دکتر غفار زارعی؛ استادیار گروه علوم سیاسی دانشگاه آزاد اسلامی
افشاگری پیرامون موضوع انرژی هستهای ایران ابتدا در ۱۴ اوت۲۰۰۲م، توسط نمایندگان سازمان منافقین در هتل ویلارد واشنگتن انجام شد. بعد از آن، شبکه خبریc.N.N از نیروگاههای نطنز و اراک، تصاویری را ارائه داد و ایران را به ساخت سلاح اتمی در این دو نیروگاه متهم نمود. بعد از انعکاس این اخبار و موضعگیریها توسط رسانههای گروهی، محمد البرادعی مدیرکل آژانس در اوایل بهمنماه۱۳۸۱ش، از ایران بازدید مینماید و اعلام میکند آنچه که در ایران دیده و مشاهده نموده است، موضوع غیرمنتظرهای نبوده است و برنامه هستهای ایران صلحآمیز است اما برخی از کشورها اظهارات تند و بهانه جویانهای از خود بروز دادند تا اینکه البرادعی در ۲۶ خردادماه ۱۳۸۲ گزارش جامعی از فعالیتهای هستهای ایران ارائه داد.
در این میان، ایالات متحده آمریکا، تبلیغات تخریبی را علیه ایران به کار گرفت و اعلام نمود ایران باید به معاهده N.P.T پایبند باشد و بدون پیششرط، پروتکل الحاقی را امضا نماید (قریبآبادی:۱۳۸۳: ۸۲).
از این تاریخ به بعد، پرونده هستهای ایران وارد کشوقوسهای سیاسی گردید و بیشترین حساسیتها از سوی مجامع بینالمللی متوجه آن گردید البته این جوسازیها بیشتر مبتنی بر رویکرد مغرضانه و غیرواقعی بود؛ زیرا بیشتر راستیآزمایی متعلق به موضوع هستهای ایران بوده است. محمد اسلامی، رئیس سازمان انرژی هستهای در این باره میگوید؛ جمهوری اسلامی ۳% ظرفیت هستهای دنیا را در اختیار دارد اما ۲۵% بازرسیهای آژانس بینالمللی انرژی اتمی از ایران انجام میشود حتی یک مورد هم نبوده است که بگویند ما از مسیر صلحآمیز انحراف داشتهایم.
سیاست هستهای
از اوایل دهه ۱۳۷۰ ش، رویکرد جمهوری اسلامی ایران به انرژی هستهای فعال گردید و در این راه، اقدامات و تحرکاتی انجام گرفت. ایران در راستای دستیابی به انرژی هستهای و راهاندازی نیروگاه هستهای بوشهر، به عقد قراردادهایی برای استفاده از انرژی مسالمتآمیز هستهای با فدراسیون روسیه در دوم شهریور ۱۳۷۱ و با دولت چین در نوزدهم شهریور ۱۳۷۱، همکاریهای گسترده با آژانس بینالمللی انرژی اتمی، مشارکت فعال در کمیته خلع سلاح در مذاکرات۱۹۹۳م، مربوط به منع تسلیحات شیمیایی و امضای معاهده سلاحهای شیمیایی۱۹۹۳م، فعالیت مستمر در سازمان منع تسلیحات شیمیایی، مشارکت فعال و سازنده در مذاکرات مربوط به معاهده منع جامع آزمایشهای هستهای و امضای آن، اقدام نموده است (خوشاندام:۱۳۸۶،۵۶).
اما مسئله مهم در اینجا، انرژی هستهای از یکسو و سیاست هستهای از سوی دیگر است. هرچند که هر دو در ابتدا مشابه هستند و همپوشانی دارند اما تا حدودی متمایز هستند؛ زیرا ممکن است یک کشور، انرژی صلحآمیز هستهای را، از نوع وابسته و زیر نظر قدرتهای خارجی داشته باشد اما متکی بر ظرفیت و پتانسیلهای داخلی و بومی نباشد. استدلالهای ایران در راستای دستیابی به انرژی صلحآمیز هستهای را باتوجهبه استراتژی اقتدار ملی بهعنوان یک اصل حاکمیتی میتوان در مواردی مانند توسعه علمی – صنعتی، خوداتکایی و عدم اعتماد به بیگانگان مورد ارزیابی قرارداد.
