توییتهایی با طعم افول آمریکا
![توییتهایی با طعم افول آمریکا](https://ascenter.ir/wp-content/uploads/2022/05/5-1.jpg)
رئیسجمهور، سناتورها، نمایندگان کنگره و چهرههای شناخته شده ایالاتمتحده طی یک ماه گذشته، موضعگیریهای مختلفی در خصوص وضعیت نابسامان آمریکا، بیاعتمادی عمیق مردم به روندهای دموکراتیک و شرایط رو به افول این کشور، در توییتر داشتهاند که در ادامه به برخی از مهمترین موارد اشاره میشود.
موضعگیریهای رسانههای آمریکا از حمله طرفداران دونالد ترامپ به کنگره تا رکود کرونا
![موضعگیریهای رسانههای آمریکا از حمله طرفداران دونالد ترامپ به کنگره تا رکود کرونا](https://ascenter.ir/wp-content/uploads/2022/05/4.jpg)
رسانههای آمریکایی در یک ماه اخیر، به موضوعات مختلفی در حوزه افول ایالاتمتحده پرداختهاند؛ مانند حمله شورشیان هوادار رئیسجمهور آمریکا به کنگره، آغاز افول ایالاتمتحده با مباحث دشوار در شبکههای اجتماعی، رشد دوباره نرخ بیکاری با بیکار شدن ۱۴۰۰۰۰ نفر دیگر و تلاش ۸۰۳۰۰۰ نفر برای کمک به بیکاری، حمله هکرها به چندین سازمان دولتی آمریکا، ۴۰۰ هزار مرگ کرونایی در آمریکا، نابودی سلامت روحی و مالی آمریکاییها توسط کووید و کم شدن ثبتنام ۴۰۰۰۰۰ دانشجو در کالجهای آمریکا به دلیل کرونا که در این یادداشت، به مهمترین آنها اشاره میشود.
کاهش حمایت از کارگران با وجود بحران کرونا
![کاهش حمایت از کارگران با وجود بحران کرونا](https://ascenter.ir/wp-content/uploads/2022/05/8.jpg)
کالین گوردون[۱]، استاد تاریخ در دانشگاه آیووا و نویسنده کتاب «شهروند قهوهای پوست: نژاد، دموکراسی و نابرابری در حومههای سنت لوئیز»، مطلبی در ۵ می سال ۲۰۲۰ با عنوان «فرماندار آیووا: کارتان یا جانتان[۲]»، در مجله ژاکوبین منتشر کرد. هدف این یادداشت، بازتاب نقش فرماندار این ایالت در زمان همهگیری کرونا است که در آن اشاره میکند، هزاران کارگر را مجبور به بازگشت به کار (پیش از موعد خود) کرده و همچنین، تسهیلات بیکاری در زمان شیوع کووید-۱۹ را کاهش داده است (درواقع، تسهیلات بیمه بیکاری را برای خانوادهها دشوارتر و دسترسی آنها را به حق خودشان محدود کرده است)، برخلاف عرف که تسهیلاتی را برای کمک به خانوادهها در طول بحران، در نظر گرفته بودند.
فشار ترامپ به کارگران در شرایط کرونایی
![فشار ترامپ به کارگران در شرایط کرونایی](https://ascenter.ir/wp-content/uploads/2022/05/7-8.png)
پائول پرسکاد ، معلم اجتماعی و عضو فدراسیون معلمان «فیلادلفیا »، در سال ۲۰۲۰ مطلبی با عنوان «ویروس کرونا به ما نشان میدهد که چرا بهداشت و ایمنی حرفهای به مسئله مرگ و زندگی برای کارگران، تبدیل شده است»، در نشریه «ژاکوبین» با گذری بر دستاوردها و محدودیتهای اداره بهداشت و ایمنی حرفهای (اُشا)، به دنبال بررسی و نقد بهداشت و ایمنی کارگران آمریکایی در زمان اپیدمی ویروس کرونا است. درواقع، او معتقد است بر روی کار آمدن دولت ترامپ، باعث شد تا دوباره کارگران مانند قبل از اٌشا، زیر چرخ بیقانونی له شوند. چراکه دولت ترامپ، دستور اجرایی محل کار ایمن و مناسب را که در دوره اوباما صادر شده بود، لغو کرد. به کارفرمایان دستور داده بود تا موارد ابتلا به ویروس کرونا را گزارش ندهند که منجر به تضعیف دستاوردهای اُشا شدهاند. لذا در شرایط کنونی برای بازسازی اُشا، باید مبارزه اساسی (دموکراسی
اجتماعی یا [انقلاب اجتماعی]) شود تا منابع و توانمندیهای اُشا افزایش داده شود و برای این کار، باید ابزارهای سیاسی برای افراد طبقه کارگر باشیم تا بتوانند اختیارات و قدرتهای بیشتری در تمامی سطوح جامعه پیدا کنند.
