دوستی­ های خاورمیانه آمریکا در حال تجربه مرگی طبیعی است.

دوستی­ های خاورمیانه آمریکا در حال تجربه مرگی طبیعی است.

استیون. آ. کوک ستون نویس فارین پالسی در یادداشتی با اشاره به مشکلات آمریکا در منطقه غرب آسیا نوشت: مشکلات در روابط آمریکا با عربستان، به تدریج در حال بروز هستند. او معتقد است که عربستان و امارات، دیگر به اظهارات آمریکایی ها مبنی بر اینکه واشنگتن متعهّد به امنیت آن‌ها است، ایمان ندارند. او با اشاره به نشست نقب میگوید که پس از سال ها تلاش مقامات آمریکا برای ایجاد یک اجماع منطقه ای، اتحادی که اکنون وجود دارد، شامل ایالات‌متحده نیست. او معتقد است که ایالات‌متحده و دوستانش در منطقه، به برهه ای رسیده اند که منافعشان، دیگر همسو نیست.

اگر خاورمیانه پسا آمریکا واقعاً کارساز باشد، چه؟

اگر خاورمیانه پسا آمریکا واقعاً کارساز باشد، چه؟

بعد از حمله روسیه به اوکراین در زمستان ۲۰۲۲ تحلیل‌گران مختلفی از زوایای مختلف به این موضوع نگاه کرده و به تحلیل اتفاقات پیرامونی آن پرداختند. یکی از این اتفاقات بررسی اثر این جنگ بر سیاست خارجه آمریکا در منطقه خاورمیانه است. رابرت آ. منینگ یکی از همکاران ارشد شورای آتلانتیک است. او در یادداشتی که در پایگاه دهیل منتشر شد با اشاره به این موضوع معتقد است اتفاقاتی که در حوزه سیاست خارجی کشورهای منطقه غرب آسیا رخ می‌دهد همگی بر این امر تأکید دارند که الگوهای جدیدی از سازش با سرعتی گیج‌کننده، در حال وقوع در خاورمیانه‌ای هستند. او معتقد است آمریکای خسته از دو دهه جنگ‎های شکست‎خورده، دیگر یک تأمین¬کننده امنیت قابل‌اتکا نیست هر چند عده‌ای بر این باورند که عقب‌نشینی آمریکا از منطقه اشتباهی مهلک است که

به منافع این کشور و همچنین، ثبات منطقه آسیب می‌زند.

مبانی روابط آمریکا و اروپا و بررسی فاکتور ایران در آن

رویکرد و مواضع ایران و ایالات متحده در مذاكرات جديد وين و آینده پیش رو

روابط آمریکا و اروپا بیش از هر چیزی، روابطی مبتنی بر ارزش‌های تاریخی و تمدنی مشترک قابل ارزیابی است؛ به این صورت که آمریکا بیش از هر چیز، در حوزه روابط با اروپا پس از فاکتور برتری استراتژیک این کشور به مبانی مشترکی که جهان غرب را شکل می‌دهد، توجه می‌کند. اگر به موضوع، این‌گونه توجه کنیم که جهان غرب -که اکنون به‌عنوان یک بلوک سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و تمدنی از آن یاد می‌شود- محصول روابط آمریکا و اروپا است، در بررسی فاکتور ایران در روابط آمریکا و اروپا، ابتدا باید با در نظر داشتن نوع و حجم این روابط، به بررسی فاکتور ایران پرداخت. درواقع، مسئله‌ای که در رابطه آمریکا و اروپا مطرح می‌شود، این است که ایران، هیچ نقشی در شکل‌گیری این روابط نداشته و در هیچ برهه‌ای از تاریخ، نتوانسته است در سطح مبانی این روابط، میان آمریکا و اروپا شکاف بیندازد.

