در ابتدای این نشست، “دکتر علی سروش” هیئت علمی مرکز مطالعات آمریکا، که دبیری این نشست را بر عهده داشت با معرفی سخنرانان، به ارائهی مقدمهای کوتاه پیرامون آسیب شناسی تقابل ۴۳ سال جمهوری اسلامی و آمریکا پرداخت.
فواد ایزدی: رابطه ایران و آمریکا درست شدنی نیست، مسئله تقابل ادامه دارد و خبر خوب این است که آمریکا رو به افول است.
در ادامه “دکتر فواد ایزدی” به عنوان اولین سخنران در این نشست مباحث خود را ارائه نمود: دولتهای مختلف (هاشمی، خاتمی و روحانی) تلاش کردند تا مسئله درگیری با آمریکا را حل کنند. حالا ممکن است عدهای بگویند که دولت آقای رئیسی تلاش نمیکنند؛ ولی دولت آقای روحانی که واقعاً تلاش کرد آقای هاشمی و خاتمی نیز تلاش کردند. چرا این مسئله حل نشد؟ برای پاسخ به این سؤال باید ماهیت تقابل ایران و امریکا را درست متوجه بشویم.
این عضو هیئت علمی دانشگاه تهران در ادامه افزود: کشورها یک سری ظرفیتهای “اکتسابی” و “ذاتی” دارند، ظرفیتهای اکتسابی ایران مثلا توانمندی هستهای، نفوذ منطقهای، موشکی، پهپاد و … است که قبلاً ایران نداشته و در همین چهل سال گذشته ایجاد شده است. ظرفیتهای ذاتی مثل قشر جوانان، مساحت کشور، نفت و گاز و… میباشند. طرف امریکایی نه تنها با ظرفیتهای اکتسابی ایران، بلکه با نفوذ منطقهای ایران مشکل دارد. با توانمندی موشکی، پهپاد و هستهای مشکل دارند. با ظرفیتهای ذاتی هم مشکل دارند. در حمایت از تجزیه طلبی میخواهند ایران را کوچک کنند. از گروههای تروریستی حمایت میکنند. با اصل کشور مشکل دارند و میخواهند ایران را به شبیه افغانستان یا سوریه کنند.
وی در ادامه افزود: یکی از مشکلات در فهم طرف آمریکایی بوده، عدهای در کشور ما فکر میکردند اگر ما لیستی از ظرفیتهای اکتسابی تهیه کنیم و بعد این ظرفیتها را به طرف مقابل بدهیم و در قالب مذاکرات و برجام ۱ و ۲ اینها را به تدریج بدهیم مشکل ایران با آمریکا حل میشود. متأسفانه این تصور غلط در بین اکثر نخبههای سیاسی کشور غالب است. این اشتباه است. شما اگر در حوزه ظرفیتهای اکتسابی هم انعطاف داشته باشید به طرف مقابل این ظرفیتها را تقدیم کنید، برای ظرفیتهای ذاتی نمیتوانید کاری کنید. در بهترین حالت ما را رقیب میدانند، آمریکاییها ما را دشمن میدانند، ولی آن آدم خوبهای آمریکایی ایران را رقیب میدانند و شما با رقیب چکار میکنید؟ از این جهت چون طرف مقابل در بهترین حالت ما را رقیب میداتد وضعیت فعلی “محدود کردن ایران” و “فشار بر ایران” ادامه دارد.
دکتر فواد ایزدی در پایان اضافه کرد: رابطه ایران و آمریکا درست شدنی نیست، مسئله تقابل ادامه دارد و خبر خوب این است که آمریکا کشور رو به افولی است و چون امریکا در حال افول است این مسئله به تدریج حل خواهد شد. در قرن ۱۶ پرتغالیها ابر قدرت دنیا شدند به سواحل جنوبی ماهم آمدند قلعه ساختند، قرن ۱۷ اسپانیا ابر قدرت شدند قرن ۱۸ فرانسویها ابرقدرت شدند قرن ۱۹ انگلیس ابرقدرت شدند، قرن ۲۰ امریکا ابر قدرت شد، آن ابرقدرتهای قبلی افول پیدا کردند، الان ما مشکل خاصی با پرتغال و اسپانیا نداریم. اتفاقاً در کشورهای اروپایی این دو کشور نسبتاً بهتر با ما کار میکنند. آمریکا هم دارد تبدیل به همین حالت میشود. یعنی آمریکا کشور رو به افول است به تدریج جایگاه خودش را از دست میدهد و یه کشوری شبیه برزیل امروزی تبدیل میشود. یعنی کشور بزرگی که جمعیتش خوب است. منابعش خوب است؛ ولی حرفش تعیین کننده نیست.
