در ابتدای این نشست، دکتر ابراهیم متقی رئیس دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران، به بیان دیدگاه خود، دراینخصوص پرداخت و ضمن عنوان این نکته که ساختار نظام بینالملل، دارای تعارضات است، گفت: ساختار نظام سیاسی بینالملل بر مبنای خواست و رقابت قدرتهای بزرگ شکلگرفته است؛ بنابراین درک حوادث و اتفاقات جهانی باید مطابق با چارچوب این ساختار، یعنی موازنه قدرتها صورت پذیرد. سیاست خارجی آمریکا، در جنگ اوکراین و روسیه را نیز باید بر اساس این دو مؤلفه اصلی، یعنی مداخله گرایی و گسترش حوزه نفوذ آن تحلیل کرد. حال سؤال این است که چرا روسیه به خود اجازه داد در مقابل آمریکا و سیاستهای آمریکایی (خصوصاً در زمینه گسترش ناتو)، واکنش نشان دهد؟
پاسخ به این سؤال را باید در برآورد روسیه از جایگاه بینالمللی آمریکا، جستوجو کرد. روسیه و شخص پوتین متوجه شدهاند که آمریکا بهعنوان یک قدرت بزرگ، در حال افول است و در چنین شرایطی، فضا را برای انجام اقداماتی علیه آن مناسب دیدند. برخی معیارهای نشاندهنده افول آمریکا عبارتاند از: عدم توان در کنترل سایر بازیگران، (مانند دریافت ضربات مکرر از ایران، شکست در سوریه و عدم توان ساقط کردن دولت بشار اسد).
از طرف دیگر، بر اساس قائلین به این دیدگاه، خود روسیه هم در حال افول است و قادر به بازسازی امپراتوری خود نیست؛ زیرا محور اصلی فعالیت اقتصادی آن، فروش نفت، گاز و منابع طبیعی است و جهتگیری سیاست اصلی آن، بر پایه بهرهبردن از ساختار نظامی و اقدامات سختافزاری، قرار گرفته است.
وی در ادامه، با اشاره به حفظ جایگاه روسیه در تعامل با اروپا، عنوان کرد: مرور و بررسی تاریخ روسیه، (از حدود چهارصد سال پیش تا کنون)، نشان میدهد که روسیه دائماً خودش را در یک چهارچوب اروپایی نگاه میکرده است تا بتواند یک قدرت تعیینکننده در ساختار امنیت اروپا باشد.
از منظر دیدگاه فوق، بااینوجود که افول روسیه، تا حدی قابلقبول است ولی توجه به این واقعیت لازم است که روسیه حدود سیسال است که در شرایط افول قرار دارد اما درعینحال، تلاش زیادی برای احیای قدرت سابق خود انجام داده است. وی در ادامه افزود: به لحاظ ژئوپلیتیک، یکی از بدترین نتایج جنگ روسیه و اوکراین، برای آمریکا این است که روسیه ضعیف شود و بهعنوان یک بازیگر درجه دوم، به سمت چین برود و با آن ائتلاف کند. وابستگی اروپا به روسیه نیز باید موردتوجه جدی قرار گیرد. ازیکطرف، روسیه با حدود صد و چهل میلیون جمعیت و پیوندهای گسترده با اقتصاد جهانی، مقصد همکاری بسیاری از شرکتهای بزرگ اقتصادی است و طبیعتاً ازدستدادن چنین بازاری برای غرب، خوشایند نیست. از طرف دیگر، روسیه در حوزه انرژی، در حال تأمین حدود ۴۰ درصد گاز اروپا است و تحریم آن، میتواند منجر به قطع این صادرات و واردشدن آسیب جدی به اروپا شود. بر همین اساس، تحریم علیه روسیه، بهنوعی، هم تحریم علیه مجرم (روسیه) و هم تحریم بر علیه قربانی (آمریکا و اروپا) محسوب خواهد شد.
دکتر ابراهیم متقی در پایان، پیرامون تأثیر این حادثه بر سیاست خارجه ایران عنوان کرد: باتوجهبه اینکه ایران، یکی از بازیگران اصلی منطقه و دارای تقابل جدی با تمدن غرب است و نیز تعامل هدفمندی با روسیه، خصوصاً در یک دهه اخیر داشته است، طبیعتاً از فضای جنگ اوکراین و روسیه، متأثر خواهد شد و سطحی از فرصتها و چالشها برای آن پیش خواهد آمد.
