این روش تحقیق چند بعدی این امکان را به وجود می آورد تا بینش های غنی تحلیل کیفی را با دقت تحلیل کمی تلفیق کنیم. همزمان ما می خواهیم اذعان کنیم که ممکن است خواننده غیرحرفه ای ابعاد صوری کتاب ما را تا حدودی انتزاعی یا دشوار بیابد. ما کتاب را به گونه ای نوشتیم تا چنانچه این بخش های کتاب برداشته شود، در فهم موضوع آن خللی ایجاد نشود. ما انتظار داریم که شاید یک خواننده تخصصی بخواهد خوانش دقیق تری از این بخش های کتاب داشته باشد تا به ارزش پیچیدگی روش­شناسی کتاب پی ببرد. 

برای بیان استدلال خود و دریافت بازخورد مفید، بخش هایی از این اثر را برای مخاطبان در دانشگاه فورمان[۱] و دانشگاه ایالتی آریزونا[۲] ارائه کردیم. همچنین این پژوهش را در نشست سالانه انجمن آمریکایی علوم سیاسی[۳]، انجمن مطالعات بین المللی[۴] و انجمن اروپایی مطالعات بین‌المللی[۵] ارائه کردیم. نظرات همکاران دانشگاهی و شهروندان عادی برای ما بسیار آموزنده بود. در این گفتگوها بازخوردهایی دریافت شد که آراء ما راجع به روابط آمریکا و ایران را اصلاح کرد.

کارگاهی که در مجمع سالانه انجمن مطالعات بین المللی با موضوع نظریه نقش در سال ۲۰۱۳ برگزار شد کمک شایانی به کار ما کرد. این کارگاه که توسط پل کاورت[۶] برگزار شد، ایده‌های فراوانی به ما داد که موجب بسط و اصلاح چارچوب نظریه نقش در کار ما شد. ما همچنین بسیار از ایده ها و نظرات سباستین هارنیش[۷]، کریتسن کانتیر[۸]، جولیت کاربو[۹] و کامرون تایز[۱۰] بهره بردیم. جا دارد که از جولیت کاربو و کامرون تایز که از کتاب ما حمایت مشتاقانه ای کردند و مقدمات چاپ آن را در مجموعه نظریه نقش و روابط بین الملل انتشارات راتلج[۱۱]  فراهم کردند به طور ویژه ای سپاسگزاری کنیم. کامرون تایز در سال ۲۰۱۴ در دانشگاه ایالتی آریزونا کنفرانسی با موضوع نظریه نقش برگزار کرد که در آن نویسندگانی که بر روی متون نظریه نقش کار می کردند ایده های ارزشمندی از کارهای در حال انجام یکدیگر گرفتند.


[۱] Fur;an University

[۲] Arizona State University

[۳] American Political Science Association

[۴] International Studies Association

[۵] European International Studies Association

[۶] Paul Kowert

[۷] Sebastian Harnisch

[۸] Cristan Cantir

[۹] Juliet Kaarbo

[۱۰] Cameron Thies

[۱۱] Routledge

[۱۲] Greg Marfleet

[۱۳] Natalja Mortensen

[۱۴] Lillian Rand

[۱۵] Francesca Monaco

[۱۶] Rebecca Dunn

[۱۷] Codemantra