تأملی هستی شناسانه بر مبانی رابطه جمهوری اسلامی ایران و آمریکا

تأملی هستی شناسانه بر مبانی رابطه جمهوری اسلامی ایران و آمریک

در این نوشتار، درصدد هستیم تا از حیث هستی شناسانه رابطه جمهوری اسلامی ایران و آمریکا را موردبررسی قرار دهیم؛ موضوعی که بعد از پیروزی انقلاب اسلامی به دلیل ماهیت ضد هژمونیک آن، به عرصه‌ای تقابل‌جویانه در روابط جمهوری اسلامی ایران و آمریکا تعیّن پیدا کرد. یافته‌های تحقیق نشان می‌دهد که اولاً، مهم‌ترين علت آغاز و تداوم منازعه ميان ايران و آمريكا را باید الزامات ايدئولوژي اسلامي به‌عنوان عنصر كانوني هويت نظام جمهوري اسلامي دانست. ثانیاً تا زمانی که آمریکا بدون مدنظر قرار دادن مبانی هستی شناسانه جمهوری اسلامی ایران، سیاست‌ها و اقدامات خصمانه خود را دنبال نماید، روابط جمهوری اسلامی ایران با این کشور، در راستای مسالمت‌آمیز قرار نمی‌گیرد. به این دلیل که جمهوری اسلامی ایران، در پی آن است که در راستای قوام هویت خود، در رابطه با سایر کشورها گام بردارد.

تقابل اقتصادی ایران و آمریکا در منطقه از طریق کریدورهای تجاری

تقابل اقتصادی ایران و آمریکا در منطقه از طریق کریدورهای تجاری

آمریکا با اخراج از منطقه، به دنبال طراحی و پیاده‌سازی برنامه‌ باز چینش نیروهای خود در خاورمیانه است؛ به‌طور مثال، نیروهای خود را از عراق خارج کرد و آن‌ها را به اردن منتقل نمود، این، یعنی ایجاد یک تجمع جدید در یک مفصل جدید و کشوری که ایران در آن، دستگاه امنیتی توانمندی مانند برخی کشورهای منطقه ندارد و امکان هماوردی با آمریکایی‌ها و ناامن‌سازی آنجا کمتر است. در صورتی که ایران، بتواند یک رویکرد ایجابی و بازیگری سیستمی نسبت به این برنامه یا حداقل در شرق فرات، داشته باشد، می‌تواند جایگزین این خلأ قدرت آمریکا در منطقه شود یا حداقل در شرق فرات، یک برنده‌ مهم راهبردی گردد، اما اگر ایران، نتواند متناسب با خروج آمریکایی‌ها، ابزار سیستمی بسازد و نقشی فعال، ایفا کند و به همان ابزارهای ایذایی اکتفا نماید، نوعی شکست راهبردی حاصل خواهد شد؛ زیرا تأثیر این ابزارها با افزایش فاصله جغرافیایی، کاهش پیدا می‌کند؛ بنابراین، ایران بر سر یک دوراهی جدی و اساسی قرارداد: پیروزی در اثر نشان دادن نوعی رفتار ایجابی، سیستمی و توسعه‌ای یا شکست در اثر اتکای صرف به ابزارهای ایذایی گذشته.

ضرورت اخراج اقتصادی آمریکا از منطقه

تنفر از یک امپراتوری در حال زوال

اقتصاد ایران و منطقه غرب آسیا، از یک‌سو در معرض تهاجم دشمن و از سوی دیگر، مورد تغافل کشورهای منطقه قرارگرفته است. دیپلماسی اقتصادی منطقه‌ای، می‌تواند علاوه بر تأمین منافع و نیاز کشورهای منطقه، موجب کاهش وابستگی و آسیب‌پذیری از اقتصاد جهانی و دشمن شود. اقتصاد ایران از دیرباز تاکنون، به دلایل مختلف مانند موقعیت سوق‌الجیشی، منابع نفت و گاز، معادن ارزشمند و …، دارای جذابیت‌های مختلف بوده و طبق گزارش سال ۲۰۲۱ صندوق بین‌المللی پول، بیشترین میزان تولید ناخالص داخلی (GDP) در

منطقه را داشته است . علاوه بر ایران، کشورهای همسایه ایران و به‌طور خاص، منطقه غرب آسیا از منابع و ظرفیت‌ اقتصادی خوبی برخوردار هستند و همین امر، سبب شده است تا صرف‌نظر از اهمیت وضعیت سیاسی منطقه، قدرت‌های سلطه‌گر جهانی همچون آمریکا، تحریک و ترغیب شوند و به دنبال استعمار و استثمار آن‌ باشند.

