دکتر احد نوری اصل؛ دکترای علوم سیاسی
مقدمه
استقلالطلبی ملتهای آمریکای لاتین در دهههای گذشته، عاملی برای مقابله با غارت ظرفیتهای بنیادین و اقتصادی این کشورها بوده است؛ بنابراین این منطقه در حال حاضر به این میزان از بلوغ و تجربه رسیده است که ظرفیتهای اقتصادی بینهایت خود را دربست، در اختیار آمریکاییها قرار ندهد و ازاینرو به شراکت با سایر کشورهای جهان در حوزه اقتصادی و تجاری روی آورد.
تجربه شکستخورده و خفتبار موافقتنامه آلکا (در سال ۱۹۹۴) که درصدد برقراری تجارت آزاد بود و پیامدی جز ویرانی بنیانهای اقتصادی آمریکای لاتین زیر بار واردات گسترده نداشت، در این تصمیمگیری راهبردی، کشورهای حوزه آمریکای لاتین نقش مؤثری ایفا کردند. ضمن آنکه جاذبههای اقتصادی قوی برای سرمایهگذاری، فرصت استفاده از بازارهای این منطقه، نیروی کار و منابع غنی نفت، گاز، اورانیوم و… درذاتخود، سبب میگردد تا کلیه بازیگران فعال اقتصادی به این منطقه روی آورند.
علیه دولتهای سرمایهداری وابسته!
در این میان، یک نکته مهم را نباید نادیده گرفت و آن تجربه شکستخورده دولتهای راستگرا و متحد آمریکا در کشورهای منطقه است. این دولتها به دلیل ماهیت ویژه خود، از سیاستهای اقتصادی بازار آزاد حمایت کردهاند و با اجرای قواعد نئولیبرالسیمی، شکاف فقیر و غنی در این جوامع را توسعه دادهاند؛ ازاینرو کشورهایی که به لحاظ منابع غنی خود، ثروتمند به شمار میآیند، به سبب سیاستهای اقتصادی ناکارآمد راستگرایان، همواره با چالشهای بزرگی در حیطه توزیع درآمد و گستردگی فقر روبهرو بودهاند؛ به این سبب، گروههای چپگرا و ضدآمریکایی (که مخالف سیاستهای اقتصادی نام برده و شعارهای برابریطلبانه بودند)، همواره از محبوبیت و پایگاه اجتماعی قابل قبولی در کشور خود برخوردار هستند.
اهمیت دلارزدایی!
میتوان گفت تجربه تاریخی مردم آمریکای لاتین، آنها را به این باور رساند که باید با بهرهگیری از ذخایر بزرگ خدادادی و در پرتو گرفتن سیاستهای متوازن خارجی و روابط با قدرتهای مستقل و نوظهور و رهایی از بند استعمارطلبی ایالات متحده در شرایط امروز، ظرفیتهای اقتصادی خود را فعال نمایند.
از سوی دیگر، رویکرد ظالمانه تحریمی مورد استفاده ایالات متحده آمریکا علیه کشورهای هدف، سبب گردیده است تا تحریم شدگان و کشورهای مخالف وضع موجود، در پی چارهاندیشی برای پایان این روند باشند. به این منظور، ایده دلارزدایی و استفاده از ارزهای مشترک جایگزین دلار در مبادلات مالی با وسعت بالا در منطقه آمریکای لاتین مورد پذیرش قرار گرفته است. در این میان، پیوستن کشورهای مهمی مانند چین و روسیه به فرایند دلارزدایی، خود یک عامل مهم در زمینه احتمال موفقیت خنثیسازی راهبرد ظالمانه فشار آمریکایی به شمار میرود.
ائتلافهای منطقهای اقتصادی!
همچنین باید از تلاش کشورهای آمریکای لاتین برای شکلدهی به ائتلافهای اقتصادمحور برای مقابله با مداخلات همیشگی آمریکاییها بهعنوان یک ظرفیت مهم دیگر در این عرصه یاد کرد. چنانکه سازمان منطقهای مرکوسور (شامل کشورهایی چون برزیل، آرژانتین، اروگوئه و پاراگوئه)، یک بلوک تجاری در این حوزه به شمار میآید که آشکارا در راستای مقابل تلاش آمریکا برای انعقاد پیمان تجارت آزاد با اعضای این منطقه ایجاد شد.
