مترجم: هادی قربانیار
توجه کنید به بخش مهم داستان که عمدتاً در هیجان آزمایشهای موشکی چین، مغفول مانده است؛ ۲ آگوست، غول باتریسازی چینی، شرکت کانتمپ[۱] اعلام کرد به دلیل تنشهایی که درباره تایوان به وجود آمده است، ساخت تأسیسات برای خدماتدهی به تسلا[۲] و فورد[۳] را به تعویق میاندازد. کانتمپ که مقر آن در شهر نینگبو[۴] بوده و از حمایت دولت برخوردار است، بزرگترین کارخانه تولیدکننده باتری لیتیوم-یون برای خودروهای برقی در جهان است. این شرکت، کنترل حدود یکسوم از بازار جهانی را در اختیار دارد که بخش عمدهای از آن، به لطف یارانههای اعطائی از سوی دولت است -یارانه٬ها و معافیت۲های مستقیم که باعث بهبود ترازنامه مالی آن شده و همچنین، نظام گستردهتر و عمدتاً غیرمستقیم از حمایتهای حکومتی است که اکوسیستم وسایل نقلیه الکتریکی چین را تغذیه میکند- کانتمپ بخش حیاتی از تلاش وسیعتر پکن برای تسلط بر زنجیره ارزش وسایل نقلیه الکتریکی و همچنین، سیستمهای انرژی جدید در سطحی گستردهتر است. درواقع، کانتمپ یکی از تأمینکنندگان اصلی تولیدکنندگان خودرو در آمریکا است؛ از تسلا گرفته تا فورد و با آنها، نهتنها در صنعت خودروسازی آمریکا بلکه در اساندپی[۵]۵۰۰ نیز حضور دارد.
با متوقف کردن حلقههای تولید استبداد اقتصادی آمریکا توسط کانتمپ، پکن قدرت صنعتی خود را به رخ کشید. این رویکرد برای حزب کمونیست چین[۶] تازگی ندارد؛ بیش از یک دهه قبل، در سال ۲۰۱۰، پکن صادرات خاک کمیاب به ژاپن را به دلیل اختلافات سرزمینی متوقف کرد. در سال ۲۰۲۱، بعد از اینکه کانبرا[۷] خواستار تحقیق درباره منشأ انتشار ویروس کرونا شد، چین تحریمهایی را برای کالاهای استرالیایی وضع کرد، از مشروبات الکلی گرفته تا گوشت گاو. اقدام کانتمپ نیز همان نشانه استفاده از جعبهابزار غیرعادی میدانی در ایالاتمتحده را در خود دارد. این اسلوب از اهرم فشار اولویتهای توسعه اقتصادی مقامات ایالتی و محلی در آمریکا به نفع چین استفاده میکند. البته درحالیکه ممکن است این مسئله، موضوع جدیدی نباشد، اما اخیراً جعبهابزار اجبار و استبداد اقتصادی بهخوبی توسعهیافته و چند شاخه پکن، فوریت یافته است. حزب کمونیست چین، حوزه تجارت را یک میدان نبرد میداند؛ به همان اندازه، اگر نگوییم بیشتر از تنگه تایوان[۸]. پکن، دههها وابستگی آمریکا و جامعه بینالملل را به گونهای پرورش داده که میتواند در این نبرد، دست برتر را داشته باشد، درحالیکه آمریکا از یک ارتدکسی اقتصادی مبتنی بر جهانیسازی برد-برد و برونسپاری فعالیتها برای تمرکز بر حاشیه سود بالا و بازگشت سریع سرمایه، حمایت کرده است. اکنون، آسیبپذیری یک آمریکای با تولید کمتر، خود را نشان میدهد. هزینه طولانیمدت اتخاذ یک شالوده صنعتی خالی شده، خود را آشکار میکند. اگر آمریکا امروز نسبت به بازسازی شالکه صنعتی خود، جدیت به خرج ندهد، هیچ واکنشی به تهاجم فردای چین نخواهد داشت؛ مهم نیست که واشنگتن، چه تعداد ناو هواپیمابر به تنگه تایوان اعزام کند. جدای از این، چند درصد ناوهای هواپیمابر مذکور در چین ساخته شدهاند؟