طبل توخالی امنیت در کالیفرنیا
![طبل توخالی امنیت در کالیفرنیا](https://ascenter.ir/wp-content/uploads/2022/05/3-9.png)
آلون بن میر، کارشناس ارشد مرکز امور جهانی دانشگاه نیویورک و کارشناس ارشد در مؤسسه سیاست جهانی ایالت متحده در مطلبی با عنوان «آمریکا نباید با تفنگ زندگی کند و بمیرد» -که در ۱۰ نوامبر ۲۰۱۸ در مجله گلوبالیست منتشر شده است- یادآوری میکند که در ایالاتمتحده، کشتار مردم با سلاح گرم، به یک امر طبیعی منجر شده است و ما هر روز، شاهد کشتار مردم در هر جایی از این کشور هستیم؛ بهطوریکه ماهانه، حدود سه هزار نفر کشته میشود. همچنین، بر این باور است که امنیت در آمریکا مانند یک طبل توخالی است که از سوی مسئولان، خوش نشان داده میشود و نیاز به یک اقدام مؤثر در راستای کنترل سلاح و پایان دادن به کشتار مردم دارد.
بررسی فرصتها و تهدیدهای تاثیر فناوری در زندگی
![بررسی فرصتها و تهدیدهای تاثیر فناوری در زندگی](https://ascenter.ir/wp-content/uploads/2022/05/ششس.png)
کارا اسویشر، متخصص و نویسنده تأثیرگذار در حوزه فناوری، در این مطلب با عنوان «شرکتهای بزرگ فناوری راه را برای به گند کشیدن آمریکا هموار کردهاند» که در پانزدهم ژانویه ۲۰۲۰ در روزنامه نیویورکتایمز منتشر شده است بیان میکند که در دو هفته گذشته، متوجه هزینه واقعی همه راههایی که به سرانجام نرسیدهاند شده است. اسویشر چنین توضیح میدهد که تنفر ایجاد شده در فضای دیجیتالی و اطلاعات نادرست، سرانجام از صفحات مجازی نمایشگرها بیرون پرید و وارد دنیای واقعی شد در قالب جمعیتی خشمگین که پس از تحریک به خشونت توسط رئیسجمهور، به عمارت پارلمان حمله کردند. وی معتقد است که در این مسئله، فناوری نقش بزرگی را ایفا کرد و ادعا میکند اکنون در میان سرنوشتسازترین روزهایی هستیم که فناوری به خود دیده است، مانند اینکه بزرگترین شرکتها، سرانجام گامهایی را برای مشخص و مرتب کردن زیرساختهای خود برداشتند؛ همانند برخی اقدامات مختلف اپل، گوگل، فیسبوک و شاید بهویژه توییتر (با بستن صفحه¬ ترامپ) که متناوباً موردت کریم و تقبیح قرار گرفت. اسویشر اشاره میکند که دوست ندارد این را بگوید که زمان زیادی را صرف پیشبینی این زمینلرزه اجتنابناپذیر در حوزه¬ فناوری کرده است، اما شوک یورش به کنگره که فقط یک مایل با خانه¬ او فاصله داشته، آنقدر شوکه کننده بوده است که موجب یادآوری اولین بار رفتن او به سمت فناوری شده است. او امیدواری خود را چنین توضیح میدهد که شاید با گسترش استعدادها در سراسر کشور و با تمرکززدایی قدرت از یک مکان، با اجازه دادن به قشرهای مختلف مردم برای رشد، در این دوره از شیوع کوید ۱۹ و ناآرامیهای مدنی، فرصتی ایجاد شود تا بهره¬ای نو از میان ویرانی¬ها استخراج گردد.
