بررسی تبعات جنگ غزه بر اقتصاد رژیم صهیونیستی

طی هفته‌های اخیر، طوفان الاقصی و جنگ غزه در سر خط خبرهای دنیا قرار گرفته است و در باب ابعاد مختلف این عملیات، به‌ویژه از دیدگاه نظامی و امنیتی، مباحث زیادی مطرح شده است اما به نظر می‌رسد لازم است فراتر از ابعاد نظامی و امنیتی، ابعاد اقتصادی این عملیات بزرگ نیز به‌دقت مورد توجه و بررسی قرار گیرد تا نگاه جامع‌تری نسبت به این عملیات ایجاد گردد. در همین راستا، نشستی تخصصی با عنوان «بررسی تبعات جنگ غزه بر اقتصاد رژیم صهیونیستی»، با محوریت مباحثی چون لزوم فعال‌سازی مدار جنگ اقتصادی علیه صهیونیسم و ارزیابی آماری تبعات جنگ غزه بر اقتصاد رژیم صهیونیستی توسط اندیشکده مطالعات اقتصادی آمریکا و با حضور دکتر علی سعیدی (هیئت‌علمی گروه اقتصاد دانشگاه قم) و حجت‌الاسلام سید محمدرضا رضی (پژوهشگر حوزه اقتصاد کلان) و با دبیری دکتر حسن عباسی متقیان (مدیر اندیشکده مطالعات اقتصادی آمریکا) در تاریخ ۸ آذر ۱۴۰۲، در محل مرکز مطالعات آمریکای پژوهشکده شهید صدر (ره) برگزار گردید.

طوفان الاقصی؛ تغییر رویکرد پدافندی به آفندی

هدف یادداشت پیش‌رو، تحلیل جهش پارادایمی جنبش حماس در عملیات ۷ اکتبر ۲۰۲۳ است. به بیانی دیگر، تا پیش‌ازاین، مجموع رویکردها و راهبردهای جنبش حماس در فلسطین، مبارزه و مقابله با حملات رژیم صهیونیستی در بعد تدافعی بوده است ولی در عملیات ۷ اکتبر، برای نخستین‌بار، جنبش حماس با تغییر رویکرد از اقدامات پدافندی به آفندی، به مواضع صهیونیست‌ها، هجوم گسترده‌ای برد و تا حدود زیادی معادلات سیاسی – امنیتی مناطق اشغالی را تحت‌الشعاع این اقدام خود قرار داد. با این مقدمات، هدف اصلی این یادداشت، ارائه تبیین رویکرد پدافندی جنبش حماس از هجوم به مواضع صهیونیست‌ها در عملیات ۷ اکتبر است.

جایگاه اسرائیل در سیاست خارجی آمریکا

ایالات متحده به‌عنوان نخستین کشوری که اعلام موجودیت اسرائیل را به رسمیت شناخت، پیوندهای نزدیکی با این رژیم دارد. جایگاه اسرائیل در سیاست خارجی آمریکا به‌گونه‌ای است که بر خلاف روی کار آمدن احزاب متفاوت جمهوری‌خواه و دموکرات و روی کار آمدن دولت‌ها و سیاست‌مداران جدید اما در همه ادوار، اسرائیل همچنان جایگاه ثابت خود را به‌عنوان یکی از مهم‌ترین محورهای سیاست خارجی آمریکا حفظ کرده است. از سوی دیگر، آمریکا برای تأمین، تضمین و گسترش منافع استراتژیک خود در منطقه غرب آسیا، نیازمند به حفظ و ارتقای سطح همکاری‌های خود با اسرائیل است. مسئله نوشتار حاضر آن است که جایگاه اسرائیل در سیاست خارجی آمریکا چگونه است؟ فرضیه نوشتار حاضر آن است که ایفای نقش ژاندارمی منطقه در راستای تأمین و تضمین منافع آمریکا، مهار و کنترل ایران و محور مقاومت و نزدیکی به اعراب برای کنترل کشورهای عربی، عامل تعیین‌کننده جایگاه اسرائیل در سیاست خارجی آمریکا است. در این میان، باورهای الهیاتی مبنی بر ارض مقدس و زمینه‌سازی ظهور منجی در قالب خوانش‌های موعودگرایانه در دستگاه سیاست خارجی آمریکا، به این امر دامن زده است.