بخشی از خبر خوب، این است که هنوز زمان وجود دارد. آمریکا از مزیتهای تجاری و نظامی برخوردار است. بهعلاوه، نشانههای کسادی اقتصادی امروز، میتواند فرصتی را که بخش خصوصی و نیز بازارهای سرمایه ایالاتمتحده برای سرمایهگذاری مجدد در مقیاسی مناسب در صنعت و زیرساختهای داخل و خارج کشور نیاز دارند، فراهم نماید و همچنین، بستر لازم برای تقویت جایگاه در عرصهای را که آماده تعیین موازنه قدرت فردا است، مهیا سازند. تحرکات اخیر پکن نیز به هزینههای شرکتها و سرمایهگذاران بینالمللی که باید در قبال تجارت در چین بپردازند، اشاره میکند؛ هزینههایی که باید سرمایهگذاری را در مسیرهای تأمین پایدارتر و مورد اعتمادتر جذب کند که خارج از محدوده الگوی جنگ اقتصادی چین، یعنی «رهبری توسط حکومت و اجرا توسط شرکتها» هستند.
البته انجام تمامی این اقدامات، مستلزم این است که شرکتها و سرمایهگذاران به همان اندازه داخلی سازی شوند و همچنین، با این واقعیت کنار بیایند که رفتار مخرب پکن و تنش ژئوپلیتیک مرتبط با آن، متوقف نخواهد شد. بازارهای سرمایه و تصمیمگیرندگان در سطح شرکتها، باید واقعیت جدید را بپذیرند که مواجهه با چین، هزینه ملموسی را به همراه دارد که بر هر اندوخته کوتاهمدت -که از زنجیرههای تأمین متکی به چین، پس گرفته میشود- میچربد. پس از دیدار پلوسی از تایوان، پکن در موضعی کاملاً انتقامجویانه قرارگرفته است؛ ایجاد بحران برای دریافت امتیاز از واشنگتن و همچنین، نمایش نفوذ روبه گسترش خود در صحنه جهانی. ایالاتمتحده و رسانههای بینالمللی، تمرکز خود را بر روی بمبهای صوتی نظامی این انتقام، پرتاب موشک و اعزام ناوها قرار دادهاند. اینها اقدامات آشکار و مشخص هستند، اما خیره شدن به آتشبازی، خطر غافل شدن از یک عنصر بهمراتب مهمتر (اگر نگوییم حساستر) از حمله انتقامی پکن را به دنبال دارد.
تثبیت موقعیت و جایگاه برای رقابت صنعتی آتی، مستلزم این است که امنیت ملی آمریکا، تصدیق کند که در رقابت و مبارزه ژئوپلیتیک فردا یا بهتر بگوییم امروز، ممکن است موشکها به کار گرفته نشوند، جز اینکه مهم این خواهد بود که این موشکها، کجا ساخته شدهاند. چین با پرتاب آنها، دوران خوشی را میگذراند. رسانه نیز اوقات خوشی را در پوشش این موضوع تجربه میکند. البته این جنگی است که پیروزی در آن، باید در عرصه کارخانه محقق شود. اگر آمریکا نتواند بنیان و ساخت لازم برای این کار را تأمین کند، در این جنگ شکست میخورد. حتی این کشور، ممکن است فرصت نیابد که درک کند این جنگ، مدتها قبل از سفر پلوسی به تایوان، آغاز شده است.
منبع: https://www.fdd.org/analysis/op_eds/2022/08/23/pelosi-taiwan-win-production-battle-win-war/
نویسنده: امیلی برویره[۹]– ناتان پیکارشیچ[۱۰]
مترجم: هادی قربانیار
[۱] CATL
[۲] Tesla
[۳] Ford
[۴] Ningbo
[۵] S&P 500
[۶] Chinese Communist Party
[۷] Canberra
[۸] Taiwan Strait
[۹] Emily de La Bruyère
[۱۰] Nathan Picarsic