دوم مهرماه سال گذشته (۲۵ سپتامبر ۲۰۱۸) بود که جان بولتون، مشاور امنیت ملی وقت رئیسجمهور آمریکا با حضور در موسسه اتحاد علیه ایران هستهای (UANI)، بهطور صریح سردار سلیمانی را تهدید به ترور کرد. بولتون که در سخنرانی ۲۱ دقیقهای خود، ۶ بار بهطور مستقیم از شهید سلیمانی نام برد، در بخشی از سخنان خود گفت: «ما از هر ابزاری برای مورد پیگرد قرار دادن سلیمانی و افرادی مانند او استفاده خواهیم کرد. رهبران ایران دیگر از امنیت و زندگی مرفه برخوردار نخواهند بود، درحالیکه مردم آنها از گرسنگی تلف میشوند.»[۱] حدود یک سال پسازاین اظهارات، حجتالاسلام حسین طائب، رئیس سازمان اطلاعات سپاه از دستگیری تیم ترور سردار سلیمانی در کرمان خبر داد. حجتالاسلام طائب در بیست و سومین مجمع عالی فرماندهان سپاه، با اشاره به این طرح گفت: «[سرویسهای اطلاعاتی بیگانه] آنقدر به موفقیت طراحی و عملیات خود اطمینان داشتند که حتی وزیر خبیث رژیم صهیونیستی مدتی قبل، اظهار کرده بود که ما سردار سلیمانی را ترور میکنیم؛ اما به یاری خداوند نتوانستند.»[۲] همچنین، خبرگزاری ان بی سی نیوز آمریکا در گزارشی که در ده روز پس از شهادت سردار سلیمانی منتشر کرد، به نقل از ۵ نفر از مقامات دولت ترامپ، این نکته را مورد تأکید قرارداد که تصمیم انجام این اقدام توسط ترامپ، ۷ ماه قبل گرفتهشده است.[۳] علاوه بر آنچه گفته شد، در نظر گرفتن احتمال وقوع درگیری تمامعیار میان دو کشور پس از ترور سردار سلیمانی و عزم جدی دولت آمریکا برای پرهیز از ورود به تقابل نظامی تمامعیار با جمهوری اسلامی، هرگونه اقدام نسنجیده و خطای محاسباتی در این زمینه را به دلیل حساسیت بسیار بالای موضوع منتفی میسازد. همچنین، فارغ از این مسئله باید گفت حتی بدون در نظر گرفتن شواهد مذکور نیز، انجام چنین اقدامی کاملاً قابل پیشبینیشده، واکنشی طبیعی از سوی امپریالیسم رو به افول ایالاتمتحده و مبتنی بر سیاست فشار حداکثری ایالاتمتحده بهمنظور احیای اعتبار تهدیدات نظامی آمریکا علیه ایران بوده است و پیش از انجام این اقدام، برخی تحلیلگران برجسته حوزه مسائل ایران، از لزوم کنش سخت ایالاتمتحده علیه ایران سخن گفتهاند.
- ترور فرمانده محور مقاومت، آغازی بر پایان عصر آمریکایی
میتوان حمله به پرواز مسافربری ایرباس شماره ۶۵۵ را آخرین اقدام نظامی و رسمی ایالاتمتحده علیه جمهوری اسلامی ایران پیش از ترور سردار سلیمانی دانست که نتیجه آن، پذیرش قطعنامه ۵۹۸ توسط ایران به دلیل احتمال ورود مستقیم ایالاتمتحده به عرصه تقابل نظامی با جمهوری اسلامی بود. اینکه چرا ایالاتمتحده آمریکا پس از سی سال دوباره به اقدام نظامی مستقیم علیه جمهوری اسلامی روی آورده، سؤالی است که در بخشهای بعدی این یادداشت، به آن پاسخ داده خواهد شد. بااینحال، آنچه در مقایسه نحوه تعامل جمهوری اسلامی با این دو اقدام مشابه بهخوبی مشهود است، تفاوت فاحش اقدامات جمهوری اسلامی به علت تغییر ساختار موازنه قوا در منطقه و افول مؤلفههای سختافزاری و نرمافزاری قدرت آمریکا طی چند دهه گذشته است. درحالیکه دستاورد حمله ایالاتمتحده به هواپیمای ایرانی در تیرماه سال ۱۳۶۷، عقبنشینی معنادار ایران از مقاومت در برابر شورای امنیت و پذیرش قطعنامه ۵۹۸ توسط جمهوری اسلامی به علت مؤثر واقعشدن تهدید ایالاتمتحده در تغییر نحوه عملکرد جمهوری اسلامی در آن مقطع زمانی بود.