بررسی وضعیت اجتماعی ترامپ در بعد از تعلیق توئیت او
![بررسی وضعیت اجتماعی ترامپ در بعد از تعلیق توئیت او](https://ascenter.ir/wp-content/uploads/2022/05/ظظظط-727x1024.png)
چارلی وارلز در این مطلب با عنوان «آیا دونالد ترامپ بدون توییتر دوام میآورد؟» که در ۲۱ ژوئن ۲۰۲۱ در روزنامه نیویورکتایمز منتشر شده است بیان میکند که تعلیق همیشگی حساب توئیتر دونالد ترامپ، برای آینده او چه معنایی میتواند داشته باشد؟ آیا یک رئیسجمهور مفتضح که به خشم اعتیاد دارد و نیروهایی درونی او را به سمت «اقتصادِ توجه» سوق میدهند، میتواند بدون این حساب کاربری، در بازار رقابت باقی بماند؟ وارلز این سؤال را اینگونه پاسخ میدهد که همه اینها بستگی به این دارد که آیا خود ترامپ، به بزرگی پلتفرمهایی که استفاده میکند، هست یا خیر؟ از نظر او، ترامپ، گه گاهی یک اینفلوئنسر شبکه¬های اجتماعی است؛ و اگرچه اینفلوئنسرها و سازندگان، محتوا را تولید میکنند اما زندگیشان در جوهای ناگهانی و قواعد پلتفرم¬ها جاری است؛ بنابراین، آنها برای داشتن مخاطب به پلتفرم¬ها وابسته هستند، بهطوریکه حتی یک تغییر جزئی در یک الگوریتم،میتواند به معنای فراموششدن باشد (چون این، یک زندگی متزلزل و عاریهای است).
حمله به کنگره: ناهنجاری موقت یا شکست هیمنه رابطه آمریکا با جهان ؟
![حمله به کنگره: ناهنجاری موقت یا شکست هیمنه رابطه آمریکا با جهان ؟](https://ascenter.ir/wp-content/uploads/2022/05/طظظط.png)
هیئت تحریریه در این مطلب با عنوان «وحشت و حیرت: جهان نسبت به تجمع طرفداران ترامپ که قلب دموکراسی آمریکا را غارت کردند، چگونه واکنش نشان داد» که در هشتم ژوئن ۲۰۲۱ در مجله نیویورکتایمز منتشر شده است ادعا میکنند که ایالاتمتحده از زمان دو جنگ جهانی، در نظر دوستان و دشمنان، با تمام فراز و نشیب¬هایی که پشت سر گذاشته، نماد دموکراسی و آزادی در جهان بوده است. با حمله به کنگره، این سؤال ایجاد شد که آیا دونالد ترامپ، فقط یک انحراف جزئی داشت یا این ماجرا، شروع شوم انحطاط قطب دموکراسی جهان است؟ هیئت تحریریه در توضیح این مطلب، چنین میگویند که این سؤال، همان بحثی است که در سیستم¬های دموکراتیکی، دهانبهدهان میچرخد و در سال¬های اخیر
در میان جنبشهای پوپولیست گیر افتاده است و همچنین، از سوی دیگر، طیف جغرافیای سیاسی، رژیمهای مستبد و خشک، از مشاهده اغتشاش در کشوری ابرقدرت که به قلدری و تحریم آنها به دلیل تضعیف دموکراسی و حقوق بشر عادت داشت، به وجد آمده¬اند. این هیئت ادعا میکند که اثر این شوک، بهتدریج فروکش خواهد شد و تحلیف یک رئیسجمهور بیشتر با درک جهان دموکراتیک از بلندپایهترین مقام آمریکایی، نمایشی قوی از تابآوری دموکراسی آمریکا خواهد بود و جو بایدن، رئیسجمهور منتخب، وعده اقدام سریع برای جبران بدترین خسارتهای وارده به خارج توسط ترامپ را داده است. اعتقاد این هیئت بر این است که درهرحال، عمق و شدت واکنشهای جهانی نشان میدهد که اعتبار و هیمنه رابطه آمریکا با جهان، شکسته شده است. این مسئله، چیزی فراتر از شعار بایدن است که میگوید: «ما بهتر از آن هستیم» تا دوستان دموکراتیک یا دشمنان دیکتاتور را متقاعد میکند که حمله به قلب دموکراسی آمریکا توسط طرفداران متعصب ترامپ، فقط یک ناهنجاری موقت بود.
