دکتر ابوذر گوهری مقدم؛ عضوهیئت علمی دانشگاه امام صادق(ع) و همکار در اندیشکده مطالعات آمریکا
انتخابات ریاست جمهوری آمریکا در حالی برگزار شد که جامعه این کشور به دلایل مختلف، دچار تشتت و تفرقه شده و بسیاری از مردم، بنا بر نتایج نظرسنجیهای معتبر، اعتماد خود را به دموکراسی در این کشور، از دست دادهاند. این انتخابات در کشاکش به صحنه آمدن مردم، در بیش از ۴۰۰ شهر آمریکا در ۵۰ ایالت، به دلیل مخالفت با نژادپرستی سازمانیافته ساختاری، بروز شورشها و اعتراضات گسترده سیاهان و اقشار مختلف مردم برگزار شد. در این میان، پیروزی جو بایدن بیش از آنکه نتیجه شایستگی و محبوبیت وی باشد، به دلایل سلبی و عملکردی دولت ترامپ و شرایط مختلف سیاست داخلی و اقتصادی این کشور بود. از مهمترین دلایل اقبال مردم آمریکا در انتخابات به بایدن، میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
- دوقطبی شدن جامعه آمریکایی
وقوع اعتراضات، جنبشهای اجتماعی ضد نژادپرستی، تبعیض در ماههای اخیر و عملکرد نامطلوب ترامپ در این مورد و دوقطبی شدن جامعه آمریکایی به شکل بیسابقه در انتخابات -که خود را در مشارکت بالا نشان داد همچنین، بحران همهگیری کرونا و آثار اقتصادی منفی آن در ابعاد مختلف در جامعه آمریکایی و شخصیت ضد ساختار ترامپ که موجب مخالفت بسیاری از نخبگان حکومتی و غیر حکومتی آمریکا شده بود، در پیروزی بایدن تأثیرگذار بود. از سوی دیگر، به صحنه آمدن بخش عمده پایگاه رأی دموکراتها برخلاف انتخابات ۲۰۱۶- بهخصوص زنان و اقلیتها و رویگردانی بخشی از بدنه رأی ترامپ، بهخصوص میانسالان و کهنسالان و جذب بخشی از بدنه رأی جمهوریخواهان توسط بایدن در میان سفیدپوستان و درنهایت، اختلافات درون حزب جمهوریخواه ناشی از عملکرد نامطلوب و غیرمتعارف ترامپ، سبب شد تا بایدن بهعنوان چهل و ششمین رئیسجمهور آمریکا برگزیده شود.
بایدن در شرایطی وارد کاخ سفید شد که جامعه آمریکا، بهشدت دچار دوقطبی و هیجانات سیاسی بیسابقه شده و اعتراضات گسترده سرتاسری و جنبشهای فعال اجتماعی در این کشور، در ماههای اخیر شکلگرفته است. از سوی دیگر، حل مشکلات اقتصادی داخلی متعاقب بحران کرونا و مهار همهگیری این بیماری نیز اولویت اصلی داخلی بایدن خواهد بود که چالش اساسی دولت وی محسوب میشود. همچنین، حل بسیاری از این امور، نیازمند اجماع دوحزبی است، درحالیکه وضعیت شکننده دموکراتها در کنگره، به نحوی نیست که بتوانند بدون جلب نظر جمهوریخواهان، سیاستهای دولت خود را پیش ببرند، لذا این مسئله نیز بر مشکلات بایدن خواهد افزود.
