نگاهی به افغانستان مطلوب و سازگار با منافع ملی جمهوری اسلامی ایران

نگاهی به افغانستان مطلوب و سازگار با منافع ملی جمهوری اسلامی ایران

با انجام توافق دوحه میان آمریکا و طالبان در فوریه 2020، شاهد فروپاشی نسبتاً سریع دولت مرکزی و حاکمیت مجدد طالبان در افغانستان بودیم. ظهور مجدد طالبان بر مرزهای مشترک بیش از 900 کیلومتری ایران با افغانستان، به تشدید نگرانی‌ها میان بخشی از دولت‌مردان و مردم ایران منجر شد. البته جمهوری اسلامی ایران، چند سال پیش از تصرف مجدد کابل توسط طالبان، با وجود اختلاف‌های اساسی ایدئولوژیکی و مذهبی میان خود و این گروه، برای حفظ منافع خویش، سیاســتی عمل‌گرایانه را اتخاذ کرد. به‌طور مثال در سال 2018، هیئت طالبان به‌صورت علنی در تهران حضــور یافــت و از مدت‌هــا پیش از آن نیز ســخن از ایــن بود که طالبان در ایــران، چند دفتر و نمایندگــی نیمه علنــی دارد. علی‌رغم این سیاست عمل‌گرایانه و خشنودی بخشی از ایرانیان از شکست آمریکایی‌ها در افغانستان، پایان عمر رژیمی غرب‌گرا و دارای برخی مواضع و رفتارهای ضد ایرانی، شاهد شکل‌گیری تحلیل‌های متعددی در خصوص آینده افغانستان و تأثیر حاکمیت مجدد طالبان بر منافع ملی ایران، در سطح رسانه‌ها و محافل اکادمیک بودیم. در این میان، بارها این پرسش موردتوجه قرار گرفت که افغانستان، مطلوب و سازگار با منافع ملی جمهوری اسلامی ایران، چگونه خواهد بود؟ لذا با عنایت به همسایگی ایران و افغانستان و پیوندهای تاریخی، فرهنگی، تمدنی و زبانی به درازای تاریخ، تلاش می‌شود که در ادامه، به تبیین پاسخ این پرسش مهم و حیاتی پرداخته شود.

دکتر رضا عابدی گناباد؛ پژوهشگر مسائل افغانستان و مدرس دانشگاه

اگر امنیت ملی را در تعریفی ساده، نبود تهدید برای یک واحد سیاسی برشماریم، قدرت­یابی مجدد طالبان از چند جهت، می­تواند برای جمهوری اسلامی ایران، خطرساز تلقی شود:

از حیث نظامی و امنیتی: در توافقنامه صلح طالبان و آمریکا در دوحه، سازوکارهای عملی برای جلوگیری از استفاده از خاک افغانستان علیه امنیت آمریکا، پیش­بینی شده است. با عنایت به بلوکه کردن پول­‌های افغانستان توسط آمریکا و وابستگی این کشور به کمک­‌های خارجی و تلاش طالبان برای دستیابی به مشروعیت بین‌­المللی، امکان همکاری میان این گروه و آمریکا در آینده، علیه ایران وجود دارد. لذا بر این اساس، برخی از تحلیلگران نگران تأسیس کانون نظامی و امنیتی تازه­ای در جوار ایران هستند. با مدنظر قرار دادن این سناریو، می­توان نگران فعالیت گروه­‌های برانداز، قومیت­گرا، تروریستی و حتی فعالیت­‌های احتمالی رژیم صهیونیستی و آمریکا در مرزهای شرقی کشور بود. به نظر می­رسد که آمریکایی­‌ها، می­توانند علاوه بر رژیم صهیونیستی بر روی پاکستان، عربستان سعودی و امارات عربی متحده نیز حساب باز کنند.

 از نظر اقتصادی: با حذف دولت اشرف غنی، دیگر خبری از کمک ســالیانه چند میلیــارد دلاری خارجی بــه اقتصــاد افغانســتان نیست. حال، با قطع آن کمک‌ها، طالبان دسترســی به ۹ میلیارد دلار دارایی ارزی دولت افغانستان را ندارد و این امر، می­تواند به مانعی بر سر صادرات ایران به افغانستان باشد. همچنین، اگر شرایط اقتصادی افغانستان در آینده، سر و سامان نیابد، احتمال تشدید مشکلات اقتصادی و امنیتی و در نتیجه، افزایش مهاجرت افغانستانی­‌ها به سمت ایران وجود دارد. برخی بر این باور هستند که توافقنامه دوحه میان آمریکا و طالبان، می‌تواند تبعات مهمی برای امنیت اقتصادی ایران داشته باشد که از آن جمله، می­توان با احتمال محدودیت امکان فعالیت شرکت‌های ایرانی در افغانستان اشاره کرد.

