دکتر ابراهیم متقی؛ رئیس دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران
مكتب انقلابی را می توان بخشی از نشانههای كنش تاكتيكی ناشی از راهبرد انقلاب اسلامی ايران در محيط منطقهای دانست. اندیشه مكتب انقلابی با نشانههايی از صدور انقلاب، حمايت از مستضعفان، سازماندهی گروههای حاشيهای و نگرش راهبردی به گروههای انقلابی با اندیشه دينی، پيوند يافته و زمینه لازم براي تغيير در ژئوپليتيك قدرت را به وجود آورد. مكتب انقلابی در نگرش سليمانی مبتنی بر سازماندهی گروههای اجتماعی برای حفاظت از خود در شكلبندی منطقه آشوبزده جنوب غرب آسيا تلقی ميشود. پيوند اندیشه مقاومت و مكتب آن، محور اصلی كنش تاكتيكی مكتب سردار سليماني بوده است. سردار سليمانی در روند سازماندهی ارتش هويتی و مكتب انقلابی از سازوكارهاي كنش اجتماعی و پيوند آن با سازوكارهاي انقلابی در محيط پيرامونی بهره گرفت. محور اصلی اندیشه سليمانی در مكتب مقاومت، به مقابله با نظام سلطه معطوف بوده است. چنين ذهنيتی با روحيه ايرانی كه بر نشانههايی از كنش انقلابی، آزاديخواهی، عدالت گرایی و تحرك سياسی مبتنی است، مغايرت داشته و بهعنوان يكي از چالشهای ذهنی جامعه ايران در مورد نوع نگاه آمريكا به حكومتهای ايران، باقی مانده است. ذهنيت ايرانی در دوران انقلاب و سالهاي بعد از پيروزي انقلاب اسلامی، براساس «
مقابله با نقش منطقهای و الگوی كنش راهبردی ايالاتمتحده» به عنوان مركزيت نظام سلطه شكل گرفت..
مكتب مقاومت دارای ريشههای تاريخی تحول يابندهای است. اولین بار، ارتشهای ملی بعد از وستفاليا شكل گرفته كه در مقايسه با نيروهای نظامی فصلی، ماهيت انقلابی داشت. علت اصلی چنين رويكردی را ميتوان در سازماندهی و ساختار حرفهای نيروهای ژئوپليتيكی در محيط آشوبزده دانست. مكتب مقاومت در اندیشه سليمانی در سالهای بعد از دفاع مقدس، نقش محوری براي تحقق اهداف ژئوپليتيكی ايران در راستای مقابله با كارگزاران جنگ نيابتی آمريكا در محيط منطقهای، ايفا كرده است. درواقع،مكتب مقاومت توانست زيرساختهای لازم براي مكتب مقاومت و كنش راهبردی در محيط آشوبزده را به وجود آورد. هرگونه مقاومت در انديشه و عمل سردار سليمانی، تابعی از سازوكارهاي كنش هويتی خواهد بود. مكتب مقاومت در انديشه و عمل سليمانی مبتنی بر سازماندهی نيروهای اجتماعی و انقلابی در گام دوم انقلاب اسلامی محسوب ميشود. سليمانی توانست زمينههای كنش تاكتيكی براي بهینهسازی معادله قدرت ايران در محيط منطقهای را از طريق اجتماعی سازی معادله قدرت فراهم آورد. مكتب مقاومت در ايران انقلابي، دوران تاريخی مختلفي را سپری ساخته است. اندیشه مقاومت، كاملاً ماهيت اجتماعی داشته است، چنين رويكردی را ميتوان به عنوان بخشي از اندیشه مكتب مقاومت با قالبهاي ادراكی و تحليلی جامعه، فرهنگ و ساختار سياسی جمهوری اسلامی دانست. كنش تاكتيكی و عملياتی سردار سليمانی در فضای مكتب مقاومت، زيرساختهای لازم برای سازماندهی نيروهای هويتی و شكلبندی های كنش سياسی بازيگرانی را به وجود آورد كه از قابليت لازم براي اثربخشی در محيط منطقهای و ساختاری برخوردارند.
