چیزی که قاسم سلیمانی را تبدیل به حاج قاسم کرد!
شهادت سردار سلیمانی، مهر تأییدی بر اخراج آمریکا ازمنطقه
بدون شک، شهادت حاج قاسم سلیمانی، ضربه بزرگی به نظام انقلابی جمهوری اسلامی بود. هرچند به برکت خون این شهید بزرگوار و همچنین، مدیریت زیرکانه رهبر انقلاب اسلامی و به برکت خون سایر شهدای اسلام و انقلاب در تقویت فرهنگ مقاومت، از دل این حادثه عظیم، فرصتهایی همچون رویش فرهنگ جهاد و مقاومت ایجاد شد. لذا در شرایط کنونی برای بازخوانی عظمت شهادت این سردار، لازم است به بعدی دیگر از این جایگاه، یعنی افزایش قدرت منطقهای ایران و اخراج آمریکا پرداخته شود. نتایج کلی این یادداشت، نشان میدهد که جهان به این جمعبندی رسیده است که شهادت حاج قاسم، زمینهساز افزایش قدرت ایران و اخراج آمریکا از منطقه خواهد بود. درواقع، به این باور رسیدهاند که ایران و بهطورکلی محور مقاومت، به شخص متکی نیست و مهمتر اینکه این شهادت نهتنها معادلات و محاسبات دولت آمریکا و متحدان وی را نقش بر آب کرد، بلکه باعث افزایش وحدت در جهان اسلام و عزم ایران در منطقه شده است.
نگاهی به چگونگی بازتاب ترور سردار شهید سلیمانی در میان اندیشکدههای آمریکایی
بامداد ۱۳ دیماه ۱۳۹۸ (۳ ژانویه ۲۰۲۰) به دستور مستقیم دونالد ترامپ، رئیس وقت جمهور ایالاتمتحده آمریکا، سرلشکر پاسدار حاج قاسم سلیمانی، فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران به همراه حاج ابو مهدی المهندس، رئیس ستاد حشدالشعبی عراق و سایر همراهانشان با شلیک ۴ فروند موشک لیزری «هِل فایر» از پهپاد «MQ-9 ریپِر» آمریکایی به شهادت رسیدند. بلافاصله بعد از این ترور، اندیشکدهها و اندیشمندان حوزه علوم سیاسی و روابط بینالملل آمریکایی در راستای توجیه این عملیات تروریستی، دست به قلم شده و این اقدام ناجوانمردانه و خلاف قوانین بینالمللی را توجیه کردند. متن زیر بخشی از دیدگاههای این اندیشکدهها پس از ترور سردار سلیمانی و همراهان ایشان است.
سید مصطفی خوش چشم:حمله به عینالأسد علیرغم همه مزایایی که داشت، یک رفتار حداقلی و ناکافی نبود!
دلیل ترور شهید سلیمانی از سوی آمریکایی ها و پذیرش این ریسک از سوی رئیسجمهور وقت آمریکا در کنار مسائلی چون ارتباط این ترور با مسائل داخلی و رویکرد دولت مستقر در ایران، بحث انتقام سخت و اخراج آمریکا از منطقه و …، ازجمله مسائلی است که موردتوجه و سؤال بسیاری از کارشناسان و حتی عموم مردم بوده و است. برای گفتگو حول محور این مسائل، به سراغ دکتر سید مصطفی خوش چشم، تحلیلگر ارشد مسائل بینالمللی و منطقه ای رفتیم تا نظرات ایشان را در این خصوص بدانیم.
نقش شهید سلیمانی در ورود روسیه به بحران سوریه
روابط جمهوری اسلامی ایران با روسیه در ابعاد مختلف سیاسی، نظامی و اقتصادی بعد از جنگ تحمیلی، همواره مورد سؤال و جواب مخالفان و موافقان این حوزه بوده است. این روابط که برخی آن را تاکتیکی و برخی نیز راهبردی توصیف میکنند، همواره با فراز و نشیبهایی، همراه بوده است و هر دو کشور بر اساس منافع ملی خود، سعی میکنند با همراهی طرف مقابل و گوش زد کردن دشمن مشترکی به نام آمریکا و غرب، به این روند، تداوم داده و آن را عمق ببخشند. یکی از نقطه عطفهای استراتژیک روابط دو کشورکه نشاندهنده عمق روابط راهبردی آنها بوده استهمکاری و اتحاد دو کشور در بحران سوریه است. این نقطه عطف مهم و تاریخی به سال ۱۳۹۴ (سپتامبر ۲۰۱۵ م) بازمیگردد که در این تاریخ، بعد از حدود چهار سال (۲۰۱۱ تا ۲۰۱۵ م)، بحران سوریه بهواسطه ایستادگی مردم، مقاومت نیروهای مسلح، حمایت مستشاری ایران و حزبالله و تلاش مدافعان حرم میدان نبرد، به وضع تثبیتشدهای رسید؛ یعنی سرزمینهایی در اختیار داعش و گروههای تروریستی بود و بخشهای مهمی نیز در اختیار حکومت باقی ماند. درواقع، نوعی حالت رکود بر صحنه نبرد حاکم شد که نه دولت و نه تروریستها، هیچکدام نمیتوانستند پیشروی کنند و در این مقطع، باید نیروی سومی وارد میشد و موازنه قوا را تغییر میداد که این نیروی سوم، میتوانست روسیه باشد و همین اتفاق نیز رخ داد.
