تحلیلی بر قدرت‌های در حال افول در نظم جدید جهانی

بعد از معاهده وستفالی، در هر دوره از نظام‌ بین‌الملل، نوعی چینش و نظم خاصی حاکم شده است و هرکدام در پی تحولاتی دچار افول شده‌اند. در عصر جدید نیز ایالات متحده تلاش کرده است که رهبری جهان را تصاحب کند و نوعی دهکده جهانی را برپا سازد. اما این نظم دچار افول زود هنگام است و شکافی در ائتلاف اروپایی و پیمان‌های غربی شکل گرفته است و ارزش‌های لیبرال دموکراسی نیز تضعیف شده اند. لذا این شرایط بستر مناسبی برای قدرت‌های نوظهور به وجود آورده است تا به دنبال نقش یابی خود باشند. در این شرایط می توان پیش بینی کرد که حکومت‌هایی ماندگارتر خواهند بود که از غرب فاصله گیرند و به نظم جدید جهانی روی آورند.

نقش شهید سلیمانی در ورود روسیه به بحران سوریه

روابط جمهوری اسلامی ایران با روسیه در ابعاد مختلف سیاسی، نظامی و اقتصادی بعد از جنگ تحمیلی، همواره مورد سؤال و جواب مخالفان و موافقان این حوزه بوده است. این روابط که برخی آن را تاکتیکی و برخی نیز راهبردی توصیف می‌کنند، همواره با فراز و نشیب‌هایی، همراه بوده است و هر دو کشور بر اساس منافع ملی خود، سعی می‌کنند با همراهی طرف مقابل و گوش زد کردن دشمن مشترکی به نام آمریکا و غرب، به این روند، تداوم داده و آن را عمق ببخشند. یکی از نقطه عطف‌های استراتژیک روابط دو کشور‌که نشان‌دهنده عمق روابط راهبردی آن‌ها بوده است‌همکاری و اتحاد دو کشور در بحران سوریه است. این نقطه عطف مهم و تاریخی به سال ۱۳۹۴ (سپتامبر ۲۰۱۵ م) بازمی‌گردد که در این تاریخ، بعد از حدود چهار سال (۲۰۱۱ تا ۲۰۱۵ م)، بحران سوریه به‌واسطه ایستادگی مردم، مقاومت نیروهای مسلح، حمایت مستشاری ایران و حزب‌الله و تلاش مدافعان حرم میدان نبرد، به وضع تثبیت‌شده‌ای رسید؛ یعنی سرزمین‌هایی در اختیار داعش و گروه‌های تروریستی بود و بخش‌های مهمی نیز در اختیار حکومت باقی ماند. درواقع، نوعی حالت رکود بر صحنه نبرد حاکم شد که نه دولت و نه تروریست‌ها، هیچ‌کدام نمی‌توانستند پیشروی کنند و در این مقطع، باید نیروی سومی وارد می‌شد و موازنه قوا را تغییر می‌داد که این نیروی سوم، می‌توانست روسیه باشد و همین اتفاق نیز رخ داد.