اتفاقات دیروز تجلی یک جنبش خودکامه خطرناک بود که از مدتها قبل، برای آن برنامهریزیشده بود؛ دو ماه پیش، گزارشهایی چاپ کردیم مبنی بر اینکه تعدادی از افراد در تلاش برای اجرای یک کودتا هستند، در آن زمان، با خود میاندیشیدیم که چرا دموکراتها و رسانهها توجه چندانی به این تهدیدها نشان نمیدهند. ما را به استهزا گرفته و بیتوجهی میکردند، گویا امری محال است که چنین چیزهایی در آمریکا اتفاق بیفتد. در حال حاضر، بعد از رخداد وقایع روز چهارشنبه در ساختمان کنگره ایالاتمتحده، دیگر کسی ما را مورد تمسخر قرار نداده یا به حرفهای ما، بیتوجهی نشان نمیدهد. شورشیان به ساختمان یورش بردند و اجازه تنفیذ نتایج انتخابات ملی را ندادند، نیروهای امنیتی به آنها اجازه داده بودند تا وارد اتاق سنا شوند و مانع ادامه فعالیت آنها شوند. تفاوت بسیار فاحشی وجود داشت میان شیوه برخورد نیروهای امنیتی فدرال به سال پیش در برخورد با اعتراضهای جنبش «زندگی سیاهان مهم است» درحالیکه بسیار قدرتمند خود را به تصویر میکشیدند و حال که مستبدان جناح راست وارد ساختمان کنگره شده بودند، این در حالی است که نیروهای امنیتی کاملاً مطمئن بودند که آنها، قصد نفوذ به این ساختمان را دارند.
حدود ده سال پیش، کتابی تحت عنوان «شورش» نوشتم که در آن، در مورد ورود به عصری پر از هرجومرج صحبت کردم، اینکه گروههای راستگرا در تلاش برای کسب قدرت تحت لوای پوپولیسم هستند. درواقع، چنین چیزی در عصر حاضر، در حال رخداد است؛ پیشتر واکنشها به جنبش تی پارتی (جنبش اعتراض چای) به آن سرعت بخشید و در حال حاضر، دونالد ترامپ موجب تسریع این امر گردید، ترامپ، رئیسجمهوری بینظیر در نوع خود است زیرا بهراحتی میتواند به میل خود از منافع کاخ سفید برای تقویت کردن یا بیثبات کردن اوضاع کشورش بهره برد.
اتفاقات روز چهارشنبه، ناشی از تمام آن فتنهانگیزیها بود. اوج اتفاقی بود که میتوانست در کشوری با چنان مصونیت بالایی رخ دهد. باید در اینجا به پنج نکته اصلی پی ببریم تا بتوانیم درکی درست از چگونگی رسیدگی به این امور داشته باشیم، زیرا احتمالاً تمامی این اتفاقات، حتی بعد از ترک کاخ سفید توسط ترامپ نیز ادامه یابد؛
- مدت بسیار مدیدی است که راستهای تندرو را میشناسیم تعداد بسیار زیادی از آنها از طرفداران آقای ترامپ هستند و میدانیم که آنها، دشمنی دیرینه با دموکراسی دارند. نتایج بهدستآمده از نظرسنجیها در دانشگاه مونموث به سال ۲۰۱۹، نشان داده است که حدود یکسوم طرفداران سرسخت ترامپ، تمایل بسیاری به انجام امور دیکتاتوری و مستبدانه دارند. بهطورکلی، دادههای بهدستآمده از صندوق دموکراسی نشان داده که حدود یکسوم آمریکاییها «بر این باورند که انتخاب گزینه دموکراسی برای افراد خودکامه بسیار مطلوب است.» همان حالتی که در روز چهارشنبه به نمایش گذاشته شده بود.
