دکتر حسن محمدمیرزائی؛ سردبیر و مدیر مرکز مطالعات آمریکا
منطقه غرب آسیا از دیرباز بهعنوان یکی از راهبردیترین مناطق جهان، شناخته میشود که در برهههای مختلف تاریخی، بهخصوص در قرن معاصر با حوادث بسیاری، دستوپنجه نرم کرده است. این منطقه بسیار مهم، در یکی- دو ماه گذشته، آبستن حوادث مختلفی از جمله: حملات فلسطینیها به اشغالگران صهیونیستی و به تبع آن، بحران امنیتی کمسابقه در سرزمینهای اشغالی، افزایش حملات این رژیم به سوریه، انتخابات پارلمانی لبنان، ترور شهید حسن صیاد خدایی در تهران، حمله به تأسیسات نظامی پارچین، راهپیمایی پرچم در سرزمینهای اشغالی، کشته شدن افسران ارشد موساد در کردستان عراق و دوبی و … بوده است. لذا بر اساس برخی تحلیلها، به نظر میرسد که منطقه، آبستن تحولاتی مهم و به تعبیر سید مقاومت، سید حسن نصرالله، یک «انفجار بزرگ» باشد.
البته بررسی روند این تحولات و حوادث پیرامون آن، دارای چند نکته کلیدی است:
۱٫ مقاومت فلسطین به خارج از مرزهای غزه کشیده شده است و مناطق باختری، سرزمینهای ۱۹۴۸ و نیز بسیار فعالتر از گذشته، وارد میدان مقاومت شدهاند. درواقع، شاید محمود عباس و دیگر سازش کاران فلسطینی تا یک مدت، توانستند به زور سرکوب، تطمیع و وعدههای پوچ، بدنه مهمی از فلسطینیها را در حالت سکون نگاه دارند، اما با شکست طرحهای سازشکارانه، افزایش خوی وحشیگری صهیونیستها و سکوت خفتبار جامعه جهانی و سازمانهای مدعی، آنچه برای فلسطینیها مسجل شد، این بود که تنها راه آزادی قدس شریف و سرزمین مادری، از راه مقاومتِ فعال میگذرد.
۲٫ بسیار واضح است که رژیم صهیونیستیِ درگیر با مشکلات داخلی، بهشدت دچار ضعف شده و این ضعف مفرط، هم در انتخابات پیدرپی کنست (پارلمان) این رژیم و دولتهای ضعیف و شکننده برخاسته از آن، قابل مشاهده بوده و هم در اعتراضات داخلی و گسستهای مختلف که در جامعه این رژیم، اتفاق افتاده است. لذا به نظر میرسد که این رژیم با دست زدن به اقدامات خطرناک، به دنبال یک قمار بزرگ است تا شاید بتواند خود را از منجلاب مشکلات داخلی بیرون بکشد و نگاهها را به سمت دیگری معطوف کند، اما آنچه در عمل اتفاق افتاده است، چیزی برخلاف این دسیسه بوده و این رژیم از جهات مختلف، به سمت فروپاشی داخلی و نابودی از بیرون پیش میرود.
۳٫ جبهه مقاومت بهعنوان یک جبهه متحد و یکپارچه -که دارای اتاق فکری عاقل و بعضاً غیرقابلپیشبینی است- بهدقت فضا را رصد کرده و با داشتن هوشمندی و صبر لازم، در پی وارد کردن بهترین ضربات با کمترین پیامد منفی برای جبهه خودی و بیشترین آسیب برای جبهه مقابل است و ازاینرو، نباید صبر استراتژیک و هوشمندی آن را نوعی ضعف تلقی نمود.
۴٫ هرچند که ما به هوشمندی و قدرت اتاق فکر جبهه مقاومت، معتقد هستیم اما نباید این مسئله را نیز فراموش کرد که برای حفظ بازدارندگی و ارتقای آن، لازم است تا ضربات بهصورت کاریتر، علنیتر و درعینحال، حسابشده وارد شود؛ زیرا در غیر این صورت، حملات دشمن و عدم پاسخگویی جدی به آن، موجب جریتر شدن دشمن و همچنین، سرخوردگی جبهه داخلی میشود که این مسئله برای جبهه خودی، بسیار خطرناک است.
5. با توجه به استراتژی دشمن برای وارد کردن ضربات متعدد بر پیکره جبهه مقاومت، بهخصوص جمهوری اسلامی ایران، لازم است تا جبهه مقاومت با در پیش گرفتن استراتژی تهاجمی، دشمن را در لاک دفاعی فروبرده و فرصت هرگونه پیشدستی را از آنها بگیرند، لذا به تعبیر برخی کارشناسان امر، بهتر است سطح تنشها با رژیم صهیونیستی، بهصورت حسابشده افزایش یابد. درنهایت، جای هیچگونه شک و تردید نیست که تنها راه پیروزی جبهه مقاومت علیه جبهه غربی، عبری- عربی، در پیش گرفتن استراتژی «مقاومتِ فعال» است و هر گزینهای جز آن، محکوم به شکست خواهد بود.