مترجم: هادی قربانیار
دولت ترکیه، تهاجم روسیه را یک «جنگ» دانست. ازاینرو پیمان سال ۱۹۳۶ مونترو،[۱] این حق را به او می دهد تا تنگه بسفر[۲] – که به دریای سیاه[۳] منتهی می شود – را به روی کشتی های جنگی ببندد اگرچه این اقدام، قابل انطباق بر هر کشتی است ولی روشن است که هدف آن، ناوگان کشتی های روسی است درصورتیکه مسکو، تلاش کند تا توان آتش خود را تقویت نماید. تصمیم ترکیه، حداقل یک تصمیم نمادین مهم، در حمایت از اوکراین است.
علیرغم اعمال محدودیت ها، برای کشتی های جنگی در بسفر، روشن است که ترکیه – مانند سایر کشورها ازجمله اسرائیل – به دنبال یک راه میانه دفاعی، از نظر راهبردی و مورد تردید از نظر اخلاقی است اگرچه این کشور، در جریان تصویب قطعنامه مجمع عمومی سازمان ملل، رأی به محکومیت روسیه داد اما هنوز روسیه را تحریم نکرده است یا آسمان خود را به روی هواپیماهای جنگی این کشور، نبسته است. برخی از ناظران، تفاوت های بین سیاست ترکیه و رویکردهای قطعی حمایتی از اوکراین، در اتحادیه اروپا[۴] و ناتو[۵] را برجسته نمودهاند و اشاره کرده اند که آنکارا، تلاش دارد تا از هر دو طرف نفع ببرد؛ یعنی در لفظ به استقلال اوکراین پایبند است و برای میانجیگری اعلام آمادگی میکند و از سوی دیگر، به سمت روسیه، گرایش نشان میدهد. منطق بیشتری برای این مسئله وجود دارد، به ویژه پس از خرید سیستم پدافند هوایی روسی که به ۴۰۰s مشهور است.
بههرحال اینکه منافع ترکیه، با روسیه در عرصه های حیاتی، از همه مهمتر سوریه، گره خورده است، چندان به گرایش داشتن، شباهت ندارد و بیشتر حاکی از پذیرش و تصدیق روسیه است. در آنجا ترکیه می خواهد تا از ظهور یک دولت کٌرد، جلوگیری نماید و فشار را بر یگان های مدافع خلق، [۶] حفظ کند. گروهی که با حزب کارگران کردستان[۷] که آمریکا و ترکیه آن را یک سازمان تروریستی میدانند، مرتبط است. برای نیل به این اهداف، مقامات ترکیه، باید حساسیت های روس ها را در نظر بگیرند چرا که مسکو، مهم ترین بازیگر خارجی در سوریه است؛ بنابراین می تواند عملیات های نظامی ترکیه در این کشور را با دشواری مواجه کند و تلاش های دیپلماتیک آن را، بینتیجه نماید.
روسیه چگونه در راهبرد سیاست خارجی گسترده تر ترکیه، گنجانده می شود؟
در سال های اخیر، ترکیه به دنبال هدفی بوده است که بهترین توصیف آن، استقلال سیاست خارجی است. آنکارا بهعنوان یک قدرت مهم در مدیترانه، خاورمیانه و قفقاز، از یک سیاست خارجی چندوجهی پیروی می کند که گاهی با همتایانش در ناتو تضاد دارد. مثلاً در سال ۲۰۱۷، ترکیه تصمیم گرفت تا سامانهٔ s400 را خریداری کند. این گام، همزمان شد با افزایش گفتوگوها بین آنکارا و مسکو که نتیجه اش بهبود روابط اقتصادی و بحث ها درباره عمق بخشیدن به روابط دیپلماتیک و حتی نظامی بود.
در همین زمان، ترکیه و روسیه خود را در دو طرف مخالف بحران های مهم منطقه ای یافتند، ازجمله در سوریه، یمن و منطقه قره باغ کوهستانی، منطقه ای که ارمنستان و آذربایجان اخیراً بر سر آن وارد جنگ شدند حتی با اینکه آنها حامی طرفهای مختلفی در این مناطق بودند، رئیس جمهور ترکیه، رجب طیّب اردوغان[۸] و همتای روسیاش، ولادیمیر پوتین[۹]، روند گفتوگو را حفظ کردند.
اوکراین چه میشود؟
ترکیه بهصورت کلی، از استقلال اوکراین و تمامیت ارضی آن حمایت کرده است. اردوغان، الحاق کریمه[۱۰] به روسیه، در سال ۲۰۱۴ را محکوم کرد و از تاتارهای کریمه، (یک گروه قومی ترک) که در حکومت روسیه، رنج دیده اند، حمایت و جانبداری نمود. ترکیه قبل از جدیدترین حملهٔ روسیه به اوکراین، پهپادهای رزمی، به این کشور فروخته است اگرچه برخی گزارش ها، حاکی از این هستند که تنها در حدود دوازده تا بیست عدد تحویل داده شده اند. بااین وجود، پهپادهای بایراکتار تیبی ۲[۱۱] ، فارغ از تعدادشان، کُشنده بودند و عملکرد خوبی در لیبی، سوریه و قره باغ کوهستانی داشته اند.
چقدر محتمل است که این جنگ بر منافع ترکیه در منطقه تأثیر بگذارد؟
ترکیه تلاش کرده است تا روابط تجاری و بازرگانی خود را با هر دو کشور روسیه و اوکراین، گسترش دهد. همچنین ترکیه، مقصدی برای گردشگران روسی و واردکننده نفت و گاز این کشور است. به همان میزان که جنگ بر این روابط تأثیر گذاشته است و بهاء انرژی را بالا برده است، اقتصاد ترکیه – که هماکنون تورّم بیش از ۵۰ درصدی را تجربه می کند – نیز پیامدها را احساس خواهد کرد.
منبع:
https://www.cfr.org/in-brief/where-turkey-stands-russia-ukraine-war
[۱] ۱۹۳۶ Montreux Convention
[۲] Bosporus Strait
[۳] Black Sea
[۴] European Union
[۵] North Atlantic Treaty Organization
[۶] People’s Protection Units
[۷] Kurdistan Workers’ Party
[۸] Recep Tayyip Erdogan
[۹] Vladimir Putin
[۱۰] Crimea
[۱۱] Bayraktar TB2