اوپنهایمر و تطهیر یک فعل غلط به سبک هالیوودی
یکی از فیلم هایی که در سال ۲۰۲۳ بسیار سر و صدا به پا کرد فیلم سینمایی اوپنهایمر به کارگردانی کریستوفر نولان و ایفای نقش بازیگرانی چون کیلین مورفی و مت دیمون بود. نولان پس از ساخت فیلم هایی چون تلقین، میان ستاره ای و چندگانه های بتمن اینبار با ساخت اوپنهایمر به سراغ بازسازی شخصیتی رفته بود که در تاریخ به نیکی از آن یاد نمی شد. تعلق گرفتن جوایز اسکار به این اثر سینمایی به وضوح نشان داد که این فیلم چقدر برای آمریکایی ها راهبردی است و بایستی با قوت و قدرت از آن حمایت کرد. اوپنهایمر چهرهای بدنام و منفور در تاریخ است، شخصیتی که دانش خود را در خدمت ماشین جنگی آمریکاییها قرار داد و با ساخت بمب اتمی، بزرگترین قتلعام تاریخ را در عرض چند دقیقه رقم زد. چنین شخصیت بدنامی برای قرار گرفتن در فهرست چهرههایی که باید از آنان برچسبزدایی شود و بهجای یک چهره سیاهرو به یک آمریکایی وطنپرست تبدیل شود، نیاز به جادوی سینما داشت و چه جادوگری چیرهدستتر از کریستوفر نولان که می توانست به خوبی از عهده این امر برآید. نگارنده در این یاداشت سعی کرده است که به ارائه یک نمای کلی از مفاهیمی که در پشت پرده این فیلم است بپردازد؛ برای تحقق این امر در ابتدا به ارائه خلاصه یادداشت هایی از آرش شفاعی،دکتر راضیه مهرابی کوشکی و میلاد جلیل زاد در روزنامه های جام جم و فرهیختگان پرداخته شده است و در پایان نگارنده به تشریح ارائه دیدگاه خود پرداخته است.
بررسی روند دلارزدایی و ایجاد نهادهای موازیِ بانک جهانی
از جمله مسائلی که در دوران معاصر برای بسیاری از بازیگران جهانی بهعنوان یک دغدغه اصلی درآمده است، چگونگی رویارویی با نقش دلار در اقتصاد بینالمللی است. شایان توجه است که اقدامات یکسویه ایالات متحده، در استفاده ابزاری از دلار، با آغاز قرن ۲۱ میلادی، اشکال جدیدی را تجربه میکند؛ تا جایی که از نظر تعدادی از اندیشمندان حوزه اقتصاد سیاسی بینالملل، هدف اصلی و پنهان ایالات متحده از راهاندازی جنگهایی همچون افغانستان (۲۰۰۱) و عراق (۲۰۰۳)، مبارزه با تسلیحات هستهای و تروریسم بینالمللی نبود بلکه این جنگها بر اساس ایده حفظ هژمونی دلار آمریکا بر اقتصاد جهان، طراحی و راهاندازی شدند. نکته قابلتوجهی که دراینبین وجود دارد، آن است که گرچه بررسی ترکیب ذخایر ارزهای خارجی نشان از آن دارد که حدود ۵۸٫۸% از ذخایر جهانی، به دلار ایالات متحده اختصاص دارد ولی بااینحال باید توجه داشته باشیم که بنا به دلایلی همچون استفاده ابزاری ایالات متحده از دلار بهعنوان ابزار تحریم، تلاش کشورهای تجدیدنظرطلب در راستای متنوع سازی سبد ارزی خود، حرکت برخی کشورها در راستای تسویه با ارزهای ملی و خارج از چرخه دلار و همچنین افزایش میزان بدهیهای ایالات متحده، سلطه دلار در طول سالهای گذشته، روند نزولی را تجربه کرده است. متأثر از شرایط پدیدار شده، در طول سالهای گذشته، کشورهایی همچون فدراسیون روسیه، چین، هند و آفریقای جنوبی که از اعضای اصلی گروه بریکس هستند، درصدد برآمدهاند تا طیف گستردهای از ابتکارات را بهمنظور کاهش وابستگی خود به دلار، به منصه ظهور برسانند. تأسیس بانک سرمایهگذاری زیرساخت و بانک توسعه جدید، از جمله اقداماتی هستند که به نوبه خود نهتنها توانستند سلطه جهانی دلار را تحتالشعاع خود قرار دهند بلکه بهعنوان رقبایی قَدَر برای نهادهای غربی همچون بانک جهانی و صندوق بینالمللی پول مطرح هستند.
