گزارش فارن افرز پیرامون استراتژی آینده دولت بایدن در قبال ج.ا.ایران
ترجمه: محمد ربیعی؛ پژوهشگر مرکز مطالعات آمریکا
طرح C تلاش برای جلوگیری از بدترین نتایج مناقشه هستهای با ایران و در عین حال حفظ امکان حل و فصل آن در آینده است. شواهد نشان میدهد که واشنگتن به دنبال جلوگیری از ساخت بمب هستهای توسط ایران و اجتناب از تشدید تنشهای خطرناکی است که میتواند با افزایش فشار همراه باشد و به راهحل دیپلماتیک ضربه بزند تا از این طریق بتواند شرایط را برای یک توافق جدید فراهم کرده و جایگزینی برجام در طول زمان مساعدتر شود. این سیاست حتی اگر موفقیت آمیز هم باشد، هزینههایی را به همراه خواهد داشت. این سیاست به ایران اجازه میدهد تا برنامه هستهای خود را به طور پیوسته توسعه دهد و در عین حال انزوای اقتصادی و سیاسی خود را رها کند. این استراتژی به جای ایجاد زمینه برای توافقی که برنامه هستهای تهران را معکوس میکند، خطر تثبیت وضعیت ایران به عنوان یک کشور آستانه هستهای را به همراه دارد. در نتیجه، ایالات متحده و سایر کشورهای ذینفع باید تلاشهای خود را برای جلوگیری از برداشتن گامهای کلیدی ایران در مسیر دستیابی به سلاح هستهای و پیچیدهتر کردن تلاشهای تهران برای ایجاد خطوط حیاتی جدید اقتصادی و عادیسازی وضعیت هستهایاش مضاعف کنند. این رویکرد بهترین شانس را برای جلوگیری از بدترین سناریوهای احتمالی یک ایران مجهز به سلاح هستهای یا جنگ در خاورمیانه فراهم میکند و در عین حال پتانسیل نوعی توافق دیپلماتیک را نیز حفظ میکند.
محدودیتهای طرح C
استقبال دولت بایدن از طرح C نشان دهنده تمایل آن به اجتناب از ایجاد بحرانی است که توجه را از اولویتهای دیگر منحرف کند. همچنین بیانگر این واقعیت است که گزینه ارجح – توافقی که پیشرفتهای هستهای ایران را معکوس میکند و محدودیتهای شدید و اقدامات شفافسازی را بر برنامهاش تحمیل میکند – برای آینده غیرقابل پیشبینی و هزینههای زیادی را در بر داشته باشد. به عبارت دیگر، طرح C تصدیق این است که اگرچه وضعیت موجود خوب نیست، اما گزینههای جایگزین میتوانند به مراتب بدتر باشند. حتی قبل از شروع جنگ در اروپا، دولت بایدن قصد داشت توجه را از خاورمیانه و رقابت با چین و روسیه منحرف کند. مقامات آمریکایی استدلال کردند که یک رویارویی بزرگ با ایران باعث جذب پهنای باند و منحرف کردن منابع از مسائل مهمتر میشود و از طرفی در خاورمیانه، دولت اهداف دیگری دارد که ممکن است شانس موفقیت بیشتری داشته باشد، مانند میانجیگری برای ایجاد یک توافق جهت عادی سازی روابط بین اسرائیل و عربستان سعودی. در نتیجه، «کاهش تنش» کلیدواژه سیاست ایالات متحده در قبال ایران بوده است. در عمل، این استراتژی به اجرای سهلانگارگونه تحریمهای نفتی ایالات متحده علیه ایران و پاسخهای محدود به حملات نمایندگان ایرانی به نیروهای آمریکایی در سوریه و عراق منجر شده است. ایالات متحده همچنین موافقت کرد که در نشست ماه مارس شورای حکام آژانس بینالمللی انرژی اتمی از توهین به تهران صرف نظر کند، پس از اینکه مشخص شد ایران برای مدت کوتاهی مواد غنیشده ۸۴ درصدی تولید کرده است. علاوه بر این، ایران به طور غیرمستقیم به برخی از وجوه مسدود شده خود در عراق دسترسی پیدا کرده است، در حالی که تهران اجازه افزایش اندک اما ناکافی نظارت بینالمللی بر برنامه خود را داده است. دولت بایدن ممکن است بر این