شکست آمریکا بر اساس وقایع تاریخی

شکست آمریکا بر اساس وقایع تاریخی

السدیر رابرتز، مدیر و همچنین پژوهشگر سیاست عمومی، در این مطلب با عنوان «آن‌هایی که برای شکنندگی دموکراسی آمریکا متأسف‌اند، در مورد چه چیز در اشتباه‌ هستند؟» که در ۳۰ ژانویه ۲۰۲۱ منتشر شده است راجع به شکست دموکراسی در آمریکا بحث کرده است. رابرتز معتقد است که آمریکا، یک اتحادیه شکننده است (نه صرفاً شکست دموکراسی) و وحدت ملی شکنند‌ه‌ای دارد، به‌طوری‌که بر اساس برخی نظرسنجی‌ها، از هر ۴ آمریکایی، ۱ نفر جو بایدن را به‌عنوان برنده قانونی انتخابات ۲۰۲۰ نمی‌شناسد. با این شرایط، مطمئناً به ایمان و باور به دموکراسی آمریکا، ضربه وارد شده است اما چهار عامل دیگر نیز وجود دارد که باید برای ارزیابی وضعیت واقعی کشور، در نظر گرفته شود؛ اول اینکه، شکنندگی چیز جدیدی نیست و همان‌طور که اخیراً بسیاری از ناظران هم اذعان کرده‌اند، توصیف ایالات‌متحده به‌عنوان «قدیمی‌ترین دموکراسی در جهان»، گمراه‌کننده است؛ دوم اینکه به همین ترتیب، مبارزه برای مهار خشونت سیاسی نیز، چیز جدیدی نیست؛ سوم اینکه، بی‌ثباتی سیاسی نیز از ویژگی‌های آشنای رکودهای اقتصادی (مانند دهه ۱۹۳۰ و ۱۹۷۰) بوده و درنهایت، بحث در مورد دموکراسی آمریکا، بیش‌ازحد در خصوص سیاست در سطح ملی تثبیت شده است. درنتیجه، ایالات‌متحده مانند بسیاری از کشورهای دیگر، درگیر تلاشی بی‌پایان برای حفظ وحدت، مهار خشونت سیاسی و رعایت اصول دموکراتیک است.

حمله به ساختمان کنگره/ تهدیدی برای دموکراسی

حمله به ساختمان کنگره/ تهدیدی برای دموکراسی

دنیل بسنر و بن بورگیز؛ دنیل بسنر استاد دانشکده هنری ‌ام جکسون مطالعات بین‌الملل در دانشگاه واشنگتن و بن بورگیز، استاد فلسفه و نویسنده کتاب «با آن‌ها گفتگو کنید: منطق برای چپ»، در این مطلب با عنوان «ترامپ یک تهدید برای دمکراسی است اما نه بدین معنا که برنده می‌شود» که در شانزدهم ژانویه ۲۰۲۱ در مجله ژاکوبین منتشر شده است معتقد هستند توفان حمله به کنگره آمریکا که ظاهراً توسط انبوهی از نظریه‌پردازان توطئه‌گر و بی‌بندوبار از طبقات پست به پا شد، دور دیگری از بحث بی‌پایان فاشیستی بودن ترامپ و اقدام به‌صورت کودتا را به راه انداخت. کسانی که معتقد بودند ترامپیسم شکلی از فاشیسم است، این طغیان را تهدیدی واقعی علیه نهادهای دمکراتیک ایالات‌متحده تلقی کردند. حتی اگر طرفداران توطئه پنهان در کنگره تصور می‌کردند که می‌توانند دولت را سرنگون کنند و بقای قدرت ترامپ را تضمین نمایند، اقدام دیوانه‌واری را که شانس توفیق نداشت، نمی‌توان کودتا نامید. در غیر این صورت، هر

رویداد عجیب‌وغریبی، از تلاش چارلز منسون برای تحریک جنگ نژادی که ایالات‌متحده را تغییر داد، گرفته تا بمب‌گذاری‌های انجام‌شده توسط سازمان‌های کوچک در دهه ۱۹۷۰ که خود را پیشتاز جنگ انقلابی علیه دولت می‌خواندند همه را می‌توان «کودتا» حساب کرد. شوک برانگیزترین جنبه حمله به کنگره این بود که آشوبگران، توانستند وارد آن شوند. اگرچه هنوز هم دقیقاً نمی‌دانیم چه چیزی رخ داد و اگر به کمک تصویر خشم برانگیز پلیس کنگره قضاوت می‌کنیم که با شورشیان سلفی می‌گرفت، احتمال دارد که دستکم برخی عناصر پلیس کنگره، عمدتاً بی‌میل به سختگیری در برابر کسانی بودند که به‌طور غریزی آن‌ها را رفیق تلقی می‌کردند. این، یک مشکل بزرگ است که چپ‌ها باید به آن بپردازند. دشوار است که تسلیم این وسوسه نشویم تا درباره آن شورش اغراق کنیم و آن را «کودتای» بالقوه موفقی بدانیم که توانست دمکراسی سرمایه‌داری را بر فاشیسم مسلط کند؛ اما این تصور درستی نیست و با وانمود کردن آن، آب به آسیاب دشمن می‌ریزیم.

