اوپنهایمر و تطهیر یک فعل غلط به سبک هالیوودی
یکی از فیلم هایی که در سال ۲۰۲۳ بسیار سر و صدا به پا کرد فیلم سینمایی اوپنهایمر به کارگردانی کریستوفر نولان و ایفای نقش بازیگرانی چون کیلین مورفی و مت دیمون بود. نولان پس از ساخت فیلم هایی چون تلقین، میان ستاره ای و چندگانه های بتمن اینبار با ساخت اوپنهایمر به سراغ بازسازی شخصیتی رفته بود که در تاریخ به نیکی از آن یاد نمی شد. تعلق گرفتن جوایز اسکار به این اثر سینمایی به وضوح نشان داد که این فیلم چقدر برای آمریکایی ها راهبردی است و بایستی با قوت و قدرت از آن حمایت کرد. اوپنهایمر چهرهای بدنام و منفور در تاریخ است، شخصیتی که دانش خود را در خدمت ماشین جنگی آمریکاییها قرار داد و با ساخت بمب اتمی، بزرگترین قتلعام تاریخ را در عرض چند دقیقه رقم زد. چنین شخصیت بدنامی برای قرار گرفتن در فهرست چهرههایی که باید از آنان برچسبزدایی شود و بهجای یک چهره سیاهرو به یک آمریکایی وطنپرست تبدیل شود، نیاز به جادوی سینما داشت و چه جادوگری چیرهدستتر از کریستوفر نولان که می توانست به خوبی از عهده این امر برآید. نگارنده در این یاداشت سعی کرده است که به ارائه یک نمای کلی از مفاهیمی که در پشت پرده این فیلم است بپردازد؛ برای تحقق این امر در ابتدا به ارائه خلاصه یادداشت هایی از آرش شفاعی،دکتر راضیه مهرابی کوشکی و میلاد جلیل زاد در روزنامه های جام جم و فرهیختگان پرداخته شده است و در پایان نگارنده به تشریح ارائه دیدگاه خود پرداخته است.
بررسی ابعاد ارسال بمبهای خوشهای آمریکا به اوکراین
در ۷ ژوئیه، خبری مبنی بر «ارسال مهمات خوشهای آمریکا به اوکراین» بازتاب ویژهای پیدا کرده بود اما این بازتاب در حد خبر بود. به همین منظور، نویسنده این یادداشت، تلاش خواهد کرد از زاویه متفاوت، ابعاد ارسال این بمبهای خوشهای را بررسی کند؛ چرا که ارسال این بمبها میتواند تهدیدی برای غیرنظامیان باشد.
آمریکایی ها به چه چیز فکر می کنند؟
ریشههای تهاجم روسیه به اوکراین؛ همیشه پای آمریکا در میان است
تاکنون تحلیلهای مختلفی از ریشههای تهاجم روسیه به اوکراین، مطرح شده است؛ اثرات انقلاب نارنجی، پیشرفت ناتو، موقعیت استراتژیک بنادر اوکراین برای ناتو، موقعیت اکونومیکال اوکراین بهعنوان یکی از قطبهای کشاورزی جهان، رؤیای احیای اتحاد جماهیر شوروی و …، ازجمله ریشهها و دلایل این تهاجم بیانشدهاند؛ اما در ابتدا، باید ریشههای تهاجم روسیه به اوکراین را در سالهای قبل از ۲۰۲۲ میلادی جستوجو کرد. شاید بتوان گفت، تحرکات کشورها در نظام بینالملل در سوق دادن روسیه به این تصمیم، مهم بوده است. اولین گلوله جنگ روسیه و اوکراین را در سال ۲۰۰۸، جورج بوش در جلسه بخارست ناتو شلیک کرد. او در این جلسه، اعضای ناتو را ترغیب میکرد تا گرجستان و اوکراین را به عضویت ناتو درآورند.
آمریکا بازنده نبرد آتی بر سر قدرت در جهان
«البریج کولبی[۱]» که در سالهای ۲۰۱۷ تا ۲۰۱۸، معاون دستیار وزیر دفاع آمریکا در امور راهبردی و توسعه قوا[۲] بوده، به همراه «دیوید اوکمانک[۳]» که او نیز از سال ۲۰۰۹ تا ۲۰۱۴، با همین سمت در وزارت دفاع آمریکا مشغول به فعالیت بوده است، اکنون بهعنوان محققان حوزه بینالمللی و دفاعی «اندیشکده آمریکایی رند[۴]»، اخیراً در گزارشی در این اندیشکده با عنوان «چگونه آمریکا جنگ بزرگ قدرت را میبازد»، نسبت به ناتوانی ایالاتمتحده در رقابت شدید پیشرو بر سر قدرت در جهان، هشدار داده و تأکید کردند، آمریکا با راهبردهایی که از سوی پنتاگون پیشنهاد میشود، آماده رقابت بر سر قدرت نیست و با این روند، بازنده میدان خواهد بود.