روح الله متفکر آزاد: مشکل آمریکاییها با ما ذات دینی بودن انقلاب اسلامی است. اخم و لبخند تعیین کننده بازی مذاکره نیست. باید به سمت تقویت درونی و ارتباطات بین المللی چندسبدی برویم.
در ادامه نشست “دکتر روح الله متفکر آزاد” بیان کرد: با تلاشهایی که دولتهای مختلف و به ویژه دولت روحانی انجام داد عملاً این انگاره نادرست (همکاری ایران و آمریکا) خودش را نشان داد. دولت روحانی تقریباً در انتهای لبخند با آمریکاییها قرار داشت و تمام تلاش خودشان را در قالب برجام و مذاکرات انجام داد. تبلیغ کردند که ما انقلابیها تند مزاج هستیم. لبخند و حرف زدن را بلد نیستیم و اینها باعث مشکلات ما است. گفتند با این وضعیت نمیشود با دنیا حرف زد. پذیرفتند که جریان لیبرال دموکراسی جریان مطلق دنیا است و کدخدا را هم پذیرفتند.
مشکل آمریکاییها با ما مشکل اخم و لبخند نیست و این موضوعات تراز بحث را پایین میآورد و بعضیها با این حرفهای شیک فکر میکنند، کار آکادمیک میکنند و اینها همه تاکتیکهای حوزه روابط بین الملل است و مفاهیم استراتژیک نیست. اگر مذاکرات را دنبال کنید متوجه میشوید که خود آمریکایی در زمان مذاکرات “ده جور رفتار” از خودشان نشان دادهاند. گاهی عقب میکشیدند، گاهی لبخند میزدند و گاهی هم تهدید میکردند و اینها ابزارهای مذاکره است. اما در مجموع اخم و لبخند تعیین کننده بازی مذاکره نیست.
رئیس فراکسیون دانشگاهیان مجلس شورای اسلامی در ادامه افزود: “مشکل آمریکایی ها با ما ذات دینی بودن انقلاب اسلامی است” و در زمانی که مادهگرایی در دنیا حکم میکرد، ما پرچم توحید در عالم برافراشتیم و این بیرق دینی حکمرانی اگر در دنیا ثابت شود جهانیان به حاکمان میگویند که چرا خدا را از ما گرفتید که پیشرفت کنیم؟ دین که مشکلی نداشت و ببینید که این دیندارها پیشرفت کردند. دشمن میخواهد ما نتوانیم کارایی حکمرانی دینی را اثبات کنیم. کل دعوا بر سر این است که الگوی حکمرانی دینی شکست بخورد و با دادن هستهای و چیزهای دیگر حل نمیشود و اگر قرار بود حل بشود با مذاکراتی که انجام شده بود تا الان حل میشد.
وی در پایان افزود: ما راهحلی برای بیرون رفت از فشارهای دشمن به غیر از مایوس کردن دشمن نداریم و دشمن به دلیل این که ذاتاً با ما مشکل دارد. ما را رها نخواهد کرد و نقطه یاس دشمن نقطه رهایی ما است و شدنی است. دشمن در حال ضعیف شدن است و ما هم در حال قوی شدن هستیم و داریم پیمانهای جدید در جهان را تجربه میکنیم. پیامبر اکرم (ص) برای شکست دشمنانشان از پیمانها استفاده میکردند و این پیمانها باعث میشد که دشمن اصلی قوی نشود. هویت ما هویت تعیین کنندهای است و دشمنی با دشمن ذات ما است و اگر میخواهیم خودمان را حفظ کنیم باید محکم پای ارزشهایمان بایستیم و به سمت تقویت درونی و ارتباطات بین المللی چندسبدی برویم.
محسن اسلامی: فعال سازی “سیاست همسایگی، تقویت بلوک آسیایی، سیاست نگاه به شرق” راه برون رفت از سیاست تقابلی با آمریکاست.
دانشیار گروه روابط بین الملل دانشگاه تربیت مدرس در ادامه نشست، بیان کرد: راهبرد آمریکا بر علیه ج.ا. ایران از سال ۵۷ تا کنون بر اساس رویکرد تغییر حکومت، براندازی و در ادامه بر مهار استوار بود و نهایتاً همین چرخش راهبردی بین براندازی، تغییر و مهار ادامه پیدا کرد. با تغییر حکومت در ایران و روی کار آمدن جمهوری اسلامی ایران، سیاست خارجی کشورمان در عرصه منطقه و جهان تغییر پیدا کرد. یک گزارهای از سوی رهبر انقلاب اسلامی تحت عنوان “نه شرقی- نه غربی؛ جمهوری اسلامی” یعنی در حقیقت یک انقلاب در سیاست خارجی جهانی شکل گرفت. به تعبیر رهبر معظم انقلاب در “بیانیه گام دوم“، قطب سومی در میان دو قطبی (آمریکا و شوروری) شکل گرفت. به همین جهت این راهبرد آمریکاییها در طول ۴۳ سال گذشته منجر به تعریف، بازبینی و به نوعی روایتهای سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران شد.