باور باشد که تنها با ادامه مسیر میتواند از بدترین سناریو یعنی سلاح هستهای ایران جلوگیری کند. حتی اگر ایران به گسترش ذخایر اورانیوم خود ادامه دهد، واشنگتن امیدوار است که با مجموعه اقداماتی چون رزمایشهای بزرگ با اسرائیل، تهدیدات اسرائیل برای استفاده از نیروی نظامی علیه ایران، اظهارات مکرر ایالات متحده مبنی بر جلوگیری از دستیابی ایران به سلاح هستهای و تحریم ایران توسط اتحادیه اروپا در صورت غنی سازی بالای ۹۰ درصد، تهران را از تولید اورانیوم در سطح تولید بمب هستهای باز میدارد. هزینههای سیاسی یک توافق مجدد نیز افزایش یافته است. برجام هرگز در کنگره آمریکا محبوبیت نداشت، اما دولت بایدن در ابتدا مایل بود برای احیای این توافق در کنگره تلاش کند. با این حال، شرایط تغییر کرده است. برای دولت دشوار است که از کنگره بخواهد از توافق هستهای حمایت کند که به طور اجتناب ناپذیر تأمین کننده نظامی برای مسکو خواهد بود. با در پیش بودن انتخابات ۲۰۲۴ ایالات متحده، دولت بایدن احتمالاً از به راه انداختن جنگ در کنگره بیزار است، به ویژه برای توافقی که تقریباً به طور قطع شامل محدودیتهای کمتری بر فعالیت هستهای ایران نسبت به برجام اولیه خواهد بود. اما در طرح C این امید وجود دارد که چشم انداز دیپلماسی ممکن است در طول زمان به بلوغ برسد. شرایط داخلی ایران ممکن است به دلیل تحریمها و سوء مدیریت اقتصادی بدتر شود. دولت ایران به مبارزه برای برآوردن نیازهای اساسی اجتماعی، سیاسی و اقتصادی ایرانیان ادامه خواهد داد و عملاً تکرار اعتراضات بزرگ را تضمین خواهد کرد. ترکیبی از این عوامل میتواند در نهایت رژیم را متقاعد کند که به دنبال معامله باشد و پایان بالقوه جنگ روسیه در اوکراین میتواند مخالفت ایالات متحده در برابر دیپلماسی با ایران را تضعیف کند.
موفقیت فاجعه بار
طرح C همچنان ممکن است اشتباه پیش برود. ایران ممکن است شروع به انباشت اورانیوم با درجه تسلیحاتی کند یا به این دلیل که معتقد است ایالات متحده به چنین تحریکی پاسخ نخواهد داد و یا به این دلیل که توسط یک ترور یا حمله مخفی اسرائیل خشمگین شده است. این به نوبه خود میتواند چرخهای را ایجاد کند که منجر به حمله نظامی ایالات متحده یا اسرائیل به سایتهای هستهای ایران شود. اما موفقیت – عدم دستیابی ایران به سلاح هستهای، بدون تشدید تنش و دورنمای دیپلماسی در آینده – چالشهای خاص خود را به همراه خواهد داشت. زمان لزوماً به نفع ایالات متحده نخواهد بود. در حالی که واشنگتن منتظر است، ایران برنامه هستهای خود را پیش میبرد، روابط خود را با چین و روسیه تقویت میکند، از فشار تحریمهای ضعیف استفاده میکند و کمتر از بقیه جهان منزوی میشود. در گذشته، ایران مایل به محدود کردن فعالیتهای هستهای خود بوده است، در حالی که معتقد بود خطرات ادامه فعالیتهای هستهای بسیار زیاد است و از یک مدار دیپلماتیک معتبر خارج شده است. اما بعید است که چنین شرایطی به این زودیها تحقق یابد. در واقع، ایران ممکن است بر این باور باشد که پرتوهای هستهایاش در نهایت نتیجه داده است. در ماههای آتی، ایران با گسترش ذخایر اورانیوم غنیشده، افزایش قابلیتهای تولید سانتریفیوژ و عایقسازی بهتر تأسیسات خود در برابر حملات نظامی، به بهبود برنامه هستهای از قبل پیشرفتهاش ادامه خواهد داد. تهران همچنین با استفاده از تعداد بیشتری از سانتریفیوژهای پیشرفته و