روند پژوهی، رژیم نظارت منطقه‌ای و پیامدهای تحریم‌های کشتیرانی آمریکا علیه ایران

روند پژوهی، رژیم نظارت منطقه‌ای و پیامدهای تحریم‌های کشتیرانی آمریکا علیه ایران

کشتیرانی با سهم ۸۸ درصدی از کل حمل‌و‌نقل تجاری، یکی از اصلی‌ترین پیشران‌های تجارت خارجی و توسعه اقتصادی محسوب می‌شود. وابستگی بخش قابل‌توجهی از تجارت ایران به کشتیرانی، مکانیسم‌های پیچیده اعمال تحریم‌ها در کنار توسعه و تثبیت رژیم نظارت و بازرسی منطقه‌ای بر اجرای آن‌ها، باعث شده است تا تحریم‌های کشتیرانی آمریکا علیه ایران اثرگذار باشند. بر همین اساس، سؤال مهمی که مطرح می‌شود، «مکانیسم اعمال و رژیم نظارت منطقه‌ای تحریم‌های کشتیرانی علیه جمهوری اسلامی ایران و پیامدهای راهبردی این تحریم‌ها چیست؟» در پاسخ به این سؤال، با استفاده از روش توصیفی تحلیلی، در وهله اول به مکانیسم و رژیم اعمال تحریم‌های کشتیرانی پرداخته شده و سپس، اثرات تحریم‌ها شامل «تشدید فشارها بر مدیران، ناخداها و خدمه فعال در حوزه کشتیرانی»، «افزایش هزینه‌های کشتیرانی»، «ارتباط دهی صنعت کشتیرانی ایران با منع اشاعه تسلیحات هسته‌ای»، «وابستگی کشور به بنادر ثانویه»، «پیچیده‌تر شدن فرایند مقابله با تحریم‌ها توسط ایران»، «افزایش فاصله رسیدن بار کشتی‌ها به مقصد»، «ریزش نیروی کار در حوزه کشتیرانی» و «افزایش ریسک تجارت دریایی با ایران»، تشخیص و موردبحث قرار داده شده است. درنهایت نیز راهبردهایی از قبیل افزایش خطوط مستقیم کشتیرانی، گسترش پوشش بیمه، تغییر الگوهای تجاری، افزایش پیمان‌های پولی دوجانبه، بهره‌گیری از مسیرهای در حال رشد تجاری و عملیات کراس استافینگ ارائه شده‌اند.

آموزه جامعه شناسی ماکس وبر برای آمریکاشناسی

آموزه جامعه شناسی ماکس وبر برای آمریکاشناسی

کتاب اخلاق پروتستانی و روح سرمایه‌داری، یکی از مهم‌ترین کتب تاریخ اندیشه اجتماعی بوده که انجمن جامعه‌شناسی آمریکا نیز این کتاب را در صدر فهرست محبوب‌ترین کتاب‌ها در نزد جامعه‌شناسان معرفی کرده است. ادعا و استدلال ماکس وبر در این کتاب برای اصحاب علوم انسانی، آشنا است و تقریباً کسی نیست که نداند روایت ماکس وبر، چگونه تعلیمات کلیسای لوتری و انگیزه‌های کالونی را به انباشت سرمایه و تکوین سرمایه‌داری پیوند می‌زند. آنچه در خواندن کتابِ خواندنی اخلاق پروتستانی و روح سرمایه‌داری غفلت می‌شود، به یادداشت پایانی ماکس وبر مربوط است که در انتهای کتاب قرار دارد و به‌عنوان ضمیمه‌ای نه‌چندان غیر مهم برای خوانندگانش جلوه می‌کند؛ اما به نظر می‌رسد، آنچه اخلاق پروتستانی را زنده کرده و روح سرمایه‌داری را دقیق‌تر آشکار می‌کند و به تعبیری، رادیکال بنیاد آمریکا شناسی شناخته می‌شود، همین

مقاله مهجورِ «فرقه‌های پروتستانی و روح سرمایه‌داری» است که اتفاقاً به تعمد از سوی غالب جامعه‌شناسان ایرانی نیز نادیده انگاشته می‌شود، زیرا در پازل سیاسی آن‌، جور نخواهد شد.