دکتر رضا عابدی گناباد؛ پژوهشگر مسائل افغانستان و مدرس دانشگاه
اگر امنیت ملی را در تعریفی ساده، نبود تهدید برای یک واحد سیاسی برشماریم، قدرتیابی مجدد طالبان از چند جهت، میتواند برای جمهوری اسلامی ایران، خطرساز تلقی شود:
از حیث نظامی و امنیتی: در توافقنامه صلح طالبان و آمریکا در دوحه، سازوکارهای عملی برای جلوگیری از استفاده از خاک افغانستان علیه امنیت آمریکا، پیشبینی شده است. با عنایت به بلوکه کردن پولهای افغانستان توسط آمریکا و وابستگی این کشور به کمکهای خارجی و تلاش طالبان برای دستیابی به مشروعیت بینالمللی، امکان همکاری میان این گروه و آمریکا در آینده، علیه ایران وجود دارد. لذا بر این اساس، برخی از تحلیلگران نگران تأسیس کانون نظامی و امنیتی تازهای در جوار ایران هستند. با مدنظر قرار دادن این سناریو، میتوان نگران فعالیت گروههای برانداز، قومیتگرا، تروریستی و حتی فعالیتهای احتمالی رژیم صهیونیستی و آمریکا در مرزهای شرقی کشور بود. به نظر میرسد که آمریکاییها، میتوانند علاوه بر رژیم صهیونیستی بر روی پاکستان، عربستان سعودی و امارات عربی متحده نیز حساب باز کنند.
از نظر اقتصادی: با حذف دولت اشرف غنی، دیگر خبری از کمک ســالیانه چند میلیــارد دلاری خارجی بــه اقتصــاد افغانســتان نیست. حال، با قطع آن کمکها، طالبان دسترســی به ۹ میلیارد دلار دارایی ارزی دولت افغانستان را ندارد و این امر، میتواند به مانعی بر سر صادرات ایران به افغانستان باشد. همچنین، اگر شرایط اقتصادی افغانستان در آینده، سر و سامان نیابد، احتمال تشدید مشکلات اقتصادی و امنیتی و در نتیجه، افزایش مهاجرت افغانستانیها به سمت ایران وجود دارد. برخی بر این باور هستند که توافقنامه دوحه میان آمریکا و طالبان، میتواند تبعات مهمی برای امنیت اقتصادی ایران داشته باشد که از آن جمله، میتوان با احتمال محدودیت امکان فعالیت شرکتهای ایرانی در افغانستان اشاره کرد.
از حیث سیاسی و ایدئولوژیک: اگر طالبان به دنبال اجرایی کردن همان سیاستهای دوره حاکمیت اول خود باشد، به تقویت نگاههای رادیکال و تضعیف جایگاه اسلام سیاسی و گسترش نگاههای سلفی، منجر خواهد شد. این امر بههیچعنوان با منافع جمهوری اسلامی ایران همخوانی ندارد. همچنین، افزایش فشار احتمالی به شیعیان و نادیده گرفتن حق تحصیل، اشتغال و کار زنان، یکی دیگر از مسائل مهم است. با عنایت به موارد ذکر شده، به نظر میرسد که افغانستان مطلوب و سازگار با منافع ملی جمهوری اسلامی ایران در آینده، باید دارای این ویژگیها باشد:
۱- لزوم تشکیل دولت فراگیر
بدون شک همسایگی ایران با افغانستانی ناامن و محل پرورش تروریسم، تهدیدهای مستقیم و غیرمستقیمی را بر ایران، تحمیل کرده است.افغانستان نهتنها با مشکل شورشها و ناکارآمدی نهادهای دولتی مـواجه اسـت، بـلکه از نوعی انحصارگرایی و عدم همگرایی درونی نیز رنج میبرد. این انحصارگرایی و عدم همگرایی داخلی، بهطور مستقیم کارکرد حـاکمیت و نـگاه مردم نسبت به آن را متأثر ساخته و بار منفیاش را افزایش داده است. لذا تنها راه بهبود وضعیت فعلی در نگاه مطلوب جمهوری اسلامی ایران، دستیابی به حاکمیتی فراگیر و همهشمول در جهت حفظ منافع تمامی اقوام و گروههای ساکن در این کشور است. به همین علت است که مقامهای ایرانی، بارها از طالبان خواستهاند تا ضمن احترام به حقوق تمامی اقوام و مذاهب، به سمت حاکمیتی فراگیر و همهشمول حرکت کند؛ حاکمیتی که در آن، بهویژه حقوق زنان، شیعیان و تاجیکها، به رسمیت شناخته شود و در اداره افغانستان، از ظرفیت آنها استفاده گردد.
