سجاد آذری نجفآبادی؛ پژوهشگر و تحلیلگر حقوق و جامعه آمریکایی و همکار در مرکز مطالعات آمریکا
سرپوش گذاشتن بر روزهای شرمآور در تاریخ مختصر ایالاتمتحده -که این کشور، ترجیح میداد به شکلی جعلی باشکوه نمایش دهد- این روزها به دملهای چرکینی تبدیل شده که سرباز کرده و در مسیر افول، گریبانگیر این کشور شده است. تاریخ کشورها در کنار سرگذشت پیروزیها و شکستهای یک ملت، سابقه تمدنی مردمی را نشان میدهد که اجدادِ آنها خوب یا بد، در کنار یکدیگر، آن کشور را از سربالایی دوران بالا برده و به نسل فعلی تحویل دادهاند و شاید همین، مهمترین کارکرد تاریخ برای نسل حاضر باشد تا با نگاه به گذشته خود، راهکار پیروزی در آینده را بیاموزد؛ حال در این میان، اگر ملتی از سابقه تاریخی زیادی برخوردار نباشد و حتی نتواند به آن تاریخ مختصر نیز چندان افتخار کند، شاید دور از ذهن به نظر نرسد که در تلاش برای پشت کردن به تاریخ خود یا سعی برای جعل آن باشد.
نفی گرایی تاریخی[۱] که انکار گرایی[۲] نیز نامیده میشود، مخدوش کردن سند یا تحریف سوابق تاریخی است. البته این اصطلاح نباید با تجدیدنظرطلبی تاریخی[۳] ترکیب شود، چون تجدیدنظرطلبی تاریخی، اصطلاحی گستردهتر است که به دستاوردهای دانشگاهی تازه اثبات شده و کاملاً مستدل از تاریخ نیز تسری پیدا میکند (Finkielkraut, 1998). در تلاش برای تجدیدنظر در گذشته، تجدیدنظرطلبان غیرقانونی تاریخ، ممکن است از شگردهای غیرقابلقبول در برابر گفتمان تاریخی مناسب مانند ارائه اسناد جعلی شناخته شده بهعنوان اسناد اصیل، ایجاد دلایل مبتکرانه اما غیرقابلقبول برای ایجاد بیاعتمادی به اسناد واقعی، نتیجهگیری بر اساس کتابها و منابعی که خلاف واقع گزارش میدهند، دستکاری در آمار برای پشتیبانی از نظر ارائه شده و همچنین، ترجمه غلط عمدی متون استفاده کنند (Evans, 2002). از سوی دیگر، ممکن است که در دوران مدرن، نفی گرایی از طریق رسانههای جدید، مانند اینترنت نیز گسترش پیدا کند، اتفاقی که میتوان گفت در مورد ایالاتمتحده با سرعت بیشتر از قبل، مخصوصاً در دوران ریاست جمهوری ترامپ، در حال انجام بود.
دو نویسنده انگلیسی در یادداشتی توصیفی از ایالاتمتحده با بیان اینکه تاریخ آمریکا پر از فصلهایی است که بسیاری از مردم این کشور ترجیح میدهند، آن را فراموش کنند؛ در تائید این ادعای خود، خاطرنشان کردند که آمریکاییها، سرزمین بومیان آمریکایی را به سرقت بردند و به دنبال آن، آبله و ویسکی را به آنها معرفی کردند. بردهداری را در قانون اساسی گنجاندند و سپس، سرکوب آفریقاییهای آمریکایی را از طریق قوانین جیم کرو[۴] انجام دادند. جنگهایی نیز وجود دارد که ظاهراً برای گسترش دموکراسی آغاز شده اما درواقع، برای گسترش قدرت آمریکا بوده است. همچنین، حمایت از رژیمهای ظالمانه موافق آمریکا یا تشویق به شورشهای ضد دموکراتیک علیه دولتهای چپگرایی که به شکل دموکراتیک انتخاب شدهاند نیز، در کارنامه این کشور وجود دارد (Alastair Ball and Tom Coley, 2017). گور ویدال[۵] رماننویس و نمایشنامهنویس آمریکایی، معتقد بود که تصور کلی آمریکاییها از خود، بهوسیله افسانهها نه با واقعیتها شکلگرفته است و اگر آنها حاضر نباشند صادقانه با آن روبرو شوند، حل اشتباهات سختتر میشود.