دستیابی به دانش ارزشمند ادامه خواهد داد. در مجموع، این گامها محدود کردن برنامه هستهای ایران را برای جامعه بینالمللی دشوارتر میکند. مواد هستهای را می توان حذف کرد، اما دانش هستهای را خیر. در تئوری، تهران با پیشبرد برنامه هستهای خود، تراشههای بیشتری برای بازی در مذاکرات آینده خواهد داشت. اما رهبران ایران ممکن است تمایلی به مبادله هرگونه پیشرفت به سمت بمب نداشته باشند. از زمانی که ایران برنامه ساخت بمب خود را در سال ۲۰۰۳ متوقف کرد، هدف نهایی هستهای آن احتمالاً تبدیل شدن به یک کشور هستهای «آستانه» یا «مجازی» بوده است، کشوری که در صورت نیاز میتواند به سرعت سلاح هستهای بسازد. برای تهران، این مولفه که جهان را مجبور میکند تا وضعیت هستهای ایران را بپذیرد و در نتیجه فشار بینالمللی بر دولت خود را کاهش دهد، فقط یک معیار فنی نیست، بلکه یک معیار سیاسی است. رهبران ایران با این باور که در مسیر دستیابی به این هدف قرار دارند، ممکن است دلیل کمی برای کاهش برنامه هستهای خود ببینند، بهویژه با توجه به نگرانیهایشان مبنی بر اینکه لغو تحریمها از سوی ایالات متحده قابل اعتماد نیست و به ساکنان کاخ سفید بستگی دارد.
دوستان در جایگاه بالا
تغییر بادهای ژئوپلیتیکی نیز ممکن است مخالفت ایران با توافق را سخت کند. اگرچه چین و روسیه احتمالاً به مخالفت خود با سلاح هستهای ایران ادامه خواهند داد، اما هر دو به طور فزایندهای مداخلهای را برای ایران در مجامع بینالمللی انجام میدهند و همکاری آنها با ایران رژیم تحریمی را تضعیف میکند که در غیر این صورت ممکن است تهران را متقاعد کند که توافق هستهای را قطع کند. روزهای همکاری چین و روسیه با دیگر اعضای دائم شورای امنیت سازمان ملل متحد و آلمان برای مهار ایران، همانطور که برای مذاکره بر سر توافق هستهای ۲۰۱۵ انجام دادند، احتمالاً در حال حاضر به پایان رسیده است. حمله روسیه به اوکراین به نفع ایران نیز بوده و مسکو را بیشتر به توان نظامی تهران متکی کرده است. روسیه در ازای صدها هواپیمای بدون سرنشین ایرانی و محمولههای کشتی مهمات، حمایت سیاسی، پول نقد و فناوری غربی را که در میدان نبرد اوکراین به تصرف خود درآورده است، به ایران ارائه کرده است. این کشور همچنین در حال بررسی انتقال تسلیحات پیشرفته مانند هواپیماهای جنگنده و فناوری موشکی به ایران است. اینکه روسیه در آینده قابل پیشبینی از غرب منزوی میماند، تنها اهرم فشار تهران را با مسکو افزایش میدهد. ایران و روسیه به رقابت در بازارهای جهانی کالا ادامه خواهند داد، اما احتمالاً روابط اقتصادی آنها عمیقتر خواهد شد. در حالی که ایالات متحده به دنبال سرکوب شبکههای تحریمی روسیه است، مسکو در حال تلاش برای تقویت سایر مسیرهای تجاری و روابط مالی از جمله با ایران است که محدودیتهای ایالات متحده را دور میزند. ایران همچنین در حال گسترش روابط با چین است که شاهرگ حیاتی اقتصادی آن است. چین در سال جاری تاکنون حدود یک میلیون بشکه در روز نفت خام و میعانات گازی از ایران وارد کرده است که حدود ۸۰ درصد از کل صادرات را به خود اختصاص داده است. تحریمهای ایالات متحده این تجارت را ممنوع میکند، اما واشنگتن آنها را اجرا نکرده است و حجم انرژی در دو سال گذشته به طور قابل توجهی افزایش یافته است. هرچه واشنگتن بیشتر از اقدام موثر خودداری کند، این تجارت مستقرتر و انعطاف پذیرتر خواهد شد.