محمدمهدی غلامی؛ دانشجوی کارشناسی ارشد مطالعات آمریکا دانشگاه جامع امام حسین (ع)
پس از شروع عملیات طوفان الاقصی در سرزمینهای اشغالی، علی رغم اظهارات مقامات صهیونیست مبنی بر دست داشتن ایران در این جنگ، مقامات کاخ سفید از همان ابتدا مسئله دخیل بودن ایران در این جنگ را رد کردند. همچنین، پس از گذشت دو روز از شروع عملیات طوفان الاقصی، مقامات صهیونیست اظهارات خود مبنی بر دست داشتن ایران در جنگ را تکرار نکردند.
اما چرا مقامات آمریکایی اصرار دارند تا دخالت ایران در این جنگ را منتفی بدانند؟ در این رابطه باید به موارد زیر اشاره کرد:
۱٫ ایالت متحده آمریکا و رژیم صهیونیستی میدانند که معرفی رسمی ایران به عنوان کشور پشت پرده حوادث فلسطین، آنها را ملزم به واکنش علیه ایران خواهد کرد، درحالیکه آمریکا و رژیم صهیونیستی به خوبی میدانند که در حال حاضر آنها در وضعیتی قرار ندارند که بتوانند علیه ایران در منطقه اقدام نظامی انجام دهند؛ از این رو بهتر است که ایران به عنوان یک عامل دخیل معرفی نشود. در غیر این صورت معرفی ایران به عنوان عامل اصلی و دخیل در جنگ فعلی، تبعات جدی در منطقه و جهان برای آمریکا و رژیم صهیونیستی به دنبال خواهد داشت، چرا که در صورت عدم اقدام علیه ایران، بازدارندگی نظامی آمریکا در سطح بین المللی زیر سؤال میرود و در صورت اقدام، احتمال شکلگیری یک جنگ منطقهای بسیار بالا است.
۲٫ دولت بایدن قبل از شروع جنگ در فلسطین، اقدام به تبادل زندانیان و آزاد کردن پولهای بلوکه شده ایران کرده بود، منتقدان در آمریکا دولت بایدن را متهم به این موضوع میکنند که ایران با پولهای آزاد شده، اقدام به کمک به فلسطینیان برای حمله علیه رژیم صهیونیستی کرده است، به همین دلیل دولت بایدن با رد این موضوع در تلاش است تا اینگونه نشان دهد که ایران هیچ نقشی در این جنگ ندارد، حتی در حد پشتیبانی مالی.
۳٫ باتوجه به تهدیدات اخیر رئیس موساد مبنی بر پاسخ به اقدامات ایران در تهران و همچنین اظهارات نخست وزیر رژیم صهیونیستی در سازمان ملل مبنی بر لزوم ایجاد یک تهدید هستهای معتبر در مقابل ایران، آمریکاییها در تلاش هستند تا از افزایش تنش مستقیم میان ایران و رژیم صهیونیستی جلوگیری کنند؛ چرا که در این صورت، یک درگیری گسترده منطقهای شکل خواهد گرفت که آمریکا مایل به ورود و هزینهدهی برای آن نیست و این موضوع در تضاد با راهبرد فعلی آمریکا مبنی بر اجتناب از هرگونه درگیری مستقیم در یک جنگ است.
۴٫ در حال حاضر راهبرد آمریکا تمرکز بر روی شرق میباشد، آمریکا در سالهای اخیر تلاش کرده است تا با کمتر کردن حضور خود در غرب آسیا و کاهش هزینههای گزاف نظامی در این منطقه، تمرکز خود را بر شرق آسیا و مهار چین قرار دهد، به همین سبب هرگونه تنشی میان ایران و رژیم صهیونیستی در منطقه که به شکل اجتناب ناپذیر آمریکاییها را نیز درگیر خود خواهد کرد، انحراف آمریکا از راهبرد اصلی خود و به نفع چین خواهد بود.
۵٫ دولت جو بایدن در آستانه انتخابات، تلاش خود را میکند تا بخشی از ناکامیهای خود در عرصه سیاست خارجی را با رسیدن به یک توافق هستهای با ایران جبران کند، بنابراین معرفی شدن ایران به عنوان عامل اصلی حملات علیه رژیم صهیونیستی، کار دولت جو بایدن برای مذاکرات و رسیدن به یک توافق جامع را سختتر میکند. همانطور که بارها شنیدهایم، دولتمردان آمریکایی در حال حاضر بهتری راه در مقابل ایران را دیپلماسی میدانند، نه چیز دیگری.
۶٫ دولت جو بایدن از ابتدای روی کار آمدن دولت نتانیاهو، با دولت شدیداً راستگرای بی بی دارای یک اختلاف آشکار فکری و ساختاری به لحاظ سیاسی قرار داشت، از این جهت روی کار بودن دولتی همچون دولت فعلی رژیم صهیونیستی، در راستای منافع آمریکا در منطقه قلمداد نمیشد. به همین سبب، اینکه به جای عامل دخالت خارجی، یک عامل داخلی به نام نتانیاهو و سیاستهای اشتباه و نابخردانه وی به عنوان عامل اصلی مشکلات فعلی در فلسطین معرفی و در نهایت باعث سقوط دولت راستگرای نتانیاهو شود، برای کاخ سفید و دولت بایدن مسئله چندان بدی محسوب نمیشود.