گروه مترجمان مرکز مطالعات آمریکا
«البریج کولبی[۱]» که در سالهای ۲۰۱۷ تا ۲۰۱۸، معاون دستیار وزیر دفاع آمریکا در امور راهبردی و توسعه قوا[۲] بوده، به همراه «دیوید اوکمانک[۳]» که او نیز از سال ۲۰۰۹ تا ۲۰۱۴، با همین سمت در وزارت دفاع آمریکا مشغول به فعالیت بوده است، اکنون بهعنوان محققان حوزه بینالمللی و دفاعی «اندیشکده آمریکایی رند[۴]»، اخیراً در گزارشی در این اندیشکده با عنوان «چگونه آمریکا جنگ بزرگ قدرت را میبازد»، نسبت به ناتوانی ایالاتمتحده در رقابت شدید پیشرو بر سر قدرت در جهان، هشدار داده و تأکید کردند، آمریکا با راهبردهایی که از سوی پنتاگون پیشنهاد میشود، آماده رقابت بر سر قدرت نیست و با این روند، بازنده میدان خواهد بود.
سخن و متن تدوین شده این کارشناسان راهبرد دفاع ملی آمریکا[۵] -که سال ۲۰۱۸ تدوین شده است- نشان از این دارد که وزارت دفاع آمریکا بر تهدیدی که از سوی روسیه و بهخصوص چین، علیه منافع آمریکا، متحدان و شرکایی چون تایوان وجود دارد، متمرکز است. با توجه به این گزارش که به نظر میرسد قوای آمریکا فعلاً موضع ضعیفی برای برخورد با این چالشها دارند و دلیل آن نیز این است که روسیه و چین، شبکه نیرومندی از موشکها، رادارها، سامانههای الکترونیکی و ازایندست تجهیزات در اختیار دارند که میتواند توانایی عمل قوای آمریکا در منطقه غرب اقیانوس آرام و شرق اروپا را در راستای دفاع از متحدان و شرکا در این مناطق، بهشدت تضعیف کرده یا دست واشنگتن را در این راه بسته نگه دارد.
بر اساس این گزارش، چین درحالتوسعه توانمندیهای مؤثر و فزاینده برای توانمندتر کردن ارتش خود، بهخصوص با توسعه تجهیزاتی چون ناوهای هواپیمابر و زیردریاییهای هستهای است. درمجموع، این قوا توازن نظامی در مکانهایی مانند تایوان و کشورهای بالتیک[۶] را در قبال برتری مطلقی که آمریکا تاکنون داشته است، به چالش میکشاند.
در گزارش اندیشکده رند، با طرح این سؤال که «باید در برابر این تحولات چه کرد؟»، آمده است: «اگر آمریکا چارهای نیندیشد، روسیه و چین میتوانند از این برتری برای اعمال زور یا فتح هم پیمانان آمریکا و تایوان بهره گیرند.» در این راستا برخی افراد ذینفوذ در دولت آمریکا، از راهبردهایی مانند «گسترش افقی درگیری[۷]» یا «تحمیل هزینه[۸]»، سخن به میان میآوردند؛ این راهبردها یعنی استفاده از رویکردهایی که دامنه میدان کارزار را بهگونهای بسط دهد تا هزینههایی بیشتری علاوه بر میدان اصلی نبرد تحمیل کند. منطق پنهان پشت این مباحث، این است که مزیتهای چین در غرب اقیانوس آرام یا برتری روسیه در شرق اروپا، بهاندازهای زیاد است که نمیتوان بهطور مستقیم به آن، واکنش نشان داد اما آمریکا میتواند با تکیه بر دسترسی جهانی خود، به چین و روسیه هزینههای جدی وارد کند. به این معنی که اگر چین به تایوان حمله کرد، آمریکا نیز میتواند تحریمهای تجاری بر آنان اعمال کند یا به سراغ پایگاه چین در جیبوتی یا تأسیسات چینی در پاکستان برود و اگر روسیه کشورهای بالتیک را اشغال کرد، آمریکا به سراغ قوای روسیه در کریمه و سوریه خواهد رفت. پایه این ایده نیز بر این امر استوار است که توسعه میدان کارزار و تهدید به نابودی از راه دور، میتواند مانع از حمله دشمن شده یا موجب صرفنظر کردن از اهداف اصلی شود.
این دو کارشناس، در ادامه با به زیر سؤال بردن کارایی این راهبردها نوشتهاند: «در حقیقت، تکیه بیشازاندازه به این راهبرد گسترش افقی میدان کارزار و افزایش هزینهها، بازی را به نفع مزیتهای روسیه و چین میکند. البته این امر، به معنای زیر سؤال بردن اثر این راهبردها نیست، بلکه به معنای این است که توسعه جنگ به بهای نبرد منطقهای، بهطورکلی به نفع چین و روسیه است تا آمریکا و متحدانش. (Ochmanek, 2019)
منابع:
Ochmanek, E. A. (2019). Restoring U.S. Power Projection Capabilities. rand corporation. Retrieved from https://www.rand.org/pubs/perspectives/PE260.html
[۱] Elbridge A. Colby
[۲] Deputy Assistant Secretary of Defense for Force Development
[۳] David Ochmanek
[۴] rand Corporation
[۵] National Defense Strategy
[۶] the Baltic states
[۷] Expanding the horizon of conflict
[۸] Impose a cost