- افول دموکراسی و هژمونی آمریکایی
ازآنجاکه مشکلات داخلی آمریکا بهسادگی قابلحل نیست و بهعنوان بحرانهای مزمن و زمینهای محسوب میشوند، مهمترین چالش دولت بایدن، بحران مشروعیت این دولت است که خود را در ماجرای تسخیر کنگره در ششم ژانویه، کاملاً نشان داد. تسخیر کنگره توسط طرفداران ترامپ، اقدامی بیسابقه در تاریخ آمریکا و اوج نمایش افول دموکراسی و هژمونی این کشور است. شکست قدرت نرم آمریکا و مؤلفههای آن، مقابل چشم جهانیان و نابودی افسانه دموکراسی آمریکایی در این حوادث، بهخوبی نمایان شد. اهمیت فتنهانگیزی ترامپ -که بهعنوان رئیسجمهور به پشتوانه رأی ۷۴ میلیون آمریکایی انجام شد در آن است که عالیترین مقام کشور، نتایج انتخابات را نپذیرفته و کل ساختار آمریکا را رسماً فاسد و متقلبانه میداند. اشغال کنگره نتیجه همراهی و سکوت جمهوریخواهان مقابل اقدامات و سیاستهای ترامپ بود که نشان داد، فرد «خارج از ساختار مستقر قدرت» تا چه اندازه میتواند برای سیستم خطرناک باشد.
احتمالاً هر دو حزب آمریکا، به اصلاح رویههای درونی خود، اقدام خواهند کرد تا مقابل ظهور اشخاص مبتنی بر پوپولیسم را در سالهای آینده بگیرند. ترامپ، عصاره خصائص مقامات آمریکایی بود که به شکل واضح و عریان، مکنونات دولتمردان این کشور و آمریکای واقعی را به نمایش گذاشت.
- ابهامهای بسیار در ساختار نظام انتخاباتی و شکافهای درونحزبی
ابهامات در مورد ساختار انتخاباتی و نتایج انتخابات ریاست جمهوری آمریکا در این دوره، به بیشترین میزان خود رسیده، چنانکه بر اساس نظرسنجی یو اس ای تودی، ۷۸ درصد جمهوریخواهان معتقدند که بایدن، به شکل قانونی به ریاست جمهوری برگزیده نشده این درحالیکه است که درمجموع، تنها ۶۲ درصد از آمریکاییها، انتخاب وی را مشروع و قانونی میدانند. بر اساس نظرسنجی ایپسوس، ۹۱ درصد از حامیان ترامپ و ۴۶ درصد جمهوریخواهان سنتی، از اقدام ترامپ برای به چالش کشیدن نتیجه انتخابات حمایت میکنند. همچنین، ۹۲ درصد از حامیان ترامپ و ۴۱ درصد از جمهوریخواهان سنتی، از نامزدی مجدد وی در انتخابات ۲۰۲۴ حمایت میکنند. این میزان از حمایت، نشان از شکاف درونی حزب جمهوریخواه و تسلط ترامپ بر روندهای حزب در چهار سال گذشته دارد، بهنحویکه جمهوریخواهان، نمیتوانند بهسادگی از اقدامات ترامپ، تبری جسته یا صراحتاً با آن (به دلیل از دست دادن پایگاه اجتماعی خود) مخالفت کنند.
حزب جمهوریخواه با چالشهای جدی در چهار سال آینده روبهرو بوده که نیازمند بازآرایی مجدد در بسیاری از حوزهها است و همچنین، با تناقضات و پیچیدگیهای جدیای روبهرو است. از سوی دیگر، همین محبوبیت و پایگاه اجتماعی ترامپ، باعث شده تا دموکراتها تلاش کنند مانع از نامزدی مجدد وی در ۲۰۲۴ شوند؛ مسئلهای که میتواند مجدداً سیاست آمریکا را با تنش روبهرو سازد و رئیسجمهور دموکرات را در انتخابات بعدی، با چالش جدی مواجه سازد.
