در ابتدا آقای محمد ربیعی مجری این گفتگو مروری بر روند مذاکرات و سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران از سال ۲۰۱۵ تاکنون کرد. در مقدمه اشاره شد که با توجه به توافق دولت روحانی در سال ۲۰۱۵ امریکا دوباره مثل همیشه بدعهدی کرد و از برجام خارج شد. با آمدن دولت رییسی شاهد بودیم که سیاست توسعه روابط منطقه ای و گسترش روابط با کشورهای همسایه در پیش گرفته شد و در کنار آن برنامه احیای مذاکرات استارت خورد.
طبق گفته امیرعبداللهیان وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی ایران در دولت سیزدهم ایران به دنبال مذاکرهای خوب و منطقی است که در آن تمام تحریم برداشته شود و آمریکا تضمین بدهد که دوباره از برجام خارج نشود و دوباره بدعهدیهای گذشته را تکرار نکند.
در ادامه دکتر یوسف عزیزی (تحلیلگر مسائل بین الملل و دکتری سیاست گذاری از دانشگاه ویرجینیاتک آمریکا) به بررسی و تحلیل روند مذاکرات از ابتدا تا کنون پرداخت که مشروح آن به صورت زیر میباشد:
اولاً باید این را گفت که مذاکرات برجام مورد نیاز آمریکا هم بوده و این طور نیست که فقط جمهوری اسلامی ایران به آن نیاز داشته باشد. با توجه به شکست های مکرر و هزینه های انجام شده توسط آمریکا در خاورمیانه، آمریکا مجبور است که در زمان فعلی تغییر رفتار بدهد و از هر زمان دیگری بیشتر نیاز به مذاکرات دارد.
موضوعی که در دولت قبل با افتخار بیان می شد این بود که اگر مذاکرات انجام نمی شد، جنگ می شد که کاملاً اشتباه و برای عموم مردم مطرح می شد. در مذاکرات ۲۰۱۵ آمریکا تقریباً به حداکثر خواسته هایش رسید اما در مقابل دستاورد جمهوری اسلامی ایران گشایشهای اقتصادی مقطعی بود و تنها به حداقل خواستههای خود در برجام رسید.
موضوع پرونده هسته ای تنها موضوع آمریکا در مذاکرات نبود و دلیل این پافشاریها هنر آمریکا در مذاکرات بود که قصد داشت با اهمیت جلوه دادن موضوع پرونده هستهای ایران حداکثر فشار را به سمت ما وارد کند تا بتواند به بیشترین خواسته هایش برسد. همان طور که دیده شد نظارت های برنامه هستهای ایران به صورت ۲۴ ساعته در هفت روز هفته با دوربین انجام می شد.
تجربه ایران در این چهل سال نشان می دهد که نمی شود همه مشکلات با آمریکا را به یک باره حل کرد و باید تک به تک به موضوعات پرداخت. باید توجه داشت که مهمترین مشکل و موضوع ایران در مذاکرات مباحث اقتصادی و تحریم است و این امر از همه موضوعات دیگر اهمیت بیشتری دارد.
متاسفانه ما از مذاکرات برجام سال ۲۰۱۵ دولت قبل به خوبی درس نگرفتیم و جنگ اوکراین به خوبی برای ما درس عبرت نشد و برخی سیاستهای اشتباه را تغییر ندادیم ولی مشاهده کردیم که خیلی از کشورهای منطقه از جنگ اوکراین درس عبرت گرفتند.
با توجه به این که ما یکبار چوب توافق را خورده ایم باید توافق برای ما طوری صورت بگیرد که نیازهای کوتاه مدت، میان مدت و بلند مدت ما تامین شود و مساله مهم، نگاه ما بعد از مذاکرات است.
این را باید دانست که بازی قدرت ها عوض شده است و نظم جدید بین الملل از یک قدرت تک هستهای تغییر کرده است و همان طور که دیده شد حتی با آمدن جو بایدن مشکلات چین و آمریکا حل نشد.
متاسفانه اعتماد عمومی مردم نسبت به حاکمیت کم شده است و ما باید آن را بازبینی کنیم و اشتباهات برجام ۲۰۱۵ نباید مجدداً تکرار شود. برجام ۲۰۱۵ قراردادی حداقلی و ضعیف برای ما بود. ما باید در داخل نگاه اشتباه به سیاستهای پولی و درآمدهای نفتی تغییر بدهیم. از نکات مثبت سیاست خارجه دولت رییسی باید به افزایش روابط با کشورهای منطقه اشاره کرد.
توافق خوب چه توافقی است؟
در ادامه از دکتر یوسف عزیزی درباره این که توافق خوب چه نوع توافقی است و چه تضمینهایی باید داشته باشد پرسش شد و ایشان این گونه پاسخ دادند که تضمین دادن آمریکا با توجه با بدعهدیهای گذشته نمی تواند کافی باشد. شرایط داخلی و نوع تفکر سیاست مداران، قانون اساسی این کشور و عدم پاسخگویی از دیگر دلایلی است که نمی توان تضمین آمریکا را به تنهایی معقول دانست و اگر قرار است تضمینی صورت بگیرد باید خارج از آمریکا انجام شود.