دکتر محسن اسلامی در ادامه، افزودند: جنگ تحمیلی ایران و عراق یکی از اصلیترین مشخصههای سیاست تقابلی در دوران ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی هست. در ادامه هم ایالات متحده آمریکا سیاستهای تقابلی خودش را بیشتر کرد. جمهوری اسلامی آموخت که در برابر سیاست تقابلی ایالات متحده نسخههای جدید تعریف کند و اینجاست که جمهوری اسلامی وارد یک عرصه جدید در حوزه ترسیم سیاست خارجی شد که با گذشت ۴۳ سال کنشگری آن گستردهتر شده است.
مدیر کل انتخابات وزارت کشور افزود: نه تنها سیاست تقابلی خللی در سیاست خارجی ج.ا.ایران ایجاد نکرده، بلکه عزم و ارده ج.ا.ایران را بیشتر کرده است. مثلاً در یک دورهای تحریمهای بسیار گستردهای بر علیه جمهوری اسلامی ایران گذاشته میشود، اما جمهوری اسلامی در منطقه حضور دارد و در جایجای منطقه نقش آفرینی میکند. به واسطه این نقش آفرینی بر منافع ایالات متحده آمریکا در منطقه تأثیر گذاشته است. این نشان میدهد که جمهوری اسلامی هم نسبت به این سیاست خارجی با عزم و اراده جلو میرود.
عضو هیئت علمی دانشگاه تربیت مدرس در ادامه، اشاره کرد: اگر تغییر بنیادین در سیاست تقابلی ایالات متحده آمریکا با جمهوری اسلامی ایران اتفاق میافتاد، منطقی بود که ج.ا.ایران سیاست خارجی خودش را متفاوت از آنچه که هست ارائه کند. اما به واسطه عدم تغییر بنیادی در سیاست تقابلی آمریکا نسبت به ایران، منطقی و مبتنی بر عقلانیت حسابگرانه نیست که سیاست خارجی خودش را تغییر دهد. زمانی میتواند این تغییر را انجام دهد که سیاست تقابلی آمریکا نسبت به ایران تغییر پیدا بکند. رویکرد اصلی که ج.ا.ایران در این مدت هم بر پایه همین گزاره استوار بوده است. یعنی شما تصور کنید تحریمها افزایش پیدا کند، افراد و نهادهای مختلف در ذیل تحریمها قرار گیرند، اما جمهوری اسلامی ایران به تغییر سیاست خارجی خودش اقدام کند. از جهت قوائد بینالمللی یا به تعبیر روابط بینالملل این منطقی نیست.
اگر این سیاست تقابلی از ناحیه ایالات متحده آمریکا ادامه و استمرار پیدا کند و ایالات متحده در یک فضای قرار گیرد که بر سیاست تقابلی اصرار کند منجر به این خواهد شد که سطح تاثیرگذاری جمهوری اسلامی ایران در منطقه افزایش پیدا کند. بنابراین جمهوری اسلامی علاوه بر نظم سازیهایی که در کشورهایی مثل سوریه، لبنان، یمن و عراق داشته است در سرزمینهای اشغالی که به تعبیری حیات خلوط آمریکا است ورود کند. این عرصه، عرصه تاثیرگذاری در سرزمینهای اشغالی در حقیقت به واسطه افزایش سیاستهای تقابلی آمریکا شکل خواهد گرفت. این روند، روندی است که ما را به سمت این میبرد که وارد این عرصههای خلوت یا در حقیقت حوزههای نفوذ جدی آمریکا بشویم. طوری که در طول جنگ سرد تا الان این اتفاق حتی ازجانب ابرقدرتها رخ نداده است.
دکتر محسن اسلامی، در ادامه، بیان کرد: به جهت این که جمهوری اسلامی ایران بخواهد از این سیاست تقابلی برون رفت داشته باشد، حتما باید به فعال سازی “سیاست همسایگی، تقویت بلوک آسیایی، سیاست نگاه به شرق و تفکیک برخی از کشورهای اروپای غربی نسبت به ایالات متحده آمریکا“، یک سیاست مستقلی را در پیش بگیرد که هر چه که میتواند در ادامه از این سیاست تقابلی امریکا در حقیقت بار کمتری به خودش ببیند.
وی در پایان، اشاره کرد: سیاست خارجی ج.ا.ایران توان بازی و کنشگری در برابر سیاست خارجی آمریکا پیدا کرده است. اما این بدان معناست که ج.ا.ایران حتماً میبایست با بهرهگیری از این گزاره نهایی “تقویت سیاست شرق، همسایگی و بلوک آسیایی” یک دوره تاریخی را طی کند تا به یک کنشگر فعال در عرصه جهانی تبدیل شود.