از حیث سیاسی و ایدئولوژیک: اگر طالبان به دنبال اجرایی کردن همان سیاست­‌های دوره حاکمیت اول خود باشد، به تقویت نگاه­های رادیکال و تضعیف جایگاه اسلام سیاسی و گسترش نگاه‌­های سلفی، منجر خواهد شد. این امر به‌هیچ‌عنوان با منافع جمهوری اسلامی ایران همخوانی ندارد. همچنین، افزایش فشار احتمالی به شیعیان و نادیده گرفتن حق تحصیل، اشتغال و کار زنان، یکی دیگر از مسائل مهم است. با عنایت به موارد ذکر شده، به نظر می­رسد که افغانستان مطلوب و سازگار با منافع ملی جمهوری اسلامی ایران در آینده، باید دارای این ویژگی­‌ها باشد:

۱- لزوم تشکیل دولت فراگیر

بدون شک همسایگی ایران با افغانستانی ناامن و محل پرورش تروریسم، تهدیدهای مستقیم و غیرمستقیمی را بر ایران، تحمیل کرده است.افغانستان نه‌تنها‌ با‌ مشکل شورش‌ها و ناکارآمدی نهادهای دولتی مـواجه اسـت، بـلکه از نوعی انحصارگرایی و عدم همگرایی‌ درونی نیز‌ رنج‌ می‌برد. این انحصارگرایی و عدم همگرایی داخلی، به‌طور مستقیم کارکرد حـاکمیت و نـگاه مردم نسبت به آن را‌ متأثر‌ ساخته‌ و بار منفی‌اش را افزایش داده است. لذا تنها راه بهبود وضعیت فعلی در نگاه مطلوب جمهوری اسلامی ایران، دست­یابی به حاکمیتی فراگیر و همه­‌شمول در جهت حفظ منافع تمامی اقوام و گروه­های ساکن در این کشور است. به همین علت است که مقام­‌های ایرانی، بارها از طالبان خواسته‌­اند تا ضمن احترام به حقوق تمامی اقوام و مذاهب، به سمت حاکمیتی فراگیر و همه‌شمول حرکت کند؛ حاکمیتی که در آن، به­ویژه حقوق زنان، شیعیان و تاجیک­‌ها، به رسمیت شناخته شود و در اداره افغانستان، از ظرفیت آن‌ها استفاده گردد.

۲- افغانستان باثبات و قدرتمند

 جمهوری اسلامی ایران در چند دهه گذشته به دلیـل بـی‌ثباتی و ناامنی در‌ افغانستان، خسارت‌های زیادی را پرداخـت نـموده است. لذا برخلاف برخی تصورهای غلط در مدل مطلوب ایران، افغانستانی قدرتمند و باثبات، تأمین‌­کننده منافع ملی جمهوری اسلامی ایران است. عدم ثبات در افغانستان در آینده نیز بدون شک بر منافع و امنیت ملی ایران، دارای تأثیرات منفی خواهد بود. این مهم از سه منظر کاهش فقر، مقابله با تولید و ترانزیت مواد مخدر و بازگشت مهاجران، دارای اهمیت خواهد بود.

۱-۲- کاهش فقر

برآورد سازمان ملل متحد این است که ۹۵ درصد از افغانستانی‌­ها با کمبود مواد غذایی روبه‌رو هستند، درحالی‌که نیمی از جمعیت با «گرسنگی حاد» مواجه‌­اند. ارتباط اقتصاد بیمار افغانستان که ۸۰ درصد آن در زمان اشغال این کشور توسط نیرو‌های نظامی تحت رهبری آمریکا با کمک‌های مالی خارجی تأمین می‌شد، پس از خروج نظامیان آمریکا، به سرعت با سایر نقاط جهان قطع شد. از آنجا که فقر یکی از پیامدهای چند دهه جنگ داخلی، تجاوزهای خارجی و عدم شکل‌­گیری افغانستانی باثبات و نیرومند است، ایران یکی از مهم­ترین راه‌­حل­‌ها را لزوم تشکیل دولتی باثبات و قدرتمند در افغانستان می­داند تا با اتخاذ سیاست­‌های توسع‌ه­ای مناسب، شاهد کاهش فقر در این کشور باشیم. بدون شک نسبت کاهش فقر در افغانستان، رابطه مستقیمی با کاهش مهاجرت به ایران و افزایش میل به بازگشت خواهد داشت.

