نویسندگان:
علی آدمی[۱]؛ المیرا حاج محمدی[۲]
چکیده
تحلیل تک بعدی قدرت از منظر رئالیستی در محیط بینالمللی آنارشیک، تبیین جامعی از تحول منابع قدرت و تأثیر آن بر ساختار نظام بینالملل به دست نمیدهد، حالآنکه نظریات جابهجایی قدرت در چارچوب برداشت سلسلهمراتبی از قدرت، نظام بینالملل و کارگزاران آن بستر مناسبتری بهمنظور بررسی تأثیر تحولات منابع قدرت بر ساختار سلسلهمراتبی نظام بینالملل فراهم مینماید. بنابر این، مطالعۀ تطبیقی نظریات مطرح شده در این مطالعه با نظریههای جابهجایی قدرت ضروری به نظر میرسد. هدف اصلی این مقایسه، بررسی روند تحولات قدرت-محور جنبههای ساختاری-هژمونیک نظام بینالملل از زمان طرح نظریۀ جابهجایی قدرت تا دوران معاصر است. در امتداد نظریاتی ازایندست مقالۀ حاضر بر آن است تا با التفات به پدیدههای نوظهور بینالمللی به بررسی این مهم بپردازد که چگونه دگردیسی ششوجهی قدرت موجب تغییر در ساختار سلسله مراتبی نظام بینالملل و هژمونی ایالات متحده گردیده است. در راستای دستیابی به این مهم، مقالۀ حاضر به تعریف فرمول تکانۀ قدرت بینالمللی و مدل ششضلعی قدرت، مشتمل بر چارچوب ششگانۀ ۱٫ قدرت اقتصادی دانشبنیان ۲٫ نظام سلامت و دارویی پیشرفته ۳٫ نفوذ در حوزههای سایبری و مجازی ۴٫ نفوذ ژئوپولتیکی ۵٫ قدرت گفتمانی و ایدهای و ۶٫ قدرت نظامی دانشبنیان میپردازد. تحلیل در چارچوبهای نظری مذکور حاکی از آن است که تغییر ماهیت قدرت بینالمللی از اقتصادی-نظامی به تکنولوژیک-فناوری موجب شده است که در عصر قدرت دیجیتال، نظام بینالملل در سطحی کلان دستخوش دگردیسی از ساختار سلسلهمراتبی به ساختار منظومهای (منظومههای دوگانه به رهبری ایالات متحدۀ آمریکا و چین) گردد که پیامد خودکار این نظامِ منظومهای، نه جابهجایی یا انتقال قدرت، بلکه تسهیم قدرت میان هژمون و ابرقدرت نوظهور است.
کلیدواژهها: اقتصاد نوآوری، جابهجایی قدرت، خوشههای علم و فناوری، نظام بینالملل منظومهای
لینک دانلود مقاله:
https://asr.ihu.ac.ir/article_206936.html
[۱] نویسنده مسئول: دانشیار، گروه روابط بینالملل، دانشگاه علامه طباطبایی (ره)، تهران، ایران
[۲] دانشجوی کارشناسی ارشد مطالعات منطقهای آمریکای شمالی، دانشگاه علامه طباطبایی (ره)، تهران، ایران