- مخدوش شدن تصویر
لشکرکشی خیابانی ترامپ و کشاندن طرفدارانش به خیابان و تحریک برای تسخیر کنگره، بااینکه با مخالفت جدی دولت پنهان و ساختار مستقر قدرت در واشنگتن مواجه شد، اما نشان داد که بخشی از بدنه حزب جمهوریخواه و جامعه آمریکایی با این اقدام موافق هستند. آنچه در خیابانهای واشنگتن رخ داد، نشان از بحران جدی ساختاری و مشروعیت در نهاد حاکمیت آمریکا، فقدان وحدت و اجماع ملی و در یک کلمه، بحران دموکراسی در آمریکا بود؛ کشوری که به بهانههای مختلف به سایر ملتها، تهمت عدم توجه با آرای عمومی زده، در حال حاضر، خود دچار بحرانی بیسابقه و لشکرکشی خیابانی شده است.
این امر، موجب تغییر جایگاه و تصویر آمریکا در میان مردم سایر کشورها شده است. بر اساس نظرسنجی مؤسسه پیو، محبوبیت و تصویر آمریکا در میان مردم کشورهای متحد آن در چهار سال اخیر، به پایینترین سطح خود رسیده و در بسیاری از ابعاد، شامل مدیریت مسائل جهانی و همچنین، نحوه مدیریت بحرانهای داخلی نظیر کرونا، تصویر منفی گستردهای از آمریکا شکلگرفته است.
اصلاح ساختارها و رویههای دموکراسی آمریکایی، یکی از مطالبات جدی مردم آمریکا است اما حاکمان این کشور، تلاش خواهند کرد تا در سایه اتفاقات رخداده در انتخابات اخیر و بهخصوص مسئله تسخیر کنگره، آزادیهای مدنی را محدود سازند. کنگره آمریکا پس از حوادث ۱۱ سپتامبر و برای جلوگیری از حوادث مشابه، بلافاصله قانون میهنپرستی را مصوب کرد که بر اساس آن، بسیاری از آزادیهای عمومی و مدنی شهروندان آمریکایی، محدود و مجوز شنود، نظارت و دسترسی به تماسهای تلفنی، ایمیل، مکاتبات و … مردم آمریکا صادر شد. تسخیر کنگره توسط هواداران ترامپ، باعث شده تا دوباره عدهای از قانونگذاران و سیاستمداران آمریکایی، به بهانه جلوگیری از اقدام مشابه، ایجاد بازدارندگی و مجازات شدید افراد، به فکر تصویب قانونی جدید افتاده و این بار با عنوان مقابله با «تروریسم داخلی»، بخشهای دیگری از آزادیهای مدنی شهروندان آمریکایی را محدود سازند.
در این راستا، طیف گستردهای از اقدامات، قرار است تا احتمالاً بهعنوان «قانون مقابله با تروریسم داخلی»، جرم انگاری شود و جلوه دیگری از کنترل دولتی در آمریکا را به نمایش بگذارد. بهاحتمالزیاد، قرار است تا بر اساس این قانون، هرگونه نقد ساختاری حاکمیت، به چالش کشیدن نتیجه انتخابات و فرایندهای قانونی و سیاسی و مقامات این کشور یا مثلاً تشویق مردم به عدم استفاده از واکسن کرونا و عدم پذیرش پدیدههایی نظیر تغییرات جوی و…، ذیل عناوین مبهم و کلی، جرم انگاری شود که خود، چالشی جدید برای دموکراسی، حق آزادی بیان و عقیده در این کشور است.
درنهایت، باید اشاره کرد که آنچه در مقابل دیدگان جهانیان در آمریکا، در حین و پس از برگزاری انتخابات ۲۰۲۰ روی داد، بروز چالش جدی نهادهای مظهر دموکراسی آمریکایی و تردید در مشروعیت افراد و ساختارهای متولی آن در کنار شکلگیری جنبشهای مردمی، ناشی از فعال شدن شکافهای اجتماعی، سیاسی، نژادی و هویتی جامعه آمریکا بوده که بعید است بهزودی ترمیم شود و همچنین، احتمال دارد به سمت جنبشهای مسلحانه سازمانیافته برود که میتواند تهدید جدی امنیتی برای حاکمان این کشور باشد.