جیمز لوون،[۶] نویسنده کتاب پرفروش «دروغهایی که معلم به من یاد داد[۷]» نیز پس از دو دهه تدریس روابط نژادی[۸] در دانشگاه ورمونت[۹] و همچنین، دو سال مطالعه بر روی کتابهای درسی تاریخ در ایالاتمتحده، همانند افراد معروفی چون هاوارد زین[۱۰] افسانههای ساخته شده در ایالاتمتحده درباره کریستوفر کلمب، اولین روز شکرگزاری، جنگهای داخلی، هلن کلر، آبراهام لینکلن، تاریخ کار آمریکا و ریشههای نابرابری نژادی در این کشور را خرد کرد. لوون استدلال میکند که مشکل کار، انگیزه ما برای تبدیل رویدادها و شخصیتهای تاریخی به «الگوهای اخلاقی» است که معمولاً شامل ماستمالی کردن[۱۱] گذشته برای استحکامبخشی به یک داستان معروف در مورد عظمت آمریکا میشود. لوون در کتاب خود، بزرگترین دروغی را که در کلاسها تاریخ ایالاتمتحده آموزش داده میشود، این مسئله میداند که این کشور، عالی شروع کرده و از آن زمان به بعد، بهتر هم شده است. او «این ایده که همیشه بهتر میشویم» را مانع دیدن اوقات بدتر میداند و خاطرنشان میکند که مثلاً در دوره ۱۸۹۰ تا ۱۹۴۰، هرساله روابط نژادی بهطور سیستماتیک بدتر شده و درواقع، آمریکا در ایدئولوژی خود، بیش از هر زمان دیگری در تاریخ، نژادپرست بوده است. پس از بردهداری، سفیدپوستان خود را متقاعد کردند که فرصتهای برابر وجود دارد که البته دروغ بود. آنها به خود گفتند که سیاهپوستان، جنایتکار و بیکفایت بوده و (به همین دلیل) قادر به موفقیت نیستند. لوون میگوید که اگر به سال ۱۸۹۲ بازگردیم، به سادگی تصور میکردیم که سلطه داریم زیرا بهتر یا باهوشتر هستیم و بیشتر کار میکنیم. اکنون نیز بعضی از کتابهای درسی تاریخ، «دستورالعملهای ضد شهروندی» یا «کتابهای راهنما برای تسليم شدن» هستند (Loewen, 2018).
ادوارد باپتیست،[۱۲] استاد تاریخ دانشگاه کرنل نیویورک نیز در کتابی با عنوان «نیمی از آن هرگز گفته نشده است: بردگی و ساخت سرمایهداری آمریکا[۱۳]»، ضمن اشاره به اینکه در اواسط دهه ۱۸۰۰، درحالیکه پنبه به بزرگترین کالای جهان تبدیل شده بود، ارزانترین و بهترین پنبه از جنوب ایالاتمتحده تهیه میشد، استدلال میکند که کوچ اجباری و متعاقب آن، برخورد شدید با بردگان در مزارع پنبه، اساس ایجاد ایالاتمتحده بهعنوان یک قدرت اقتصادی جهانی بود اما ما نمیخواهیم، بشنویم که ریشه آن رشد اقتصادی تا حد زیادی به بردهداری وابسته است (Baptist, 2014). اینکه هر کشوری چگونه با جنبههای تاریک تاریخ خود درگیر میشود، برای شهروندان آن کشور، موضوع پرتنشی است. صاحبنظران معتقدند از نظر آمریكاییهایی که به خود میبالند، اینکه واقعاً آمریکا سرزمین عدالت و آزادی نیست، از نظر احساسی در حد انفجار ناراحتکننده است. آمریکاییها میتوانند نسبت به زمانهایی که کشورشان نتوانسته است، شهری درخشان برای زندگی بر روی تپهای که تصور میشد، باشد، بسیار حساس باشند.
