مهم‌ترین حوزه‌های تأثیرگذار در نظم جدید جهانی

نظام بین­‌الملل یکی از مفاهیم اساسی در روابط بین­‌الملل است که به دلیل اهمیت آن، مورد توجه اندیشمندان این رشته قرارگرفته است. استنلی هافمن، نظام بین‌­الملل را یک الگوی روابط میان واحدهای اصلی سیاست جهانی می­‌داند که طیف وسیعی از اهداف را دنبال کرده و ابزارهایی را برای تأمین این اهداف، به کار می­‌گیرند. وقتی از نظام بین‌الملل سخن گفته می‌شود، بیشتر به وضعیت سیاسی جهان از قرن ۱۶ و ۱۷ میلادی به بعد اشاره می‌­شود و تا پیش از آن، بیشتر نظام‌های محدود منطقه‌­ای، مطرح بوده است. در واقع، طی پنج قرن گذشته، تمرکز قدرت به شکل جهانی درآمده و مفهوم نظام بین­‌الملل، محقق شده است. برخی معتقدند فرآیند چرخش در نظام بین‌­الملل -که حاصل تغییر در مناسبات و موازنه قدرت و برآیند ظهور و افول کنشگران و واحدهای سیاسی بوده است- پنج مرحله را پشت سر گذاشته که آخرین مرحله آن بعد از فروپاشی شوروی بوده و آمریکا به‌عنوان قدرت برتر از دهه آخر قرن بیستم، مطرح شده اما با آغاز قرن بیست و یکم این گزاره در بین تحلیل­گران و ناظران روابط بین­‌الملل، قوت گرفته که نظام بین‌­الملل تک‌قطبی، چندان تداوم نداشته و در حال تغییر است. تعابیر متعددی برای تغییر در نظام بین‌­الملل مطرح می‌­شود که «نظم جدید جهانی» و «دوره گذار»، مهم‌ترین آن‌ها محسوب می­‌شود که می‌توان گفت با توجه به ماهیت تغییر در نظام بین‌­الملل، تفاوت آن‌چنانی میان این دو مفهوم نخواهد بود.