۲- افغانستان باثبات و قدرتمند
جمهوری اسلامی ایران در چند دهه گذشته به دلیـل بـیثباتی و ناامنی در افغانستان، خسارتهای زیادی را پرداخـت نـموده است. لذا برخلاف برخی تصورهای غلط در مدل مطلوب ایران، افغانستانی قدرتمند و باثبات، تأمینکننده منافع ملی جمهوری اسلامی ایران است. عدم ثبات در افغانستان در آینده نیز بدون شک بر منافع و امنیت ملی ایران، دارای تأثیرات منفی خواهد بود. این مهم از سه منظر کاهش فقر، مقابله با تولید و ترانزیت مواد مخدر و بازگشت مهاجران، دارای اهمیت خواهد بود.
۱-۲- کاهش فقر
برآورد سازمان ملل متحد این است که ۹۵ درصد از افغانستانیها با کمبود مواد غذایی روبهرو هستند، درحالیکه نیمی از جمعیت با «گرسنگی حاد» مواجهاند. ارتباط اقتصاد بیمار افغانستان که ۸۰ درصد آن در زمان اشغال این کشور توسط نیروهای نظامی تحت رهبری آمریکا با کمکهای مالی خارجی تأمین میشد، پس از خروج نظامیان آمریکا، به سرعت با سایر نقاط جهان قطع شد. از آنجا که فقر یکی از پیامدهای چند دهه جنگ داخلی، تجاوزهای خارجی و عدم شکلگیری افغانستانی باثبات و نیرومند است، ایران یکی از مهمترین راهحلها را لزوم تشکیل دولتی باثبات و قدرتمند در افغانستان میداند تا با اتخاذ سیاستهای توسعهای مناسب، شاهد کاهش فقر در این کشور باشیم. بدون شک نسبت کاهش فقر در افغانستان، رابطه مستقیمی با کاهش مهاجرت به ایران و افزایش میل به بازگشت خواهد داشت.
۲-۲- مقابله با تولید و ترانزیت مواد مخدر
تولید مواد مـخدر در افـغانستان از زمان حضور نیروهای خارجی در این کشور، روزبهروز در حال افزایش بوده و بیشترین سرریز آن، به دلیل همجواری و مسیر ترانزیت به کشورهای اروپایی، به سوی ایران است. این امر علاوه بر تحمیل هزینههای سنگین انسانی مبالغ هنگفتی از منابع ایران را صرف مبارزه با مواد مخدر کرده است. از سوی دیگر، رابطه معنادار و مستقیمی میان میزان درآمد حاصل از تجارت مواد مخدر و فعالیتهای گروههای تروریستی وجود دارد؛ زیرا این گروهها از مواد مخدر و سـود نـاشی از آن زندگی میکنند. به نظر میرسد که بیثباتی و فقدان دولتی قدرتمند، باعث افزایش تولید و تجارت مواد مخدر در افغانستان شده است. بر همین اساس، جمهوری اسلامی ایران، انتظار دارد که حاکمیت جدید در افغانستان ضمن مقابله با کشت خشخاش و تولید موارد مخدر، جلوی سرازیر شدن منابع مالی تجارت مواد مخدر به سمت گروههای تروریستی را سد نماید.