روشن شده است که بسیاری از آمریکاییها، نمیخواهند قسمتهای ناراحتکننده تاریخ کشورشان را بپذیرند. آنها نمیخواهند با خشونتها نژادپرستانه سیستمی که بیشتر تاریخ آمریکا را شکل داده است، روبرو شوند و مطمئناً هم نمیخواهند، کفاره آن را بپردازند. حتی از نظر ترامپ، پرچم و تاریخ آمریکا، موضوعی است که میتوان به آن افتخار کرد و بههیچوجه از آن عذرخواهی نکرد. او نماینده آمریكایی است كه از هر كاری كه انجام داده، شرمسار نیست و مهم هم نیست که این کار تا چه حد بیرحمانه، خونین یا حتی خیانتکارانه به ارزشهایی باشد كه قرار بود، آمریكا در پای آن بایستد. این امر، ممکن است که بسیار آکادمیک به نظر برسد، اما اگر آمریکا نتواند به مشکلات گذشته خود یا آنچه مردم تحت عنوان محافظت یا دوست داشتن آمریکا انجام دادهاند، اعتراف کند، نمیتواند از مشکلات موجود فعلی نیز جلوگیری نماید. اگر آمریکا هیچ اشتباهی نکرده باشد، نمیتواند هیچ اشتباهی انجام دهد، بهخصوص وقتیکه به دنبال منافع ملی خود است.
نادیده گرفتن بدترین جنبههای تاریخ آمریکا، موجب از بین رفتن آنها نمیشود. در حقیقت، این امر به انجام کارهای وحشتناک و البته قابلاجتناب توسط آمریکا، منجر شده است. فاجعههای بسیاری در تاریخ آمریکا وجود دارد و آنها، باید با این موارد درگیر شوند. در غیر این صورت، این موارد فقط بیشتر چرک خواهند کرد (Alastair Ball and Tom Coley, 2017). بر همین اساس، میتوان اتفاقاتی مانند «جنبش جان سیاهان مهم» را نتیجه سرباز کردن چرک گفتمان جعل تاریخ و نادیده گرفتن اشتباهات در ایالاتمتحده دانست که با وجود شعارهای بسیار مبنی بر مبارزه با نژادپرستی سیستماتیک در این کشور، بهیکباره مردم رنگینپوست آمریکایی بهجانآمده از فشارها، پس از قتل جورج فلوید دیده میشوند و از سوی دیگر، عدهای از نژادپرستان در حمایت از رئیسجمهور شکستخورده در انتخابات -که نماینده آنهاست- حاضر هستند، کنگره این کشور را که بهعنوان یکی از عوامل افتخار این کشور تازه تأسیس محسوب میشود، تسخیر کنند. همه اینها را میتوان نشانههایی از افول آمریکا درنتیجه جعل تاریخ در این کشور دانست که این روزها، دمل چرکین آن سر باز کرده است.
منبع:
Alastair Ball and Tom Coley. (2017). American cannot ignore the problems of its history. Red Train Blog. Retrieved from http://www.redtrainblog.com/blog/2017/11/american-cannot-ignore-the-problems-of-its-history
Baptist, E. (2014, November 19). Without Slavery, Would The U.S. Be The Leading Economic Power? (J. Hobson, Interviewer) wbur. Retrieved from https://www.wbur.org/hereandnow/2014/11/19/slavery-economy-baptist
Evans, R. J. (2002). Lying About Hitler. Basic Books; Reprint edition. Retrieved from https://www.amazon.com/Lying-About-Hitler-Richard-Evans/dp/0465021530
Finkielkraut, A. (1998). The Future of a Negation: Reflections on the Question of Genocide. University of Nebraska Press. Retrieved from https://www.amazon.in/Future-Negation-Reflections-Question-Genocide/dp/0803220006
Loewen, J. (2018, Nov 20). The biggest lie we still teach in American history classes. (S. Illing, Interviewer) vox. Retrieved from https://www.vox.com/conversations/2018/8/1/17602596/american-history-james-loewen-howard-zinn
[۱] Historical negationism
[۲] denialism
[۳] historical revisionism
[۴] Jim Crow laws
[۵] Gore Vidal
[۶] James Loewen
[۷] Lies My Teacher Told Me
[۸] race relations
[۹] The University of Vermont
[۱۰] Howard Zinn
[۱۱] whitewashing
[۱۲] Edward Baptist
[۱۳] The Half Has Never Been Told: Slavery and the Making of American Capitalism