كاركرد مكتب مقاومت در محيط ژئوپليتيكی غرب آسيا
ويژگی اصلی مكتب مقاومت، آن است كه از قابليت و ابزارهای لازم براي اثربخشی در ژئوپليتيك محيط منطقهای برخوردار است. مكتب مقاومت، توانست زيرساختهای گسترش جبهه مقاومت در محيط بحرانزده جنوب غرب آسيا را به وجود آورد. مكتب مقاومت از شاخصهايی برخوردار است كه روحيه و انگارههای ذهنی جامعه ايرانی، ارتباط داشته و آن را می توان به عنوان بخشی از سازوكارهای هويتيابی و اثربخشی منطقهای در شرايط گسترش نشانههای مربوط به منطقه آشوبزده دانست. مكتب مقاومت با واقعيتهای سياست ايرانی نسبت به سازوكارها و اقدامات مداخلهجويانه و تهاجمی آمريكا در دورانهای مختلف تاريخي، هماهنگی و همبستگی دارد. مفهوم مكتب مقاومت با انديشههای راهبردی سردار سليمانی، شكل گرفته و در فضای تحقق ژئوپليتيك جديد منطقهای، ارتقاء پيدا كرده است.
مكتب مقاومت در دوران گذشته بر اساس سازوكارهای جنگ چريكی، شكل گرفته بود. در سالهای بعد از جنگ سرد، دوران تاريخی جنگ چريكی پایانیافته و عصر جديدی مبتنی بر ارتشهای انقلابی، به وجود آمده است. ويژگی اصلی مكتب مقاومت را میتوان در هویت گرایی و سازماندهی فضای مقاومت جستجو نمود. اندیشه مقاومت بر اساس ضرورتهای هويتی و نيازهای راهبردی گروههای حاشيهای شده، شكل گرفته است.
مكتب مقاومت به مثابه بخشی از راهبرد امنيتی جمهوری اسلامی در حوزه دفاعی، امنيتی و ژئوپليتيكی تلقی ميشود. در اين ارتباط، سياست دفاعی بهعنوان بالاترين سند دفاعی کشور، تعيينکننده ماهيت و ساختار سيستم دفاعي کشور در ابعاد سختافزاری و نرمافزاری بوده كه براساس شاخصهای مكتب انقلابی سردار سليمانی، انعكاس اجرايی و عملياتی پيدا كرده است. مكتب مقاومت به عنوان بخشی از سیاستگذاری راهبردی ايران در دوران سردار سليمانی و در محيط پيرامونی محسوب ميشود. واقعيت مكتب مقاومت با ضرورتهای راهبردی سياست خارجی و امنيتی ايران، پيوند داشته است. مكتب مقاومت میتواند ماهيت رهايیبخش، آزادیبخش يا هويتی داشته باشد و شكل جديدی از معادله قدرت را منعكس سازد. مكتب مقاومت در نگرش و عمل سردار سليمانی براساس شاخصهای هويت و مقاومت، شكل گرفت و زمینه تحول در محيط منطقهای را به وجود آورد. مكتب مقاومت همچنين، توانست زمينههای لازم برای نقشيابی ايران در مركزيت ژئوپليتيك جهان اسلام را فراهم سازد.
سليمانی توانست با شاخصهای راهبردی اندیشه امالقری، پيوند برقرار کند و چنين انديشهای را به عنوان محور اصلي تفكر ژئوپليتيكی ايران در مقابله با تهديدات، مورد استفاده قرار دهد.
سازماندهی مكتب مقاومت و شكلگيری این مكتب، پيوند درهمتنيدهای با يكديگر دارد. مكتب مقاومت را میتوان بخشی از تلاش سازمانيافته جمهوری اسلامی برای بازتوليد قدرت راهبردی و مقابله با تهديدات ژئوپليتيكی آمريكا در منطقه آشوبزده دانست. منطقهای كه همواره نشانههايی از نقش یابی بازيگران نيابتی وجود داشته و اين امر، پيچيدگیهای محيط منطقهای را به میزان قابل توجهی افزايش داده است. مكتب مقاومت ميتواند بخشی از فرآيند مديريت بحران و غلبه بر بازيگران آشوب ساز در محيط منطقهای غرب آسيا تلقی شود.