گامی در شناخت نقش منطقهای شهید حاج قاسم سلیمانی
با وجود همه مطالبی که درباره شهید حاج قاسم سلیمانی، چه از سوی دوستان یا توسط دشمنان نوشته شده، نویسنده این سطور را بر آن میدارد که اهمیت ابعاد منطقهای مجاهدتهای این شهید بزرگوار، آنچنانکه باید بیان نشده و مغفول مانده است. شاید دلیل این امر، این باشد که مسائل و تحولات منطقهای برای اکثریت مخاطبان در داخل، ناشناخته بوده و بسیاری تحت تأثیر اخبار و تحلیلهای نادرست در شبکههای فضای مجازی، نتوانستهاند فهم و درک دقیقی از آنچه در این منطقه میگذرد، داشته باشند و فقط آن دسته از تحلیلگرانی که طی دهها سال، همه تحولات را با دقت و با شناخت زمینههای تاریخی و بازیگران مختلف منطقهای و بینالمللی پیگیری کردهاند، میدانند که شخص سردار حاج قاسم سلیمانی با برخورداری از نبوغی کمنظیر و با اخلاص در عقیده و عمل، چه تحولات ژرفی را پدید آورده و به چه دستاوردهای عظیمی، دست یافته است.
انتقام سخت؛ سیاستی فراتر از آنچه بسیاری فکر میکنند
با ترور سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی که در بامداد ۱۳ دیماه ۱۳۹۸ و با دستور مستقیم رئیسجمهور وقت آمریکا صورت گرفت، با بیانیهای که همان روز از سوی رهبر معظم انقلاب اسلامی صادر شد، سیاست قطعی «انتقام سخت» در پاسخ به این ترور، در دستور کار مسئولان نظام قرار گرفت و بهعنوان یکی از مهمترین و محوریترین سیاستهای جمهوری اسلامی ایران در عرصه سیاست خارجی مطرح شد، اما برخلاف تصور بسیاری از مردم و حتی نخبگان، این سیاست، دارای ابعاد و لایههای گستردهای بوده و صرفاً در بعد نظامی و امنیتی خلاصه نمیشود. در این یادداشت، به دنبال این هستیم که ابعاد مختلف سیاست قطعی «انتقام سخت» را مبتنی بر دیدگاههای رهبر معظم انقلاب اسلامی، بهعنوان طراح و صادرکننده این سیاست تبیین نماییم.
نگاهی به نقش شهید سلیمانی در توسعه زیرساخت های اقتصادی منطقه غرب آسیا
از مسائل مهمی که لازم است تا به آن توجه شود، استمرار فعالیتهای امنیتی و نظامی شهید سلیمانی در عرصه اقتصادی است. درواقع، شهید سلیمانی با اقدامات و مجاهدتهای خود، زمینه بسیار مناسبی را برای افزایش انتفاع جمهوری اسلامی ایران و جبهه مقاومت از اقتصاد منطقه را ایجاد کرد که متأسفانه، آنچنانکه باید و شاید مدنظر قرار نگرفت. همچنین، ایجاد چرخه و همکاری اقتصادی واقعی میان کشورهای منطقه، بهخصوص جبهه مقاومت، ازجمله مسائلی بوده که لازم است بیشازپیش، مدنظر مسئولان و سیاستگذاران جبهه مقاومت و بهخصوص ج.ا.ایران قرار گیرد.
نقش شهید سلیمانی در شکست پروژه بی دولتی در کشورهای عضو محور مقاومت
منطقه موسوم به جهان اسلام از زمان حضور قدرتهای بزرگ، رنگ آرامش را به خود ندیده است. این منطقه دیرزمانی است که در نتیجه مداخله مداوم قدرتهای بزرگ، به سمت ناامنی حرکت کرده است. غربیها از حضور در منطقه غرب آسیا (خاورمیانه)، دو هدف عمده را دنبال میکنند؛ تأمین نفت ارزان و امنیت رژیم صهیونیستی. به همین دلیل نیز با همه توان خود، تلاش میکنند تا به اهداف ذکر شده، دست پیدا کنند. در این راستا، به نظر میرسد یکی از پروژههایی که میتواند به آنها در رسیدن به اهدافشان کمک کند، عملیاتی کردن تئوری نظم بسامان است. در قالب این تئوری، باید غرب آسیا درگیر ناامنی فزاینده از طریق شکست دولت شود که با شکست دولت یا به تعبیری بیدولتی در این منطقه، میتوان به اهداف موردنظر دست پیدا کرد. البته جریانی برآمده از انقلاب اسلامی با مدیریت و سردمداری شهید حاج قاسم سلیمانی، تلاش میکرد تا از پروژه شکست دولت در کشورهای عضو محور مقاومت جلوگیری کند.
نقش سردار سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی در عدم تحقق طرح خاورمیانه بزرگ
طرحهای خاورمیانه بزرگ و جدید از محوریترین پروژههای آمریکایی، برای ایجاد تغییرات گسترده و ژئوپلیتیکی در گستره منطقه راهبردی غرب آسیا در قرن ۲۱ است؛ این طرحهای مهم که با هدف زمینهسازی برای تسلط بر این منطقه حساس، طراحی و اجرا شده بود، با مقابله محور مقاومت به رهبری جمهوری اسلامی ایران، دچار شکست شد که شهید حاج قاسم سلیمانی، نقش کلیدی در این شکست دشمن داشت. دکتر مجتبی فردوسی پور، رئیس مرکز مطالعات غرب آسیا و شمال آفریقای وزارت امور خارجه و سفیر سابق جمهوری اسلامی ایران در اردن، در یک یادداشت تحلیلی به بررسی نقش سردار شهید سلیمانی در شکست طرح خاورمیانه بزرگ پرداخته است.