استراتژی کلان و سیاست خاورمیانه‌ای آمریکا در بحران غزه

با آغاز بحران غزه در ۷ اکتبر ۲۰۲۳، بررسی رویکرد و نقش ایالات متحده در چارچوب استراتژی کلان این کشور ضروری است؛ به عبارتی نگاه به سیاست خارجی آمریکا در چارچوب استراتژی توازن فراساحلی، امکان پاسخ به بسیاری از سوالات در رابطه با سیاست خارجی ایالات متحده آمریکا را فراهم خواهد کرد. «حضور به موقع و مدیریت شده در زمان تهدید ارزش‌های حیاتی»، به عنوان اصل استراتژی توازن فراساحلی، مورد توجه این کشور است اما آیا ارتباطی میان استراتژی کلان آمریکا به صورت کلی و سیاست خاورمیانه‌ای آمریکا و بحران غزه وجود دارد؟ معتقد هستم معاونت ایالات متحده آمریکا، در جنگ اخیر، در پیوند مستقیم با استراتژی کلان آن بوده است و سیاست مدیریت تنش برای بازگذاشتن دست اسرائیل در غزه، در تکه‌های پازلی هستند که در مجموع، سیاست خاورمیانه‌ای آمریکا را نشان می‌دهد. در این چارچوب، معاونت و دخالت مستقیم گسترده ایالات متحده در بحران غزه را در دو محور می‌توان بررسی کرد؛ اول در ارتباط مستقیم با شریک و متحد راهبردی خود و دوم در ارتباط با منافع ایالات متحده آمریکا در منطقه. به عبارتی، تهدید متحد و شریک راهبردی، مدیریت منابع انرژی منطقه و جلوگیری از گسترش تنش که به صورت مستقیم بر انتخابات ایالات متحده آمریکا در سال ۲۰۲۴ تأثیر خواهد گذاشت، تلاش برای عدم موفقیت استراتژی هزار خنجر نیروهای مقاومت، تلاش برای نمایش حمایت از شرکا، از جمله کشورهای عرب که در فضای عادی‌سازی روابط با اسرائیل عمل کرده‌اند، جلوگیری از قدرت مانور جمهوری اسلامی ایران و نیروهای نیابتی آن و در نهایت، مدیریت افکار عمومی در طول جنگ، مهم‌ترین دلایل حضور مسقیم آمریکا برای معاونت در جنگ و حمایت مستقیم از شریک راهبردی خود است.