توسعه علمی – صنعتی
استدلال ایران برای ازسرگیری فعالیتهای هستهای، برآمده از نگاه توسعه و پیشرفت ملی و نیاز و ضرورت بخشهای مختلف اقتصادی و صنعتی، به انرژی هستهای در آینده است. درصورتیکه برنامه ساخت نیروگاههای هستهای و تولید ۷۰۰۰ مگاوات ظرفیت هستهای در کشور محقق گردد، بهاندازه ۱۹۰ میلیون بشکه نفت خام در مصارف نیروگاهی کشور صرفهجویی به عمل خواهد آمد که ارزش اقتصادی آن در سال، بیش از پنج میلیارد دلار برآورد میگردد. همچنین به لحاظ اجتماعی و زیستمحیطی نیز از تولید ۱۵۷ هزار تن دیاکسیدکربن، ۱۵۰ تن ذرات معلق در هوا، ۱۳۰ تن گوگرد و ۵۰ تن اکسید نیتروژن، جلوگیری به عمل خواهد آمد (قریبآبادی:۱۳۸۳،۹۴).
علاوه بر حجم بالای سود اقتصادی و منفعت مادی آن که میتواند سایر بخشهای صنعتی، پزشکی و اقتصادی را غنی نماید و زمینه توسعه صنعتی و اقتصادی را در جامعه فراهم نماید، ارزش علمی آن بسیار مهم و حائز اهمیت است. دانش بومی و داخلی ساخت انرژی هستهای و چگونگی فرایند غنیسازی اورانیوم میتواند سرآغاز یک جهش و تحول علمی در راستای حرکت از مرحله وابستگی علمی به استقلال علمی را فراهم نماید.
دلایل ایران در راستای نوآوری علمی و توسعه علوم هستهای، کاملاً موجه و منطقی است. امروزه بسیاری از کشورهای پیشرفته به دلیل برخورداری از فنون و علوم جدید، زمینه عقبماندگی و توسعهنیافتگی سایر کشورها را تشدید مینمایند و از این راه، در راستای وابستگی بیشتر آنان میکوشند. علاوه بر این استدلال و برهان، ایران باتوجهبه اساسنامه آژانس و با تأکید بر ماده چهارم NPT استدلال میکند که حق دستیابی به انرژی صلحآمیز هستهای را دارد.
بند اول ماده چهارم اساسنامه، بهروشنی اشاره مینماید که هیچ یک از مقررات معاهده حاضر، بهگونهای تعبیر نخواهد شد که به حقوق غیر قابل تفویض هر یک از دولتهای عضو معاهده حاضر برای توسعه تحقیقات، تولید و بهرهبرداری از انرژی هستهای با اهداف صلحجویانه، بدون تبعیض و بر اساس مقررات مواد ۱ و ۲ پیمان حاضر، لطمه وارد سازد.
همچنین در بند دوم ماده ۴ آمده است که همه دولتهای عضو معاهده متعهد میشوند، تبادل هر چه وسیعتر تجهیزات و اطلاعات علمی و تکنولوژیکی را بهمنظور مصارف صلحجویانه انرژی هستهای تسهیل نمایند و حق مشارکت در این مبادلات را دارند. بهعلاوه هر کدام از طرفهای معاهده در صورت توانایی، باید انفرادی یا همراه سایر اعضا یا سازمانهای بینالمللی، در توسعه بیشتر استفاده از انرژی هستهای برای مقاصد صلحجویانه بهویژه در سرزمینهای دولتهای عضو پیمان که فاقد سلاحهای هستهای هستند، باتوجهبه نیازهای مناطق درحالرشد جهان، تشریکمساعی نمایند (قریبآبادی:۱۳۸۳، ۹۷).