۲-۲- مقابله با تولید و ترانزیت مواد مخدر

تولید مواد مـخدر در افـغانستان از زمان حضور نیروهای‌ خارجی‌ در این کشور، روزبه‌روز در‌ حال‌ افزایش بوده و بیشترین سرریز آن، به دلیل هم‌جواری و مسیر ترانزیت به کشورهای اروپایی، به سوی ایران است. این امر علاوه بر تحمیل هزینه­‌های سنگین انسانی مبالغ هنگفتی از منابع ایران را ‌ صرف‌ مبارزه با مواد مخدر کرده است. از سوی‌ دیگر‌، رابطه معنادار و مستقیمی میان میزان درآمد حاصل از تجارت مواد مخدر و فعالیت‌های‌ گروه‌های‌ تروریستی وجود دارد؛ زیرا این‌ گروه‌­ها از مواد مخدر‌ و سـود‌ نـاشی از آن زندگی می‌کنند‌. به نظر می‌­رسد که بی­ثباتی و فقدان دولتی قدرتمند، باعث افزایش تولید و تجارت مواد مخدر در افغانستان شده است. بر همین اساس، جمهوری اسلامی ایران، انتظار دارد که حاکمیت جدید در افغانستان ضمن مقابله با کشت خشخاش و تولید موارد مخدر، جلوی سرازیر شدن منابع مالی تجارت مواد مخدر به سمت گروه­‌های تروریستی را سد نماید.

۳-۲- بازگشت مهاجران

 سیل مهاجران افغانستانی به ایـران از زمـان حمله شوروی‌ به‌ این‌ کشور در سال ۱۹۷۹ میلادی و پس از آن در پی جنگ ۲۰۰۱ افغانستان، پیوسته رو‌ به‌ افزایش‌ بوده است. طبق آمار، حدود ۹ تا ۱۱ درصد از جمعیت ۴۰ میلیون نفری افغانستان در‌ ایران‌ به سـر مـی‌برند. با قدرت گرفتن مجدد طالبان در افغانستان و تشدید مشکلات اقتصادی این کشور به علت قطع کمک­‌های اقتصادی غرب، شاهد افزایش مهاجرت به سمت ایران بودیم. به علاوه برخی پناه‌جویان افغانستانی از خاک ایران برای مهاجرت به اروپا استفاده می‌کنند که این پدیده، به تنش­ها و تحمیل هزینه‌­های دیگری به ایران در مرزهای شمال غربی و روابط با ترکیه نیز منجر شده است. تحمیل هزینه­‌های مالی و غیرمادی این مسئله به ایران، باعث شده است تا تهران، بازگشت این مهاجران به افغانستان را موردتوجه قرار دهد. لذا در صورت شکل­‌گیری دولتی باثبات و قدرتمند در افغانستان، می­توان به کاهش میزان مهاجرات و درنهایت، بازگشت آن‌ها به افغانستان امیدوار بود.

۳- عدم استفاده از خاک افغانستان برای تضعیف امنیت ملی ایران، از سوی دشمنان این کشور و گروه­های تروریستی

از آغاز جنگ با طالبان در سال ۲۰۰۱، یکی از نگرانی­‌های امنیتی ایران در مرزهای شرقی، استفاده آمریکا از خاک افغانستان برای اهداف نظامی، خراب‌کارانه و جاسوسی علیه ایران بوده است. در مدل مطلوب جمهوری اسلامی ایران، انتظار می­‌رود که با تحقق خروج نیروهای آمریکایی از افغانستان، شاهد عدم استفاده از خاک این کشور برای ضربه زدن به امنیت ملی ایران باشیم. همچنین، در سال‌های اخیر و با سر برآوردن داعش در سوریه و عراق، ایران به شدت نگران گسترش تروریسم داعشی به مرزهای خود است و از آنجا که داعش، تهدید مشترک ایران و طالبان به شمار می‌­رود، تهران تلاش کرده است تا از طریق نزدیکی به طالبان و مذاکره با این گروه، مانع از نزدیک شدن این تهدید به مرزهای خود شود.

۴- تأمین سهم آب

 با توجه به حضور طالبان در استان­‌های غربی افغانستان، مذاکره ایران با طالبان، تلاشی در راستای تأمین منابع آب به‌عنوان راه‌حلی برای خشک‌سالی استان­‌های شرقی و کمک به حل مسئله اختلاف‌برانگیز سهم آب هیرمند و هریرود نیز به شمار می‌­آید. این مسئله با عنایت به اثرگذاری مستقیم آن بر امنیت ملی ایران و عدم پرداخت حقابه توسط افغانستان در گذشته، به شدت موردتوجه جمهوری اسلامی ایران و افکار عمومی این کشور قرار دارد.

۵- تضمین تجارت امن و پایدار

ایران، بزرگ‌ترین صادرکننده به افغانستان است؛ کشوری که دسترسی دریایی ندارد و یکی از بزرگ‌ترین بازارهای صادرات غیرنفتی ایران است. صادرات ایران به افغانستان، شامل برق، مصالح ساختمانی، دارو و گندم اســت و ســالانه بر اساس برخی آمارها، ۳ میلیارد دلار برآورد می‌­شود. لذا یکی از خواسته­‌های جمهوری اسلامی ایران، آن است که امنیت تجارت و منافع اقتصادی این کشور در آینده افغانستان تضمین گردد.