اتحادیه آلبا، سازوکار منطقهای دیگری بود که به ابتکار هوگو چاوز تشکیل گردید تا «اتحاد بولیواری برای آمریکای لاتین» را محقق سازد. دستور کار اتحادیه آلبا، موضوعاتی مانند بانک، صندوق غذایی، شرکت نفت و برنامههای آموزشی و بهداشتی را شامل میشود و هدف مبارزه با فقر و بهبود وضعیت اقتصادی و اجتماعی کشورهای عضو را پیگیری مینماید.
علاوه بر این باید از اتحادیه اوناسور یعنی جنوب واحد، بهعنوان یک سازوکار منطقهای – اقتصادی دیگر در حوزه آمریکای لاتین یاد کرد که مسائلی همچون مبارزه با فقر و نابرابری، افزایش رفاه، مشارکت مدنی و… را دنبال میکند. اوناسور دربرگیرنده و جامع دو سازمان اقتصادی مرکوسور و جامعه آند، به شمار میرود.
مورد خاص چین!
به هر ترتیب، ذخایر بزرگ معدنی و طبیعی در منطقه آمریکای لاتین، در کنار بیاعتمادی این کشورها به ایالات متحده، سبب گردیده است تا ظرفیتهای اقتصادی این حوزه، با همکاری اعضای آن، با قدرتهای نوظهور و مستقل جهانی فعال شود. در این میان، جایگاه چین، بهعنوان گزینه اصلی رهبری اقتصاد جهانی در آینده، بسیار مهم است.
چینیها با گسترش مناسبات سیاسی با دولتهای آمریکای لاتین، بهصورت فزایندهای در حال تضعیف بیشتر موقعیت آمریکا در حیاطخلوت سنتی آن هستند. واردات گسترده نفت و منابع معدنی و تأمین نیازهای صنعتی، چینیها را به یک بازیگر مشتاق برای گسترش همکاریهای اقتصادی با آمریکای لاتین تبدیل کرده است.
بر اساس گزارشها، سرمایهگذاری چینیها در بازارهای کشورهای آمریکای لاتین، بهشدت گسترش یافته است و بهویژه در حوزه حملونقل و جادهسازی در جریان است. پیشبینی میشود این حجم از همکاری در سالهای آینده (و با اجرای برنامههای مورد نظر شی جین پینگ)، سرعت و شتابی مضاعف به خود بگیرد.
جمعبندی
باتوجهبه ظرفیتهای گسترده طبیعی و انسانی، منطقه آمریکای لاتین بهعنوان یک حوزه با ظرفیتهای فراخ در عرصه اقتصادی شناخته میشود. این ظرفیتهای گسترده، از دیرباز توجه استعمارگران را به خود جلب کرده بود و در دهههای گذشته نیز ایالات متحده آمریکا کوشید تا بیشترین منافع را از حیاط خلوت سنتی خویش برداشت کند اما ظهور جنبشهای استقلالطلبانه، انقلابی و چپگرا در این منطقه، ورق را به زیان آمریکاییها برگرداند و آنان را در مقابل رقبای مهمی (مانند چین و روسیه) قرار داد.
به نظر میرسد با اراده دولتها و ملتهای آمریکای لاتین، آمریکاییها نمیتوانند رویه خسارتبار پیشین در تحمیل قراردادهای استعماری بر گرده این منطقه را تکرار کنند. بلوغ و خودآگاهی کشورهای این حوزه، تلاش آنها برای ائتلافسازی منطقهای و تمایل به همکاریهای همهجانبه با قدرتهای نوظهور و مستقل جهانی در عرصه اقتصادی و تجاری، مهمترین موانع پیشروی آمریکاییها برای پیگیری اهداف یکجانبهگرایانهشان به شمار میآید؛ بنابراین میتوان انتظار داشت که در سایه چنین شرایطی، بستر مساعدی برای رشد و توسعه اقتصادی منطقه آمریکای لاتین ایجاد گردد.