صراحت بهکاررفته در بند اول و دوم ماده چهارم، هر گونه ابهام را در پرونده انرژی هستهای برطرف میسازد. ایران بر این عقیده است که با نظارت بازرسان آژانس و ارائه گزارشها به آن سازمان، هرگونه شک و دودلی را در زمینه مقاصد و اهداف هستهای از بین برده است. از دیگر اهداف ایران در تعقیب نمودن دستیابی به انرژی هستهای، جایگزین نمودن انرژی هستهای بهجای نفت و گاز در آینده اقتصاد ملی است. آمارها و بررسیها نشاندهنده آن است که ذخایر زیرزمینی در آینده نهچندان دور به پایان میرسد. بر اساس پژوهشی از سوی آکادمی ملی علوم در آمریکا، مسئله نیاز ایران به انرژی هستهای، ممکن است واقعیت داشته باشد. این گزارش یادآور میشود که میزان سرمایهگذاری در تولید بیشتر نفت، ناکافی است. بهاضافه این که جمعیت کشور نیز در حال افزایش است (اسدی:۱۳۸۶، ۸).
توسعه صنعتی و گسترش واحدهای تولیدی، افزایش مصرف خانوارها و نیاز اقتصادی به درآمدهای نفت و گاز سبب گردیده است که مصرف این انرژی در داخل و فروش آن در خارج، روزبهروز بیشتر گردد. طبیعی است که ایران با جایگزین نمودن انرژی هستهای، از افزایش بیرویه نفت و گاز جلوگیری نماید و این میراث آیندگان را بهعنوان یک پشتوانه ملی ذخیره نماید. برخی از کشورهای غربی از جمله آمریکا، ایران را به عدم نیاز به انرژی هستهای متهم مینمایند و از سوی دیگر تأکید مینمایند که در صورت نیاز به انرژی هستهای، آنها میتوانند سوخت هستهای را بهصورت آماده در اختیار ایران قرار دهند و در عوض، ایران از غنیسازی اورانیوم دست بردارد.
صنعت هستهای یکی از مؤلفههای اساسی در تولید قدرت علمی، رشد کمیتی و کیفیتی متخصصان هستهای و رشد صنایع مرتبط با ساخت ادوات و تأسیسات هستهای است. چنانچه مقام معظم رهبری در دیدار دانشمندان، متخصصان و مسئولان صنعت هستهای (۲۱/۳/۱۴۰۲) بر این موضوع تأکید بالایی دارند که هر کس ایران را دوست دارد، هر کس جمهوری اسلامی را دوست دارد، هر کس ملت را دوست دارد و قوّت این کشور را میطلبد، بایستی به این بخش از تلاش و فعالیت علمی، تحقیقاتی، صنعتی و کاری که اینجا انجام میگیرد، اهمیت بدهد و برایش اعتبار قائل بشود.
علت تمرکز دشمنان روی انرژی هستهای هم همین است؛ بنابراین رشد و توسعه علمی علاوه بر خوداتکایی، منجر به توانافزایی سطوح اقتدار ملی میگردد و در درازمدت بهعنوان یک مؤلفه اقتدارآمیز در حوزه روابط بینالملل مؤثر است.
خوداتکایی هستهای
سیاستهای غرب در ادوار مختلف تاریخ روابط خارجی در قبال ایران، سبب نوعی بیاعتمادی ایران به حرفها، نیتها و اعمال آنان گردیده است. در نهایت، در حوزه روابط کشورها، تنشها و تغییر جهتها و فراز و نشیبهای زیادی شکل میگیرد که بهنوعی یک بازیگر بینالمللی را در وضعیت قرار داده شده میگذارد. ایران به هیچ رو نمیتواند به فرستادن سوخت از کشورهای دارنده و تولیدکننده سوخت هستهای اعتماد نماید، وقتی یک کشور این توان و قابلیت را برای ساخت انرژی مورد نیاز خود دارد، کاملاً غیرمنطقی است که در یک چرخه وابستگی اقتصادی باقی بماند.
مسئله دیگر، اقدامات، ضربهها، خسارتها، نیات و اعمال آشکار و پنهان کشورهای غربی، از جمله آمریکا بر علیه منافع ملی ایران، در بعد از انقلاب اسلامی بوده است. سیاستهایی که جنبه قلدرمآبانه و زورگویی و در صدد ضربه زدن به استقلال و اقتدار ملی ایرانیان بوده است. نقشههایی مانند، کودتای نوژه، مسئله طبس، جنگ تحمیلی عراق بر علیه ایران، حمایت از صدام و تحریک آن بر علیه ایران، حضور نظامی در منطقه خلیجفارس به بهانه تأمین امنیت خلیجفارس، حمایت از اسرائیل در کشتار مردم بیدفاع فلسطین، حمایت از گروههای مخالف نظام جمهوری اسلامی ایران، تحریمهای اقتصادی بر علیه ایران و بلوکه نمودن پول و داراییهای ایران، نمونههایی از اقدامات آمریکا و همپیمانانش بر علیه منافع ملی و استقلال ایران است.