بررسی دلایل نقش دونالد ترامپ در حمله به ساختمان کنگره

بررسی دلایل نقش دونالد ترامپ در حمله به ساختمان کنگره

هیئت تحریریه در این مطلب با عنوان «ترامپ در حمله به ساختمان کنگره مقصر است» که در شش ژوئن ۲۰۲۱ در روزنامه نیویورک‌تایمز منتشر شده است- معتقد هستند که خود شخص ترامپ، عامل حملات به کنگره بود و مردم را تحریک می‌کرد. وی ماه‌ها جنگید تا نتایج آرای انتخابات در نوامبر را تغییر دهد. از طرفدارانش خواست تا در چنین روزی در واشینگتن جمع شوند و به سمت ساختمان کنگره راهپیمایی کنند. به آن‌ها گفته بود که در انتخابات، تقلب صورت گرفته است. از آن‌ها خواست تا بجنگند. به آن‌ها وعده داده بود که شاید به آن‌ها نیز ملحق شود، حتی زمانی که به ساختمان کنگره یورش می‌برند، برای

ساعت‌ها به آن‌ها فرمان توقف نداد و به‌هیچ‌وجه، زیر بار آتش‌بس نرفت، اعتراضات آن‌ها را محکوم نکرد، حتی کوچک‌ترین اقدامی در راستای دفاع از قانون اساسی آمریکا انجام نداد، درحالی‌که سال‌ها پیش سوگند خورده بود از قانون اساسی آمریکا، دفاع خواهد کرد؛ بنابراین، به دلیل این اشتباهات، ترامپ باید مسئولیت کارهای خود را بپذیرد و پاسخگو باشد (باید پیگیری‌های کیفری و مراحل استیضاح نسبت به شخص وی صورت گیرد). همچنین، تمام طرفداران وی که به خیابان‌ها یورش برده‌اند و خشونت‌هایی مرتکب شده‌اند، باید مجازات شوند.

روایت آمریکایی از احتمال سقوط سریع ایالات‌متحده در پی بحران کرونا

روایت آمریکایی از احتمال سقوط سریع ایالات‌متحده در پی بحران کرونا

اخیراً رسانه‌های آمریکایی، به موضوعات مختلفی در حوزه افول ایالات‌متحده مانند رسیدن آن به پادشاه بدهی در جهان، افزایش دزدی‌ها در مترو نیویورک علیرغم افت شدید مسافرت‌ها، ناتوانی آمریکا در مدیریت سیل مرگ کرونا، افزایش کسری تجارت کالا در آمریکا، قرار داشتن نیمی از کشته‌های ویروس‌ کرونا در این کشور از میان ساکنان خانه‌ها سالمندان، بیکار شدن ۳۳ میلیون آمریکایی، ناکامی برنامه کمک نقدی به مردم آمریکا و همچنین، رسیدن نرخ بیکاری ایالات‌متحده به دوران رکود بزرگ پرداخته‌اند.

فرمول آمریکای ترامپ در برابر روم باستان

فرمول آمریکای ترامپ در برابر روم باستان

زاکاری کارابِل،[۱] نویسنده کتاب «شاخص‌های پیشتاز: مختصری از تاریخچه اعدادی که بر جهان ما حکمرانی می‌کنند[۲]»، مقاله‌ای کوتاه با عنوان «دیگر نگویید که مشکلات آمریکا مانند سقوط امپراتوری روم باستان است[۳]»، در سال ۲۰۲۰ در نشریه واشنگتن‌پست[۴] به چاپ رسانده است. در این مقاله، نظرات و تحلیل‌های کارشناسانی را مانند واتز[۵]، فابیوس ماکسیموس[۶]، اندرو سالیوان[۷]، نیل م. گورساچ[۸]، کلاسیک ماری بِرد[۹] و… را که به پیوندهای دوره ترامپ با سقوط روم پرداخته‌اند، موردبررسی و نقد قرار می‌دهد. درواقع، تلاش می‌کند به جامعه القاء نماید که فرمول آمریکای ترامپ در برابر روم، استفاده نادرست از دوران باستان و مقیاس قرار دادن آن برای سنجش آینده آمریکا است و کاویدن تاریخ روم، فقط می‌تواند به ما کمک کند تا مسیرهای مختلف پیش‌رو را شناسایی کنیم.