مكتب مقاومت به لحاظ رفتاری و جهتگيری، ماهيت تاکتيکی دارد. محور اصلی كنش در مكتب مقاومت را بازيگرانی تشكيل میدهد كه از قابليت لازم برای كنش فرهنگی، هويتی و راهبردی برخوردارند. به همين دليل است كه مكتب مقاومت با قالبهای ديپلماسی فرهنگی، پيوند پيدا كرده است. در فرآيند سازماندهی مكتب مقاومت، هرگونه همکاری دفاعی و امنيتی، نيازمند بهرهگيری از سازوکارهای فرهنگی است. بهعبارتدیگر، جلوههايی از همبستگی میان شاخصهای فرهنگی، مطالعاتی، ديپلماتيک و راهبردی وجود دارد.
هرگونه كنش تاكتيكی در فضای رقابتهای ژئوپليتيكی به عنوان اقدامی سازمانيافته و در راستای شکل گيری درک و فهم متقابل کشورها در حوزههای دفاعی و امنيتی حاصل میشود. بنابراين، اصلیترين کارویژه مكتب مقاومت در حوزه کنترل مناقشه، درک و فهم متقابل است. دولتها از برنامه مبادلات فرهنگی بهمنظور توسعه شناخت متقابل، جلب حمايت افکار عمومی، توجيه اهداف، سياستها، تسهيل و توسعه روابط فرهنگی، سياسی و اقتصادی با دولتهای ديگر استفاده ميکنند. سردار سليمانی در كنش تاكتيكی خود، به اين موضوع واقف بود كه نيروهای ساختاری و سازمانی مكتب مقاومت را گروههای هويتی و بازيگران منطقهای تشكيل میدهند.
مكتب مقاومت در كنش بازيگران منطقهای، به مثابه بخشی از واقعيت راهبردی کشورهايی محسوب میشود. منطقهای که از آسيای جنوب غربی، خليجفارس، خاورميانه، آسيای مرکزی و قفقاز، شروع شده و تا شرق مديترانه حوزه سرزمينی و راهبردی آنان تداوم ميابد. ايران براساس سازوكارهاي مكتب مقاومت از تحرک بيشتري براي تأمين اهداف راهبردي خود، فراتر از سازوكارهاي ارتش كلاسيك برخوردار شده و اين امر، اقتدار منطقهاي ايران را به گونه مشهودي افزايش داد.
بسياری از نظريهپردازان موضوعات راهبردی در تبيين شكلبندیهای مربوط به مكتب مقاومت، به مدلهای امنيت منطقهای كشورها اشاره دارند. ارزيابی نقش ارتش ساختاری و حرفهای نشان میدهد که ايران، توانست چنين نقشی را برای افزايش حوزه اقتدار خود از طريق راهبردهای تعاملی پيگيری نمايد. مكتب مقاومت، زمانی به مطلوبيت های مؤثری در حوزه راهبردی منجر شد که زمينه ای لازم براي پيگيری الگوهای كنش انقلابی برای تغيير در موازنه قدرت منطقهای، به وجود آيد.
مكتب مقاومت در منطقه آشوبزده
يكی از ويژگیهای اصلی جنوب غرب آسيا را میتوان در شكلبندی ساختارشكنانه بازيگرانی دانست كه عمدتاً تحت تأثير سازوكارهای مربوط به جنگ نيابتی قرار دارند. ژئوپليتيك منطقه در چارچوب مكتب مقاومت سردار سليمانی، به گونهای سازماندهی شده كه امکان بهرهگيری از مفاهيم دفاعی در حوزه ديپلماتيک، وجود داشته باشد. سازماندهی مكتب مقاومت، نيازمند بهرهگيری از سازوكارهايی است كه زمینه ارتباط با نخبگان، كارگزاران سياسی و بازيگران هويتی را فراهم سازد. در غير اين صورت، امكان درك دقيقی از شاخصهای ساختاری مكتب مقاومت در انگاره سردار سليمانی بهوجود نمیآمد. در منطقه آشوبزده، امكان متقاعدسازی بازيگران كاری دشوار به نظر ميرسد. متقاعدسازی راهبردی، ميتواند از طريق جنگافزارهای آفندی، پدافندی و گفتمانهايی باشد که نشان میدهد، کشورها چه اهدافی در حوزه امنيتی دارند. شكلبندیهای مكتب مقاومت، میتواند زمينههای لازم برای حداكثرسازی ضريب نيل به اهداف را فراهم آورد. شناخت مناطق تهدید ساز و بهرهگيری از نيروی موثر برای مقابله با تهديدات، محور اصلی مكتب مقاومت در مناطق بحرانی همانند آسيای غربی خواهد بود.