روسیه تا پیش از جنگ اوکراین، در قالب منافع مشترک، همکاری مناسبی با ایران داشت ولی اکنون با جنگ و بحران روبرو شده است؛ بنابراین تلاش میکند که مسائل و مشکلات خود را در قالب تقابل با غرب، بررسی و برطرف کند و در این فضای همکاری، از تمامی ابزارها و اهرمهای ممکن، برای امتیاز گرفتن بر علیه غرب استفاده نماید. برخی نشانههای آن در حال ظهور است، مانند: رأی مثبت روسیه به قطعنامه محکومیت انصارالله یمن و طرح بحث اعطای تضمین آمریکا، درباره روابط اقتصادی روسیه با ایران در اوج مذاکرات هستهای. در ادامه این نشست، دکتر محمود شوری، کارشناس مسائل اوراسیا به بیان نظرات خود پرداخت. دکتر شوری، نظرات خود را با موضوع دفاع از امنیت داخلی و پیرامونی روسیه، آغاز کرد و گفت: بر اساس این دیدگاه، عضویت اوکراین در ناتو، تهدید جدی، برای امینت ملی روسیه محسوب میشد زیرا کشورهایی مانند اوکراین و گرجستان از اهمیت امنیتی خاصی برخوردار هستند و پیوستن آنها به ناتو، میتوانست موازنه استراتژیک را به طور کامل بر علیه روسیه تغییر بدهد. از طرف دیگر، تلاشهای بسیار زیاد زلنسکی در ماههای اخیر و نقش لهستان در این درگیری را نباید نادیده گرفت. علاوه بر این، برخی معتقدند که روسیه بهطورکلی، توان و قدرت نرم لازم در مواجهه با مسائل و مشکلات را ندارد. همچنین برخی دیگر اعتقاد دارند که خشونت در فرهنگ روسی، نهادینه شده است و جزء تغییرناپذیر و جداییناپذیر از آن است.
ازیکطرف، این تصور وجود دارد که روسیه وارد یک درگیری نظامی شده است که خروج از آن بهسادگی امکان ندارد و باید ابهت خودش را بشکند و با نوعی شکست مواجه شود که از این منظر، برخی، حمله روسیه به اوکراین را با باتلاق ویتنام، برای آمریکا یا افغانستان، برای شوروی مقایسه میکنند.
از طرف دیگر، این تصور غالب وجود دارد که پوتین، تا زمان دست نیافتن به موفقیت، از اوکراین خارج نخواهد شد. در حال حاضر، حتی وجود زلنسکی برای روسیه ضرورت دارد، در غیر این صورت اگر روسیه قصد داشت در همان روزهای اول وارد کییف بشود و دولت زلنسکی را از بین ببرد بهاحتمال زیاد توان انجام چنین اقدامی را داشت ولی این کار را انجام نداد زیرا با ازبینبردن این دولت، باید یک دولت دستنشانده خود را مستقر میکرد؛ درحالیکه طبیعتاً این دولت جدید، نمیتوانست بهسرعت، مقبولیت داخلی و خارجی پیدا کند.
در این میان، از یک سو، غرب حمایت عملی قابلتوجهی از دولت زلنسکی نکرد ولی با فشارهای هنجاری و تبلیغاتی خود، تلاش داشت که روسیه را مقصر و محکوم جلوه دهد و نیز شرایط را به نحوی فضاسازی کند که حتی خود زلنسکی هم امکان برگشت از مسیر فعلی را نداشته باشد. از سوی دیگر، تداوم جنگ، افزایش هزینههای درگیری را به دنبال خواهد داشت. همچنین اقتصاد روسیه، پیوندهای زیادی با اقتصاد جهانی دارد.
دکتر شوروی در ادامه با مطرحکردن این نکته که حمله روسیه، باعث توقف گسترش ناتو خواهد شد، بیان کرد: باتوجهبه حمله روسیه به اوکراین، به نظر میرسد گسترش ناتو، حداقل به کشورهای نزدیک روسیه یا کشورهای جدا شده از شوروی سابق، برای مدت طولانی متوقف شود؛ زیرا احتمالاً بسیاری از این کشورها متنبه شده باشند و اوکراین، درس عبرتی برای آنها شود، ضمن اینکه غرب نیز متوجه هزینه گسترش ناتو شده است.
وی در پایان به نقش چین در این حادثه پرداخت و گفت:نقش چین در جنگ فعلی میتواند بسیار تعیینکننده باشد. یک سؤال مهم این است که آیا همانطور که آمریکا از میان تقابل انگلستان و آلمان در خلال جنگ جهانی دوم سر برآورد، چین نیز چنین خواهد شد و از تقابل آمریکا و روسیه، با جهشی عظیم جایگزین آمریکا میشود؟ پاسخ به این سؤال، سخت و پیچیده است زیرا ازیکطرف، خود چین، تمامی الزامات هژمون شدن را ندارد و از طرف دیگر، وضعیت بینالمللی، دچار تغییرات جدی شده است و قدرت بسیاری از کشورها افزایشیافته است. نیازمندی اقتصادی روسیه به چین، (در صورت تحریم روسیه و تشدید آن) نیز قابلتوجه است، ضمن اینکه مقابله با نظم لیبرال جهانی، میتواند نقطه صفر همگرایی روسیه و چین باشد.
