دکتر میثم قمشیان؛ پژوهشگر و تحلیلگر جامعه و سیاست آمریکایی و همکار در مرکز مطالعات آمریکا
این کتاب، چهار نمونه از روی دیگر آمریکایی از هم فروپاشیده را موردبررسی قرا میدهد؛ هاکلبری فین[۳]، فیلمهای ویلیام کلاود فیلدز[۴]، فیلم های پدرخوانده، برکینگ بد و مردگان متحرک. در این موارد، آمریکا یک کشور برای شروعی دوباره معرفیشده که همواره بیم آن میرود، به سرزمینی تبدیل شود برای پرورش انسانهای هنجارشکن. آمریکا این آزادی را به افراد میدهد تا خودشان را بازسازی کنند، اما این امر، بهسادگی به مجوز دورویی و کلاهبرداری تبدیل میشود. مرد خودساخته آمریکایی تحت سایه روح کلاهبرداری قرار میگیرد و مرز بین کسبوکار قانونی و فعالیت مجرمانه، گاهی اوقات بهسختی قابل رسم است. اگرچه رؤیای آمریکایی به دنبال کسب موفقیت در خانواده و در کسبوکار است، فیلم پدرخوانده و سریال برکینگ بد، دستیابی به این اهداف را بهشدت غیرمحتمل نشان میدهد. فرهنگ عامه آمریکا معمولاً به طرز سادهلوحانهای، مثبت قلمداد شده است. این کتاب نشان میدهد که فیلمسازان، قادر بودهاند به طرز مؤثری اعتبار رؤیای آمریکایی را زیر سؤال ببرند و به این طریق، درک ما از آمریکا را عمق بخشند.
- سرزمین آزادی، خانه کلاهبرداران
در بخش اول کتاب با عنوان «طبقه اشراف آمریکا[۵]»، نویسنده به داستان هاکلبری فین[۶] اثر مارک توئین، پرداخته است که زمانی یک کمیک محشر بود. سیر در چیزهایی که شخصیت و خوی آمریکایی را متمایز مینماید و فراتر از همه، عشق به آزادی و استقلال است. هاکلبری اثری تیره و بهشدت مرعوبکننده است. این اثر سرشار از نمایش بیپایان حقه های کلاهبرداران، دغلبازان، پارتیزان و سایر جنایتکاران و کلاهبرداران است. همچنین، به تاریکترین لکه ننگ آمریکا بهعنوان سرزمین آزادی میپردازد؛ جنایت بردهداری در جنوب.
بخش دوم کتاب، آقای داکنفیلد باهوش نام دارد. نویسنده در این بخش، به هالیوود پستمدرن پرداخته است. نویسنده سال ۱۹۹۹ را بیرق پستمدرنیسم آمریکا میداند؛ زیرا در آن سال، فیلمهایی با موضوع تناقض هویت منتشر شدند که علیرغم داستانهای متفاوت، همگی در یکچیز مشترک بودند، میل به بودن چیزی که نیستند. نویسنده در این بخش، به بررسی فیلمهای آقای رایلی باهوش، پسران گریه نمیکنند و فیلم جان مالکویچ بودن، میپردازد که هر سه این فیلمها، به مشکلات جنسیتی و تناقض هویت و زیر سؤال بردن نقشهای سنتی جنسیتی میپردازند.
بخش سوم کتاب، «من به آمریکا اعتقاد دارم[۷]» نام گرفته است؛ که در آن، به فیلمهای پدرخوانده و بحران مهاجرت اشاره شده است. عبارت من به آمریکا اعتقاد دارم، اولین جملاتی است که در ابتدای فیلم پدرخوانده، به گوش میرسد که حاوی این سیگنال است و میخواهد رؤیای آمریکایی را مورد آزمون قرار دهد، آنهم بهوسیله ارتباط با تجربیات مهاجران. سری فیلمهای پدرخوانده، دو عنصر اصلی رؤیای آمریکایی را موردبررسی قرار میدهند؛ خانواده و کسبوکار. یک جنبه رؤیای آمریکایی، نقش سنتیای است که بر عهده مرد قرارگرفته است، ایجاد زیربنایی محکم برای خانواده و فراهم نمودن خانهای مناسب برای رشد و نمو کودکان و آموزش آنان. جنبه دیگر رؤیای آمریکایی، داشتن کسبوکار مستقل و شخصی بوده زیرا رؤیای آمریکایی یک اعلامیه استقلال است. یک آمریکایی نباید مجبور باشد که برای دیگری کار کند، یک آمریکایی نباید مجبور باشد از دیگری دستور بگیرد. فیلم پدرخوانده تضاد میان دو مدل جامعه را به تصویر میکشد، یکی جامعه کوچک، نزدیک و سنتی مانند روستا در برابر جامعه گسترده، شهری، مصنوعی و مدرن.
بخش چهارم با عنوان «پادشاه شیشه[۸]»، بر روی سریال برکینگ بد و داستان غمانگیز زندگی والتر وایت پرداخته است. نویسنده در این بخش، به زندگیهای دوگانه و هویتهای مخفیانه پرداخته است. برکینگ بد، داستان زندگی یک معلم شیمی سختکوش و درستکار است که در مخارج زندگیاش با مشکلات مواجه بوده و به دنبال مشکلات تنفسی، متوجه میشود که به سرطان ریه مبتلا شده است. وی در پی ماجراهایی وارد صنعت غیرقانونی تولید روانگردان شیشه میشود و به یکی از بزرگترین تولیدکنندگان شیشه تبدیل میشود.
بخش پنجم و پایانی کتاب، با عنوان «آخرالزمان در فرهنگ عامه[۹]»، به سرریز شدن فرهنگ عامه آمریکا با پیشگوییهای مربوط به آخرالزمان، قیامت و سناریوهای مختلف پایان جهان پرداخته است. مطابق فیلمها، خونآشام ها، گرگینه ها و زامبی ها، به سرزمین ما هجوم میآورند و مهاجمان فضایی، سیارکها و حوادث فضایی، ما را از آسمان تهدید مینمایند که در تناقض کامل با رؤیای آمریکایی هستند.
[۱] Pop Culture and the Dark Side of the American Dream: Con Men, Gangsters, Drug Lords, and ZombiesCon Men, Gangsters, Drug Lords, and Zombies
[۲] Paul Cantor
[۳] Huckleberry Finn
[۴] W. C. Fields
[۵] Aristocracy in America
[۶] Huckleberry Finn
[۷] I Believe in America
[۸] The Macbeth of Meth
[۹]The Apocalyptic Strain in Popular Culture