ما خودمان در مذاکرات ۲۰۱۵ به دنبال تضمین نبودیم و باید از این موضع در مذاکرات فعلی درس عبرت بگیریم. جو بایدن رییس جمهور آمریکا حتی صراحتاً به این موضوع اشاره کرد که قول نمی دهد که حتی خودش هم از برجام خارج نشود. این را بدانیم اگر وارد برجام بشویم هر لحظه امکان خروج آمریکا از برجام است و اگر این تضمین خارج از امریکا صورت بگیرد ما باید استقبال کنیم وگرنه تضمینی که تنها توسط آمریکا صورت بگیرد ارزشی ندارد.
در موضوع تضمین باید از کارشناسان اقتصاد برای ارائه راهکار استفاده کنیم، برای مثال با تأسیس بانک توسعه در ایران و قرار دادن مبلغی بتوانیم در صورت بدعهدی آمریکا پولهای بلوک شده را برداشت کنیم. یا نباید با انجام توافق تنها فروش نفت را افزایش بدهیم بلکه باید تکنولوژی و علم انرژی را هم یاد بگیریم.
برجام و مسائل منطقه ای
کشورهای عربستان و آمریکا و به ویژه رژیم صهیونیستی با وجود هزینههای زیاد در منطقه موفق نشدند که قدرت ایران را در منطقه کاهش بدهند و ایران را حذف کنند و همین امر باعث شده که حتی نگاه کشورهای منطقه به ایران تغییر کند. این نگاه که در میان برخی مردم دیده می شود که ما هزینه بالای نظامی داریم کاملا غلط است و اگر هزینه نظامی را با توجه به جمعیت، مساحت و دیگر فاکتور ها در نظر بگیریم به نسبت کشورهای دیگر حتی عراق هزینه بسیار پایین تری داشته ایم و توانستیم با این هزینه پایین به موفقیت در منطقه برسیم.
ما باید پرونده هسته ای از را از موضوع منطقه جدا کنیم و نباید احیای برجام رو به منطقه گره بزنیم. مساله میدان و منطقه را باید بیشتر از گذشته تقویت کنیم که امریکا جرأت نکند از توافق خروج پیداکند. ما باید با سیاست های درست تا می توانیم دستمان را در منطقه پر کنیم که همین قدرت میدان می تواند برای ما ضمانت باشد. حتی در اندیشکده های امریکایی هم بحث نظام چند قطبی مطرح از و تعامل با ایران حرف میزنند که این ها همه به دلیل قدرتهایی است که در میدان و منطقه ایجاد شده است. همچنین که مقام معظم رهبری در سخنان خود در فروردین سال ۱۳۹۴ فرمودند که ما دربارهی مسائل منطقهای با آمریکا مذاکرهای نمی کنیم؛ هدفهای آمریکا در مسائل منطقهای، درست نقطهی مقابل هدفهای ما است.
معضل PMD در پرونده هسته ای ایران
با توجه به این که بیشترین کنترل فعالیت هسته ای آمریکا در ایران است اما آمریکا مجدداً به دنبال بردن پرونده ایران را به شورای حکام انرژی اتمی است که تنها هدفش تحت فشار قرار دادن ایران در مذاکرات و گرفتن حداکثر امتیاز است که در این باب تصویب قانون مجلس حرکت مثبتی بود و ما با تصویب این قانون محدودیتهایی را ایجاد کردیم.
ایران در مذاکرات فعلی احیا برجام شرط گذاشته که پرونده های نظامی بسته شود و ایران زمانی تعهدات خود را انجام می دهد که پرونده ابعاد نظامی پرونده هسته ای ایران بسته شود. باز نگه داشتن این پرونده ها توسط آمریکا تنها یک دلیل دارد و آن هم برای افزایش فشار در مذاکرات است. ایران باید این پرونده ها را حتی به شکل سیاسی هم که شده است مختومه کند.
ارتباط حوادث اخیر منطقه غرب آسیا با مذاکرات
با توجه به حوادث اخیر در منطقه از جمله ترور و خرابکاری توسط رژیم صهیونیستی، دکتر یوسف عزیزی در پاسخ به این سوال که آیا امکان جنگ بین ایران و رژیم صهیونیستی وجود دارد چنین پاسخ داد: در موضوع جنگ تنها عامل مانع جلوگیری از جنگ بحث بازدارندگی است. متاسفانه در مذاکرات سال ۲۰۱۵ دولت روحانی دیدیم که به اشتباه در افکار مردم این ذهنیت را ایجاد کردند که اگر مذاکرات صورت نمی گرفت جنگ می شد. اما دیدیم که بعد از امضا برجام ۲۰۱۵ بزرگترین قرارداد نظامی تاریخ امریکا امضا شد و این که می گویند اگر برجام امضا نمی شد جنگ می شد حرف عامیانه و اشتباهی است. اسرائیل توان حمله و نابودی کشور ما را ندارد و تنها می تواند به صورت محدود حملات هوایی به منابع هستهای ما داشته باشد.
در پایان این گفتگو راهبردهایی از سوی دکتر یوسف عزیزی جهت استفاده مسئولین مطرح گردید که به اختصار عبارتند از:
- ابزارهای فشار آمریکا بر ایران شامل دیپلماسی، نظامی، عملیات جاسوسی و اقتصادی می باشد و بیشترین فشارها از ناحیه اقتصادی و تحریم است. با این حال اصلاح ساختار اقتصادی (بانک،بیمه و….) و شرکتهای دولتی می تواند آسیب پذیری تحریم را کم کند که اگر هم برجام امضا نشد آسیب کمتری بر مردم وارد شود.
- افزایش روابط با کشورهای منطقه و تقویت روابط سیاسی با آن ها
- لازم است ضمن احصاء تهدیدات، برای آن راهکارهایی در نظر گرفته شود.