پاسخ متقابل و بیسابقه ایران در حمله به پایگاه عین الاسد، پافشاری بیشتر بر سیاستهای پیشین منطقهای با ایراد خطبه عربی و بیسابقه توسط رهبر معظم انقلاب اسلامی (مدظله) خطاب به مردم عراق و پیگیری طرح خروج نیروهای آمریکایی از منطقه و بهخصوص عراق، بهخوبی نشاندهنده تغییر موازنه قوای منطقهای طرفین و افول و افزایش ناکارآمدی مؤلفههای نرمافزاری و سختافزاری قدرت ایالاتمتحده است. ضمن توجه به این نکته راهبردی در زیر به بررسی جزئیتر دیگر زمینههای اقدام ایالاتمتحده در ترور سردار سلیمانی و چگونگی جایگیری این اقدام در سیاست فشار حداکثری دولت ترامپ علیه ایران پرداخته میشود.
- زمینههای ترور شهید سلیمانی
اولین زمینههای جایگیری اقدام به ترور شهید سلیمانی در سیاست فشار حداکثری ترامپ را باید در دوران ریاست جمهوری باراک اوباما و از دست رفتن اعتبار تهدیدات نظامی ایالاتمتحده علیه ایران، همزمان با افزایش چشمگیر قدرت موشکی آن جستجو کرد. در این دوره، از یکسو تکرار متناوب جمله «همه گزینهها روی میز است» توسط رئیسجمهور آمریکا و از سوی دیگر، عدم انجام اقدام عملی علیه ایران توسط ایالاتمتحده، جهان را به این نتیجه رساند که ایالاتمتحده علیرغم برخورداری از نیروی نظامی توانمند در منطقه، از عزم لازم برای ورود به تقابل نظامی با جمهوری اسلامی و تحمل هزینههای یک جنگ تمامعیار با این کشور برخوردار نیست. ازاینرو، احیای بازدارندگی آمریکا در برابر ایران، یکی از بزرگترین چالشهای دولت ترامپ برای مقابله با جمهوری اسلامی از ابتدای دوره تصدی وی بوده است. بهعبارتدیگر، دولت ترامپ جهت ترغیب سیاستمداران ایرانی برای ورود به مذاکره و جلوگیری از ادامه هزینهسازیهای ایران برای ایالاتمتحده در سطح منطقه، نیازمند انجام اقدامی نظامی علیه ایران بود که ضمن احیای بازدارندگی این کشور علیه ایران، منجر به وقوع یک جنگ تمامعیار میان دو کشور نشود. در این رابطه اقدام به ترور سردار سلیمانی در یک کشور خارجی که همراه نقض حاکمیت جمهوری اسلامی نیز نباشد، اقدامی مؤثر توسط کارشناسان پنتاگون تلقی شده است.
اما عامل مهمتر و شاید اصلیترین عاملی که ایالاتمتحده را به انجام این عملیات ترغیب کرد، باید ارزیابی کارشناسان پنتاگون نسبت به واکنش جمهوری اسلامی پس از انجام اقدام بازدارنده آمریکا دانست. مایکل آیزنشتات، تحلیلگر برجسته موسسه خاورمیانه واشنگتن (وابسته به لابی صهیونیسم در آمریکا) در یادداشتی که دو هفته پیش از ترور سردار سلیمانی با عنوان «چگونه حملات بعدی ایران را مهار کنیم» برای این موسسه نوشت، با اشاره به تجربیات سالیان گذشته ایالاتمتحده در تقابل با جمهوری اسلامی -که عمدتاً در زمان تصدی دولتهای غربگرا در ایران رخداده است- به این نکته اشاره کرد که تجربه نشان داده است، جمهوری اسلامی برخلاف شعارهای انقلابی خود پس از دریافت ضربههای محکم (همانند حمله به هواپیمای مسافربری ایرباس یا حمله آمریکا به عراق افغانستان)، کاملاً عقلایی و بر اساس عوامل ظاهری عمل کرده است. وی نتیجه میگیرد که اگر ایالاتمتحده در شرایط فعلی ضربهای محکم و مستقیم به جمهوری اسلامی وارد کند، سیاستمداران ایرانی بهجای واکنش انقلابی در قبال این مسئله، کاملاً محتاطانه با آن برخورد خواهند کرد و درنتیجه، ایالاتمتحده با کمترین هزینه ممکن، میتواند اقدامات بعدی منطقهای ایران را مهار کند.[۴]
آنچه آیزنشتات به آن اشاره نمیکند و درواقع، پیشفرض ذهنی او را در نگارش این تحلیل تشکیل میدهد؛ عدم واکنش متناظر و متناسب جمهوری اسلامی نسبت اقدامات دولت ترامپ و همچنین، تضعیف اقدامات بازدارنده جمهوری اسلامی طی شش سال گذشته بهمنظور برقراری رابطه حداقلی با غرب و حفظ توافق هستهای است که باعث شده جمهوری اسلامی ضمن خودداری از برگزاری رزمایشهای موشکی، عدم پیگیری جدی پیشرفت در صنعت فضایی خود و همچنین، خودداری از انجام واکنش مقتضی در مواردی چون خروج آمریکا از برجام، بازگشت مجدد تحریمها، قطع صادرات نفت و عدم پایبندی اروپا به شروط رهبر معظم انقلاب اسلامی (مدظله)، ضمن صدور سیگنالهای متعدد ضعف و ناتوانی به خارج از کشور، عدم عزم جدی در استفاده از ظرفیتهای داخلی خود برای مقابله با تهدیدات خارجی و همچنین، آمادگی کامل ایران برای عقبنشینی از ارزشهای ایدئولوژیک خود را به جبهه متحد غرب تفهیم کند.