در پایان این نشست، دکتر رحمت اله فلاح، کارشناس مسائل اوراسیا، به ارائه مطالب خود پرداخت. وی با اشاره به مقاومت دولت اوکراین در برابر حملات سنگین روسها بیان کرد:اگرچه دولت اوکراین، تاکنون تلاش کرده است که در مقابل ارتش روسیه مقاومت کند ولی ادامه ایستادگی آن در این سطح، باتوجهبه عدم حمایت عملی غرب از آن و نیز خروج تعداد قابلتوجهی از مردم اوکراین از کشورشان، بعید است. درهرحال، محتمل به نظر میرسد که حتی اگر روسها از برخی مناطق و شهرهای اوکراین عقبنشینی کنند، بخش جنوبی اوکراین، (سواحل دریای سیاه) را در تصرف خود نگه دارند که در نتیجه: آن اتصال جغرافیای اوکراین با دریای سیاه، یا قطع خواهد شد و یا بهصورت جدی محدود خواهد شد. همچنین بعید نیست که تداوم جنگ به شکل فعلی، به تقسیم اوکراین به دو منطقه شرقی و غربی منجر شود.
دکتر فلاح در خصوص نوع کنشگری ایران، پیرامون این حادثه بیان کرد: همانطور که اشاره شد؛ ایران نیز از فضای جنگ روسیه و اوکراین متأثر خواهد شد و نیاز است با ایفای نقش فعالانه، ضمن مدیریت و کاهش چالشهای احتمالی، از فرصتهای ایجاد شده، بهصورت حداکثری استفاده نماید. توجه به راهبردها و توصیههای زیر، میتواند در این زمینه راهگشا باشد:
۱٫ حمایت از توقف جنگ
ایران همواره اعلام کرده است که تجاوز نظامی یک کشور به کشور مستقل دیگر محکوم است و با کشتار مردم عادی، تخریب زیرساختها و… مخالف است. رأی ممتنع ایران به قطعنامه سازمان ملل متحد درباره محکومیت حمله روسیه به اوکراین را نیز باید در همین راستا تحلیل کرد. بههرحال ایران باید از تمام ظرفیت دیپلماسی و سیاست خارجی خود، استفاده نماید تا طرفین درگیر در جنگ و حامیان آن را متقاعد نماید تا جنگ متوقف شود.
۲٫ به چالش کشیدن اعتماد و اتکا به غرب
آمریکا و اروپا بر خلاف وعده خود مبنی بر حمایت از اوکراین، حمایت عملی خاصی از آن انجام ندادند و صرفاً در حد حمایت زبانی و تبلیغاتی ظاهر شدند.
افزون بر غیرقابلاعتماد بودن غرب، رفتار و گفتار برخی سیاستمداران و کارشناسان غربی، نشان داد که غرب در مواجهه با حمله و تجاوز به کشورهای مختلف و مردم آن، سیاست مختلفی میگیرد و دارای استاندارد دوگانه در این زمینه است.
۳٫ توازن در تعامل با غرب و شرق
همانطور که سیاست تعامل جمهوری اسلامی ایران، با جهان بر محور «نه شرقی، نه غربی» قرار گرفته است؛ در عمل نیز باید توجه داشت که کشور را نباید به مذاکره با غرب گره زد و مشروط بر آن کرد. از طرف دیگر باید ضمن استفاده از ظرفیتها و قابلیتهای شرق، دقت و هوشمندی لازم در تعامل با شرق صورت گیرد.
باتوجهبه اینکه همزمان با جنگ روسیه و اوکراین، مذاکرات هستهای ایران نیز در حال برگزاری است و احتمالاً تمایل روسیه، عدم به نتیجه رسیدن برجام در این فضای بحرانی است و میخواهد از برجام، بهعنوان یک ابزار فشار، علیه غرب استفاده کند و فشارها علیه خود را بکاهد یا متوقف نماید؛ ایران باید ضمن هوشیاری از عدم افتادن در دام چنین مسائلی، از فضای تنش به وجود آمده بین آمریکا و روسیه استفاده نماید و توانمندی نظامی، منطقهای و هستهای خود را افزایش دهد تا با افزایش ابزارها و اهرمهای فشار خود، بتواند قدرت بیشتری برای امتیازدهی کمتر و امتیازگیری بیشتر، داشته باشد و مانع دخالت و اعمالنفوذ اشتباه کشورها، از جمله روسیه بشود.
۴٫ روایت رسانهای صحیح
اگرچه ایران در سیاستهای اعمالی و اعلانی خود، خواستار توقف جنگ و محکومیت حمله نظامی به یک کشور مستقل و مردم عادی شده است ولی رسانههای غربی و متأسفانه برخی رسانههای داخلی، تلاش دارند با ارائه روایت و تصویر مخدوش، از مواضع ایران، نسبت به این جنگ، مردم جهان و حتی ایران را متقاعد نمایند که ایران در حال حمایت از روسیه، بهعنوان یکی از اقمار آن است و ذهنیت عمومی و فضای روانی جهان و جامعه ایران را به نحوی شکل دهند که ایران با هر کشوری همکاری داشته باشد، چشمبسته از اقدامات آن، دفاع خواهد کرد و به نحوی آن را توجیه میکند.