اقناع راهبردی يکی ديگر از راهکارهای مكتب مقاومت در منطقهای محسوب ميشود كه دارای نشانههای كنش آشوبزده است. چنين حوزههای جغرافيايی و گروههای اجتماعی، نيازمند حداکثر سازی كنش ارتباطی خواهند بود. اقناع راهبردی زمانی انجام میگيرد که امکان متقاعدسازی بازيگران رقيب، براي پذيرش الگوی رفتاری خاص، وجود داشته باشد. در محيط آشوبزده، تصويرسازی راهبردی بخشی ديگر از مكتب مقاومت محسوب ميشود. کشورهايی که از الگوی تصويرسازی در منازعات امنيتی استفاده ميکنند، قادر خواهند بود تا ادراک خود را بر طرف مقابل تحميل نمايند.
اصلیترين هدف تاكتيكی ايران در محيط منطقهای، ارتباط مستقيمی با تغيير موازنه آمریکا محور در محيط منطقهای است.
كشورهايی كه نقش محوری در سياست امنيت منطقهای دارند، عموماً تلاش میكنند تا موقعيت خود را از طريق سازوكارهای كنش تعاملی ارتقا دهند. بنابراين، تغيير در موازنه تاكتيكی و محيط آشوبزده مبتنی بر شكل جديدی از الگوی موازنه قدرت خواهد بود. بازتوليد موازنه قدرت را میتوان به عنوان دومين هدف تاكتيكی ايران در محيط منطقهای دانست كه براساس سازوكارهای مكتب مقاومت، شكل گرفته
و از قابليت لازم براي اثربخشی منطقهای برخوردار است. در چنين شرايطی، طبيعی به نظر میرسد كه مكتب مقاومت از قابليت لازم براي تحرك تاكتيكی بهرهمند ميشود.
جمعبندی
يكی از اصلیترين اهداف مكتب مقاومت را میتوان كنترل بحرانهای منطقهای دانست. مكتب مقاومت از تحرك ژئوپليتيكی و تاكتيكی برای كنترل تهديدات برخوردار است.
مكتب مقاومت، نقش مؤثری در كنترل مناقشات منطقهای و بينالمللی دارد. در محيط منطقهای آسيای جنوب غربی، نشانههای مختلفی از تهديد هويتی و راهبردی وجود دارد. هر يك از اين تهديدات، ميتواند نقش مؤثری در منازعات و بحرانهای منطقهای و بينالمللی بهجا گذارد. چهارمين هدف از سازماندهی و تحرك مكتب مقاومت، معطوف به كنترل محيط آشوبزده خواهد بود. غرب آسيا در سالهای بعد از جنگ سرد با نشانههايی از عدم اطمينان و ابهام راهبردی، روبهرو بوده است. تحرك منطقهای، ميتواند معادله قدرت و امنيت را در سطح منطقهای و بينالمللی، تحت تأثير قرار دهد. مناقشه، واقعيت پايانناپذير سياست بينالملل محسوب ميشود. هيچ کشوری در وضعيت بدون مناقشه، قرار نخواهد داشت. کشورها در سياست بينالملل، عموماً تلاش ميکنند تا خود را برای مقابله با تهديدات در شرايط مناقشه آماده نمايند. كنترل مناقشه توسط كارگزاران مكتب مقاومت، همانند سردار سليمانی، در شرايطی ايجاد میشود که جلوههايی از عدم اطمينان تاكتيكی در محيط منطقهای و سياست بينالملل وجود داشته باشد. عدم اطمينان را میتوان زمينهساز معمای امنيت در نظام بينالملل دانست. کشورهايی که در وضعيت تهديد قرار دارند، عموماً با نشانههای متنوعتری از تهديد روبهرو میشوند. به اين ترتيب، لازم است تا کنترل مناقشه از طريق مكتب مقاومت انجام پذيرد. كنترل فضای عدم اطمينان از طريق تحرك مكتب مقاومت در محيط پيرامونی، به وجود میآيد. مسئله عدم اطمينان را میتوان به مثابه مهمترين چالش تصميمگيری سياست خارجی و امنيتی كشورهايی همانند ايران دانست كه اولاً در محيط آشوبزده قرار دارند و دوماً برای اثربخشی در محيط تاكتيكی، نيازمند بهرهگيری از سازوكارهای قدرت مقاومت و كنش نامتقارن خواهند بود.