عامل دیگر کمککننده به انتخاب گزینه ترور فرماندهان مقاومت، کاهش پشتوانه مردمی جبهه مقاومت طی آشوبهای گسترده مردمی در کشورهای عراق، ایران و لبنان بود که باعث شد، ایالاتمتحده اقدام بیسابقه خود در ترور مقامات رسمی دو کشور را اقدامی بهمنظور حمایت از خواستههای مردم این دو کشور بداند. تنها چند ساعت پس از ترور فرماندهان مقاومت، مایک پامپئو وزیر خارجه دولت ترامپ، در پیامی توییتری مدعی شد که مردم عراق، مشغول پایکوبی خیابانی در حمایت از اقدام ایالاتمتحده هستند.[۵]
عامل نهایی انجام این اقدام و ترور شخص دوم نظامی جمهوری اسلامی توسط دولت آمریکا را میتوان در عدمحمایت دولت فعلی از سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و تضعیف این نهاد از سوی دولت دانست. عمر کارمی، پژوهشگر صهیونیست موسسه خاورمیانه واشنگتن، در یادداشتی که در ۲۵ جولای ۲۰۱۸ برای این موسسه نوشت، بر این نکته تأکید کرد که نباید حمایت لفظی رئیسجمهور ایران از سپاه پاسداران را -که در پی تروریست اعلام کردن این نهاد توسط دولت آمریکا رخداده بود- باور کرد[۶]. همچنین، موسسه پژوهشی نیروی دریایی آمریکا در گزارشی که در ۹ اکتبر ۲۰۱۸ توسط این موسسه برای کنگره آمریکا تهیه شد، ضمن تأیید وجود اختلافات تاکتیکی و استراتژیک میان روحانی و سپاه، تأکید کرد که رهبر معظم انقلاب اسلامی (مدظله) (آیتالله خامنهای) و سپاه پاسداران، مخالف هرگونه سازش هستند، اما میانهروهایی چون حسن روحانی بر بهبود روابط منطقهای و جهانی ایران تأکید میکنند[۷].
بنابراین و بهطور خلاصه میتوان موارد زیر را بهعنوان عوامل اصلی اقدام ایالاتمتحده آمریکا در ترور شهید سلیمانی و ابو مهدی المهندس دانست:
- از بین رفتن بازدارندگی آمریکا در برابر ایران و احساس نیاز دولت به تهدید نظامی معتبر علیه ایران، بهمنظور پیشبرد سیاست فشار حداکثری؛
- ارسال سیگنالهای ضعف متعدد توسط دولت ایران به ایالاتمتحده بهمنظور برقراری رابطه با غرب و حفظ توافق هستهای؛
- کاهش پشتوانه مردمی محور مقاومت در اثر اغتشاشات سازماندهی شده اخیر در سه کشور ایران، لبنان و عراق؛
- نگرانی از اشغال سفارت آمریکا در بغداد و صدمه به دیپلماتهای آمریکایی؛
- تصور ضعف ایران درنتیجه آشوبهای آبان ماه در کشور و کاهش سرمایه اجتماعی نظام.
نتیجهگیری
در پایان باید گفت که اگرچه نیازمندی آمریکا به تهدید نظامی معتبر علیه جمهوری اسلامی و ارسال سیگنالهای متعدد ضعف از ایران به آمریکا، اصلیترین عوامل اقدام ایالاتمتحده در ترور فرمانده محور مقاومت تلقی میشوند، اما شیوه بهکارگیری سیاست فشار حداکثری ترامپ برای مقابله با جمهوری اسلامی بهعنوان یک قدرت تجدیدنظرطلب منطقهای، مبنی بر عدم نقض حاکمیت ایران و همچنین، عدم عقبنشینی و پافشاری بیشتر ایران بر تشدید سیاستهای پیشین منطقهای خود پس از اقدام آمریکا، نشانهای بارز از تغییر موازنه قدرت در غرب آسیا، مظهر ناکارآمدی قدرت سخت ایالاتمتحده در مقابله با یک قدرت منطقهای و البته، مشهودترین نشانه افول جایگاه هژمونیک ایالاتمتحده در عصر حاضر است.
[۱] https://www.youtube.com/watch?v=E064Gd9KBCs
[۲]. https://b2n.ir/189052
[۳] https://www.nbcnews.com/politics/national-security/trump-authorized-soleimani-s-killing-7-months-ago-conditions-n1113271
[۴] https://www.washingtoninstitute.org/policy-analysis/view/deterring-irans-next-attack
[۵] https://twitter.com/SecPompeo/status/1212955403077767168?s=20
[۶] https://www.washingtoninstitute.org/policy-analysis/view/iran-is-at-a-strategic-crossroads-again
[۷] https://news.usni.org/2018/10/10/report-congress-irans-foreign-defense-policy-2