قطعی بودن زوال آمریکا بر اساس سنت تاریخ

قطعی بودن زوال آمریکا بر اساس سنت تاریخ

جیمز فالوز[۱]، خبرنگار مجله آتلانتیک در اکتبر سال ۲۰۱۹، مطالبی با عنوان «پایان امپراتوری رم، چنان بد نبود» منتشر کرد. وی در این یادداشت با نیم‌نگاهی گذرا به تاریخ زوال و سقوط امپراتوری روم، قصد دارد به این موضوع بپردازد که «آیا آمریکا نیز مانند رم، سقوط خواهد کرد؟» بر اساس داده‌هایی که فالوز به آن استناد کرده، سقوط آمریکا مانند امپراتوری رم، حتمی است و بازگشت‌پذیر نخواهد بود و همچنین، حرکت آمریکا به سمت محلی شدن (به دست گرفتن شبکه سیاسی، اقتصادی و… توسط جریان‌های محلی) و تضعیف دولت مرکزی است، دقیقاً مانند امپراتوری رم در زمان زوال و سقوط که باعث شد جریان‌های پایین‌تر، اختیارهای بیشتری به دست بگیرند و با اختیارات خودشان عمل کنند.

فرار از افول با استراتژی موازنه از راه و تعادل دور از ساحل

فرار از افول با استراتژی موازنه از راه و تعادل دور از ساحل

جیمز دابینز[۱]، همکار ارشد در شرکت رند و معاون سابق وزیر امور خارجه آمریکا در اروپا، در این مطلب با عنوان «افول آمریکا؟ ما قبلاً اینجا بوده‌ایم[۲]» -که در ۵ آگوست ۲۰۱۹ در مجله «وال‌استریت ژورنال[۳]» منتشر شده است- برای ترمیم هژمونی آمریکا، دست به قلم شده و با اشاره به بحران و نابسامانی دهه ۶۰، معتقد است که آمریکا با اتخاذ استراتژی «موازنه از راه دور» یا «تعادل دور از ساحل»، دوباره می‌تواند به قدرت سابقش برگردد. به نظر می‌رسد که وی، استراتژی انزوا گرایی آمریکا در زمان جنگ جهانی اول را برای این برهه از بزنگاه تاریخی نیز تجویز می‌کند.

خودنمایی گروه آلترنیتیو رایت با هیجان و آشوب

خودنمایی گروه آلترنیتیو رایت با هیجان و آشوب

آلترنیتیو رایت، گروه‌ آمریکایی نژادپرست و مخالف مهاجرت است که توانسته خود را به بیرون از مرزهای ایالات‌متحده گسترش دهد؛ راهپیمایی سال ۲۰۱۷ این گروه در ایالت ویرجینیا، با سه کشته همراه بود.

نقش دونالد ترامپ و طرفدارانش در نقض فاحش دموکراسی

نقش دونالد ترامپ و طرفدارانش در نقض فاحش دموکراسی

آن اپلبوم، نویسنده مؤسسه آگورا در دانشگاه جان هاپکینز و نویسنده کتاب «گرگ‌ومیش دموکراسی: طعمه اغواکننده اقتدارگرایی»، در این مطلب با عنوان «ترامپ و طرفدارانش درباره دنیای پیرامون آمریکا چه فکری می‌کنند» که در نهم ژانویه ۲۰۲۱ در نشریه آتلانتیک منتشر شده است بیان می‌کند، مهم‌ترین سلاحی که ایالات‌متحده آمریکا تاکنون در دفاع از دموکراسی و الزامات آن، به کار برده، الگوی عملی آن است. اپلبوم معتقد است که اهمیت دو و نیم‌قرن انتقال قدرت صلح‌آمیز، افزایش آرام اما عظیم آزادی‌ها و رسوم طولانی و ظاهراً محکم مذاکره مدنی، بسیار بیشتر از سخنان، موسیقی، دیپلماسی یا حتی پول و قدرت ارتش آمریکا است؛ ولی طی چهار سال ریاست جمهوری ترامپ، آسیب بدی به این الگو وارد شده است. ترامپ از به رسمیت شناختن روند دمکراتیک سر باز زد و حتی برخی از اعضای حزب دونالد ترامپ، با او تبانی نموده و کمکش کردند تا قوانین و حقوقی را زیر پا بگذارد که

برای مهار کردنش طراحی شده بود. درنهایت، اقدامات ضد دموکراسی ترامپ، منجر به تهاجم ناشیانه و زشت به کنگره (توسط طرفداران رئیس‌جمهور با لباس‌های بعضاً عجیب‌وغریب و برخی حامل نمادهای نازی یا میهن‌پرستی افراطی) شد. این مسئله باعث شده است تا قدرت آمریکا به‌عنوان الگو، کمتر از آن بشود که زمانی بود، دلایل آمریکاییان سخت‌تر شنیده شود و آمریکای خواهان دموکراسی، با تمسخر روبرو شود.

آلوده شدن نظام سلامت آمریکا

آلوده شدن نظام سلامت آمریکا

آن کیس[۱] و آنگوس داتون،[۲] در یادداشتی که ۲۶ فروردین سال جاری در نیویورک‌تایمز منتشر کرده‌اند، تأکید دارند که نظام حاضر در ایالات‌متحده از طبقه فقیر و کارگر برای تولید ثروت برای ثروتمندان استفاده می‌کند