۳-۲- بازگشت مهاجران
سیل مهاجران افغانستانی به ایـران از زمـان حمله شوروی به این کشور در سال ۱۹۷۹ میلادی و پس از آن در پی جنگ ۲۰۰۱ افغانستان، پیوسته رو به افزایش بوده است. طبق آمار، حدود ۹ تا ۱۱ درصد از جمعیت ۴۰ میلیون نفری افغانستان در ایران به سـر مـیبرند. با قدرت گرفتن مجدد طالبان در افغانستان و تشدید مشکلات اقتصادی این کشور به علت قطع کمکهای اقتصادی غرب، شاهد افزایش مهاجرت به سمت ایران بودیم. به علاوه برخی پناهجویان افغانستانی از خاک ایران برای مهاجرت به اروپا استفاده میکنند که این پدیده، به تنشها و تحمیل هزینههای دیگری به ایران در مرزهای شمال غربی و روابط با ترکیه نیز منجر شده است. تحمیل هزینههای مالی و غیرمادی این مسئله به ایران، باعث شده است تا تهران، بازگشت این مهاجران به افغانستان را موردتوجه قرار دهد. لذا در صورت شکلگیری دولتی باثبات و قدرتمند در افغانستان، میتوان به کاهش میزان مهاجرات و درنهایت، بازگشت آنها به افغانستان امیدوار بود.
۳- عدم استفاده از خاک افغانستان برای تضعیف امنیت ملی ایران، از سوی دشمنان این کشور و گروههای تروریستی
از آغاز جنگ با طالبان در سال ۲۰۰۱، یکی از نگرانیهای امنیتی ایران در مرزهای شرقی، استفاده آمریکا از خاک افغانستان برای اهداف نظامی، خرابکارانه و جاسوسی علیه ایران بوده است. در مدل مطلوب جمهوری اسلامی ایران، انتظار میرود که با تحقق خروج نیروهای آمریکایی از افغانستان، شاهد عدم استفاده از خاک این کشور برای ضربه زدن به امنیت ملی ایران باشیم. همچنین، در سالهای اخیر و با سر برآوردن داعش در سوریه و عراق، ایران به شدت نگران گسترش تروریسم داعشی به مرزهای خود است و از آنجا که داعش، تهدید مشترک ایران و طالبان به شمار میرود، تهران تلاش کرده است تا از طریق نزدیکی به طالبان و مذاکره با این گروه، مانع از نزدیک شدن این تهدید به مرزهای خود شود.
۴- تأمین سهم آب
با توجه به حضور طالبان در استانهای غربی افغانستان، مذاکره ایران با طالبان، تلاشی در راستای تأمین منابع آب بهعنوان راهحلی برای خشکسالی استانهای شرقی و کمک به حل مسئله اختلافبرانگیز سهم آب هیرمند و هریرود نیز به شمار میآید. این مسئله با عنایت به اثرگذاری مستقیم آن بر امنیت ملی ایران و عدم پرداخت حقابه توسط افغانستان در گذشته، به شدت موردتوجه جمهوری اسلامی ایران و افکار عمومی این کشور قرار دارد.
۵- تضمین تجارت امن و پایدار
ایران، بزرگترین صادرکننده به افغانستان است؛ کشوری که دسترسی دریایی ندارد و یکی از بزرگترین بازارهای صادرات غیرنفتی ایران است. صادرات ایران به افغانستان، شامل برق، مصالح ساختمانی، دارو و گندم اســت و ســالانه بر اساس برخی آمارها، ۳ میلیارد دلار برآورد میشود. لذا یکی از خواستههای جمهوری اسلامی ایران، آن است که امنیت تجارت و منافع اقتصادی این کشور در آینده افغانستان تضمین گردد.