- · درحالیکه ترامپ در تلاش برای مقصر جلوه دادن چپیها در خشونتهای ارتکاب شده در روز چهارشنبه بود، دولت وی در تلاش برای کماهمیت جلوه دادن تهدید مستبدان راستی و برتر پنداری نژاد سفید بود. در یک دادخواهی تهیهشده توسط یک فرد افشاگر، یک مقام ارشد سابق امنیت میهن ایالاتمتحده آمریکا، وی ادعا کرد که مقامات ترامپ از او خواستند تا یک بخش گزارش آژانس در مورد «برتر پنداری نژاد سفید را عوض کند، بهگونهای که خطر مطرحشده بسیار ملایمتر و با تهدیدکنندگی کمتر به نظر رسد.» امسال پولیتیکو در گزارشی آورده بود که افسران امنیت میهن ایالاتمتحده آمریکا «برای مدت یک سال در میان خود جنگیدند تا کاخ سفید را مجبور سازند، توجه بیشتری به تهدیدها و خشونتهای تندروهای داخلی نشان دهند»؛ اما درنهایت، آنها دست از ادعای خود کشیدند زیرا آقای ترامپ، کوچکترین علاقهای به بررسی این موضوع نشان نداده بود. در عوض، نیروهای امنیتی فدرال بیشتر وقت خود را صرف اخراج مهاجران و بررسی فعالیتهای فعالان محیطزیست کردند.
- · 460 میلیون دلار بودجه و ۲۳۰۰ پرسنل به پلیس ساختمان کنگره اختصاص داده شده بود تا از ساختمان کنگره ایالاتمتحده محافظت کند. اگر بخواهیم مقایسهای داشته باشیم، این مبلغ اختصاصی به ساختمان کنگره، دو برابر میزان بودجه دادهشده به اداره پلیس شهر من است که مسئولیت محافظت از کل کلانشهر را بر عهده دارد. از طرفی، نیروهای امنیتی ساختمان کنگره نمیتوانستند یا تمایل نداشتند مانع هجوم شورشیان به داخل این ساختمان در طبقه سنای ایالاتمتحده شوند؛ و به نظر هم نمیرسید که متعجب شده باشند. پیشتر در مورد شلوغیها و اغتشاشها نیزهشدارهایی دادهشده بود. گویا این نیروهای امنیتی، قصد جلوگیری از خشونتها و آسیب به این ساختمان را نداشتند.
تقاضای موریل بروزر، شهردار واشینگتن، برای ارسال نیروهای کمکی گارد ملی به ساختمان کنگره، از همان ابتدای ارسال درخواست، توسط وزارت دفاع رد شده بود؛ همان وزارتی که رهبرانش، اخیراً معدوم شده و لویالیستهای ترامپ (وفادار ماندگان به ترامپ)، جایگزین آنها شده بودند. صرفاً یک تصادف یا اتفاق به نظر نمیرسید، با در نظر گرفتن این موضوع که ترامپ از همان ابتدا از شورشیان نخواسته بود که متفرق شوند.
چند ماه قبل برای این شورشها برنامهریزیشده بود، درست زمانی که مسئولان حزب جمهوریخواه به شایعهپراکنی مشغول بوده و اطلاعاتی نادرست به مردم دادند و به دروغ گفتند که در انتخابات ملی ایالاتمتحده، تقلب شده است. این شایعات و دروغها پخش شد؛ یک نظرسنجی در ماه پیش برگزار شد و نشان داد که سهچهارم رأیدهندگان جمهوری خواه، موافقاند که در انتخابات تقلب شده است. اگرچه کسی دلیلی مستند برای این نوع تقلب سیستماتیک نیاورده بود، قانونگذاران جمهوریخواه در واشینگتن، همچنان به تئوریهای توطئه دامن زده و انتخابات را تقلب اعلام کردند، درنهایت، کنگره را مجبور کردند که انتخابات ملی را لغو کنند. یک عکس از جاش هالی (سناتور میسوری) در حال بالا بردن مشت خود در میان اجتماع شورشیان گرفته شد، درست در لحظهای که به سمت ساختمان کنگره میرفت تا مانع صدور گواهینامه قانونی بودن انتخابات شود.
همانطور که اوایل این هفته نیز نوشته بودم، مقامات حزب جمهوریخواه که مسبب اصلی رخداد این شورشها و تحریک مردم برای ادامه اعتراضات بودند- رفتاری همانند سناتور میسوری پیش رو گرفتند زیرا با خود میاندیشند که هیچ نوع عواقب قانونی، اجتماعی و سیاسی، دامنگیر آنها نخواهد شد. برعکس، تصور میکردند که به آنها پاداش هایی تعلق خواهد گرفت، به جایگاهی بالاتر خواهند رسید و اکثر رأیدهندگان جمهوریخواه از آنها حمایت خواهند کرد. حتی اگر این جمعیتی که همیشه روبهجلو حرکت میکند و به پشت سر نگاه نمیکند، همچنان به مسیر خود ادامه میداد و مطمئن بود که هیچ نوع عواقب و پیگیری قانونی برای جرائم ترامپ، وجود نخواهد داشت، در چنین شرایطی، جمهوریخواهان نیز اطمینان داشتند که هیچوقت در طول عمرشان، به دلیل رفتارهای هیجانی که از خود نشان داده بودند، پایشان به زندان بازنخواهد شد. با وجود تمام این اتفاقات، حتی اگر چیزی تغییر نکند، تمایل دارم موافقت خود را با دن ریفل، معاون نماینده الکسندریا اوکاسیو کورتز، اعلام کنم که امروز گفته بود: «همیشه – حتی در لحظاتی شبیه به اکنون- همه چیز میتواند بدتر شود. اگر اتفاقاتی که در حال حاضر در حال رخداد است، صرفاً یک نشانه یا راهنما باشد، حتماً چنین اتفاقی در آینده خواهد افتاد.» اما هنوز میتوانیم بسیاری از چیزها را عوض کنیم و باید اینگونه باشد.