بررسی آثار بلندمدت رفتار سیاسی دونالد ترامپ
![بررسی آثار بلندمدت رفتار سیاسی دونالد ترامپ](https://ascenter.ir/wp-content/uploads/2022/05/1-15-1024x474.png)
جاناتان کیرشنر استاد علوم سیاسی و مطالعات بینالمللی در کالج بوستون و نویسنده کتاب در شرف انتشار «آینده غیر مکتوب آمریکا: واقعگرایی و تردید در سیاست جهانی»، در این مطلب با عنوان «میگذرد اما فراموش نمیشود» که در ۲ ژانویه ۲۰۲۱ در نشریه فارن افرز منتشر شده است اعتقاد دارد که ریاست جمهوری ترامپ، نتایج دیرپایی برای قدرت و نفوذ آمریکا در جهان خواهد داشت و در کل، ترامپ و سندرز، کار خاصی بهجز عدم پذیرش جامعه بینالملل انجام ندادند. با بروز ریاست جمهوری ترامپ و با توجه به بدعملی داخلی که بسیار گسترش یافت، ایالاتمتحده در حال حاضر، بسیار متفاوت است از آنچه زمانی به نظر میرسید. این ادراک جدید و پراهمیت، دوام خواهد یافت و زمانی آثارش هویدا خواهد شد. آینده نفوذ آمریکا (در اروپا، آسیا و هر جای دیگری) بستگی به آن دارد که ایالاتمتحده به آنچه میگوید، عمل کند و به دنبال اقدامات سازگار باشد. بایدن قادر به این کار است؛ اما در دنیایی مملو از هرجومرج، نفوذ آمریکا دستکم بستگی زیادی به چیز دیگری دارد، آنهم اینکه دیگر کشورها، هدف بلندمدت آمریکا را چگونه ارزیابی کنند؟
حمله به ساختمان کنگره/ تهدیدی برای دموکراسی
![حمله به ساختمان کنگره/ تهدیدی برای دموکراسی](https://ascenter.ir/wp-content/uploads/2022/05/ئئ.png)
دنیل بسنر و بن بورگیز؛ دنیل بسنر استاد دانشکده هنری ام جکسون مطالعات بینالملل در دانشگاه واشنگتن و بن بورگیز، استاد فلسفه و نویسنده کتاب «با آنها گفتگو کنید: منطق برای چپ»، در این مطلب با عنوان «ترامپ یک تهدید برای دمکراسی است اما نه بدین معنا که برنده میشود» که در شانزدهم ژانویه ۲۰۲۱ در مجله ژاکوبین منتشر شده است معتقد هستند توفان حمله به کنگره آمریکا که ظاهراً توسط انبوهی از نظریهپردازان توطئهگر و بیبندوبار از طبقات پست به پا شد، دور دیگری از بحث بیپایان فاشیستی بودن ترامپ و اقدام بهصورت کودتا را به راه انداخت. کسانی که معتقد بودند ترامپیسم شکلی از فاشیسم است، این طغیان را تهدیدی واقعی علیه نهادهای دمکراتیک ایالاتمتحده تلقی کردند. حتی اگر طرفداران توطئه پنهان در کنگره تصور میکردند که میتوانند دولت را سرنگون کنند و بقای قدرت ترامپ را تضمین نمایند، اقدام دیوانهواری را که شانس توفیق نداشت، نمیتوان کودتا نامید. در غیر این صورت، هر
رویداد عجیبوغریبی، از تلاش چارلز منسون برای تحریک جنگ نژادی که ایالاتمتحده را تغییر داد، گرفته تا بمبگذاریهای انجامشده توسط سازمانهای کوچک در دهه ۱۹۷۰ که خود را پیشتاز جنگ انقلابی علیه دولت میخواندند همه را میتوان «کودتا» حساب کرد. شوک برانگیزترین جنبه حمله به کنگره این بود که آشوبگران، توانستند وارد آن شوند. اگرچه هنوز هم دقیقاً نمیدانیم چه چیزی رخ داد و اگر به کمک تصویر خشم برانگیز پلیس کنگره قضاوت میکنیم که با شورشیان سلفی میگرفت، احتمال دارد که دستکم برخی عناصر پلیس کنگره، عمدتاً بیمیل به سختگیری در برابر کسانی بودند که بهطور غریزی آنها را رفیق تلقی میکردند. این، یک مشکل بزرگ است که چپها باید به آن بپردازند. دشوار است که تسلیم این وسوسه نشویم تا درباره آن شورش اغراق کنیم و آن را «کودتای» بالقوه موفقی بدانیم که توانست دمکراسی سرمایهداری را بر فاشیسم مسلط کند؛ اما این تصور درستی نیست و با وانمود کردن آن، آب به آسیاب دشمن میریزیم.