چطور جمهوری اسلامی ایران میتواند این همه اقدامات مخالف بر علیه خود را از یاد ببرد و به اعمال و نیات آنان (آمریکا) اعتماد نماید. موضوع دیگر در سیاست هستهای، خوداتکایی علمی و توسعه علوم هستهای متناسب با زیرساختهای اقتصادی در کشور است. موضوع دیگر در سیاست هستهای ایران، مسئله تصمیمگیری و استقلال سیاسی در پیشبرد اهداف هستهای است؛ برای مثال بزرگترین متحد سیاسی ایالات متحده در منطقه خلیجفارس یعنی عربستان، چهار شرط را برای انجام عادیسازی روابط با رژیم صهیونیستی ارائه کرده است که شامل: پیمان دفاعی با آمریکا، داشتن نیروگاههای هستهای برای مقاصد صلحآمیز، بهبود روابط دوجانبه و توقف انتقادات از سیاستهای ریاض در پی قتل جمال خاشقجی است اما از این شروط چهارگانه، اسرائیل و آمریکا با مسئله هستهای مخالفت مینمایند. علت هم آن است که سیاست هستهای، یک راهبرد و استراتژی درازمدت و دارای پیامدهای اقتصادی، سیاسی و علمی است و میتواند بهعنوان عنصر تقویتکننده اقتدار ملی یک بازیگر بینالمللی بهحساب آید.
علاوه بر این، خوداتکایی هستهای، بازیگران دولتی را از یک بازیگر وابسته و غیر کارآمد، به یک بازیگر مستقل و دارای توانمندی مبدل مینماید؛ توانمندی و استقلال، از اجزای جداییناپذیر اقتدار ملی یک کشور هستند. کشورهای وابسته به دلیل ضعف در تصمیمگیری سیاسی و اجرای آن، دنبالهروی قدرتهای بالادستی هستند و از تحرک و پویایی در حوزه افزایش قدرت ملی برخوردار نیستند؛ زیرا رشد قدرت ملی آنان وابسته به قدرتهای بزرگ است. محتوای انقلاب اسلامی با چنین رویکردی در همه جوانب مخالف است و آن را بدون اصالت میداند.
نتیجهگیری
کشورهای اروپایی به همراه ایالات متحده آمریکا، به این مهم اذعان دارند که ایران توانایی و دانش غنیسازی اورانیوم را بومی نموده است. برنامه هستهای ایران در چارچوب اساسنامه آژانس و بر اساس قواعد و مقررات بینالمللی است و ایران در این زمینه، با نیات صلحآمیز در تعقیب این فناوری است اما مسئله مهم در اینجا، دانش بومی و پیوند انرژی هستهای ایران با سایر بخشهای مرتبط در حوزه فناوریهای مرتبط و متناسب است که تبدیل به قدرت علمی و متعاقب آن، رشد و افزایش اقتدار ملی ایرانیان شده است.
تمام موانع و اشکالتراشی، دال بر این موضوع است که رشد و حرکت سیاست هستهای در ایران، توقفناپذیر و برآمده از محتوای جوهری گفتمان انقلابی با رویکرد جهادی برای آینده بهتر و مطلوب است.
منابع
اسدی، بیژن (۱۳۸۶) تأثیر توان هستهای ایران بر توازن قدرت، روابط و امنیت منطقهای، پژوهشنامه علوم سیاسی، سال دوم، شماره ۱٫
خوشاندام، بهزاد (۱۳۸۶) واکنش ایران به رژیم بینالمللی و منع اشاعه سلاحهای کشتارجمعی، پژوهشنامه خلع سلاح، سال اول، شماره دوم. قریبآبادی، کاظم (۱۳۸۳) آشنایی با معاهده منع گسترش سلاحهای هستهای و پروتکل الحاقی، تهران: مؤسسه فرهنگی مطالعات و تحقیقات بینالمللی ابرار معاصر.