در کتاب شورش، این استدلال را آورده بودم که تشکیل یک حزب و جنبش مخالف، بهترین شیوه برای مقابله با افزایش پوپولیسم راستگرا و جلوگیری از تکثیر آنها است البته مشروط به آنکه این حزب صرفاً دموکراسی و روح ملتدوستی را در قالب الفاظ ستایش نکند و در عمل نیز اثبات کند. همچنین، این جنبش مخالف باید مزایای مادی ملموسی برای طبقهی کارگر داشته باشد، نه اینکه صرفاً یک متولی ناتوان و نخبه باشد و به ملت بگوید، اگر نان ندارید، خوب، کیک بخورید[۱]. همان کاری که تحریککنندگان جناح راست مدام انجام میدهند و تا ابد، تندیس آنان در آتش خشم مردم سوزانده خواهد شد.
نیو دیل (New Deal)، چنین مزایایی را برای طبقه کارگر فراهم آورده و به آنها کمک کرده بود تا بتوانند مانع گسترش فاشیم راستگرایان در آمریکا شوند. تقریباً یک قرن بعد، انتخابات جورجیا که در همین هفته برگزار شده بود، توانست برای بار دوم شیوع فاشیم راستگرایان را اثبات کند. درست در همان زمان، دو تا از مستبدان جمهوریخواه جناح راست توسط یک کشیش سیاهپوست -که اداره کلیسای دکتر مارتین لوتر کینگ جونیور را به عهده داشت و یک فرد یهودی مغلوب شدند و دو دموکرات، درنهایت برنده شدند، آن هم به دلیل کمپینهای انتخاباتی گستردهای که برگزار کرده و در آنها، صرفاً به مردم وعده داده بودند که در صورت برنده شدن، ۲۰۰۰ دلار چک به میلیونها جورجیایی خواهند داد، افرادی که به هر دلیل اخراج شده بودند، غذا برای خوردن نداشتند یا ورشکست شده بودند.
البته، جدای از اینکه دموکراتها چه خدماتی به مردم ارائه میدهند چکهای کمک معیشتی، بالاترین میزان برای حداقل دستمزد، خدمات درمانی تضمینی، سرمایهگذاریهای بسیار گسترده برای ایجاد اشتغال، سرکوب و سختگیری نسبت به شرکتهای سوءاستفاده گر همیشه یک جنبش مستبدانه جناح راستی با هدف برافروختن مجدد شعلههای نژادپرستی و غیر لیبرالیسم، صرفاً برای کسب منافع بیشتر، در آمریکا وجود خواهد داشت.
بنابراین، مسئلهای ساده و پیشپاافتاده نیست؛ هیچ نوع رابطه مستقیم و یکبهیک میان اجرای سیاستها با هدف بهبود زندگی مردم و بهطور همزمان، خاموش کردن شعلههای فاشیسم وجود ندارد، همانند حالتی که در ساختمان کنگره در روز چهارشنبه شاهد رخداد آن بودهایم؛ اما نجات میلیونها افراد که از نظر اقتصادی سالهای متمادی است تحتفشارند، بهترین شیوه و احتمالاً تنها شیوه برای جلوگیری از گسترش بیشتر فاشیسم در میان جمعیت عادی مردم در طولانیمدت خواهد بود. باید از همین امروز شروع کنیم؛ نه فردا و نه چند ماه دیگر، همینالان و در همین لحظه.
منبع:
این مقاله ترجمهای است و برای مشاهده این مقالهای کلیک کنید.
[۱] let-them-eat-cake