چشمانداز اقتصادی گرهگشایی در روابط ایران و عربستان برای آمریکا
سیاست خارجی واشنگتن در خلیجفارس به دلیل منافع اقتصادی و سیاسی، بر دوستی با عربستان سعودی استوار است؛ بااینحال، بهتازگی این وضعیت ۳۵ساله به دلیل نظم سیاسی جدید، در حال تغییر بوده است. از یک سو تنشزدایی هستهای آمریکا و ایران زیر سؤال رفته است و از سوی دیگر، عادیسازی روابط ایران و عربستان سعودی پس از توافق مارس ۲۰۲۳ با میانجیگری چین در کانون توجه قرار گرفته است. هیچ رابطه دوجانبهای در خاورمیانه برای آینده منطقه و منافع آمریکا، بیشتر از روابط عربستان سعودی و جمهوری اسلامی ایران تأثیرگذار نیست. هدف این نوشته، پاسخگویی به این پرسش است که عادیسازی روابط ایران و عربستان چه چشمانداز اقتصادی برای آمریکا دارد؟
فعالیتهای ایالات متحده در آسیای مرکزی
از اوایل قرن بیست و یک تاکنون، ایالات متحده آمریکا در سه حوزه عملیات نظامی، تعامل دیپلماتیک و کمکهای توسعهای در آسیای مرکزی فعال بوده است. پس از حملات ۱۱ سپتامبر، ایالات متحده، عملیات نظامی را در افغانستان آغاز کرد که در نهایت منجر به سرنگونی طالبان و ایجاد یک دولت جدید شد. در ادامه، ایالات متحده برای مبارزه با تروریسم و حمایت از نیروهای امنیتی افغانستان، حضور نظامی خود را به مدت دو دهه در منطقه حفظ کرد. از نظر دیپلماتیک، ایالات متحده با دولتهای آسیای مرکزی در مورد مسائلی مانند امنیت، دموکراسی، حقوق بشر و همکاری اقتصادی، تعامل داشته است. کمکهای توسعهای برای ارتقای ثبات، حکمرانی و رشد اقتصادی در منطقه ارائه شده است. ایالات متحده همچنین از پروژههای انرژی و توسعه زیرساختها برای تقویت ارتباط منطقهای و کاهش وابستگی به روسیه و چین حمایت کرده است. بهطورکلی، فعالیتهای آمریکا در آسیای مرکزی، با هدف ارتقای ثبات، امنیت و توسعه اقتصادی و درعینحال پرداختن به چالشهای ژئوپلیتیکی انجام شده است.
انقلاب اسلامی ایران و نظم پساآمریکایی
شکی نیست که نظم بینالمللی در حال تغییر است. در این دوران گذار بهاحتمال زیاد، جهان با شرایط پیچیدهای روبهرو خواهد بود. در این راستا دکتر علی سروش؛ عضو هیئتعلمی دانشگاه جامع امام حسین (ع) طی مصاحبهای که با مرکز مطالعات آمریکا داشت، به سؤالات متعددی پاسخ داد. وی همچنین با گذری بر سیر تاریخی افول آمریکا و این که جنگ اوکراین، علائم اصلی تغییر نظم جهانی است، تأکید داشت که باید بدانیم در این دوران گذار، انقلاب اسلامی ایران چه نقشی دارد و چه نقشی خواهد داشت و ما باید بتوانیم نقش خودمان را در این دوران گذار بفهمیم؛ چراکه این شرایط خیلی مهمی است و فرصتهای متعددی برای ما دارد و ما نباید در این دوران، ظرفیت جهانی را از دست بدهیم.
رفتارشناسی دولتهای مختلف در قبال طوفان الاقصی
یکی از مهمترین رخدادهای سال ۲۰۲۳ برای منطقه غرب آسیا، جهان اسلام و نظام بینالملل، وقوع طوفان الاقصی و قدرت و اقتدار مقاومت در برابر ۷۰سال اشغالگری صهیونیستها از یکسو و در ادامه، روند تجاوزگری وحشیانه صهیونیستها علیه زنان و کودکان نوار غزه بود. این مهم، ماهیت طرفین درگیری هفت دهه گذشته را به رخ جهانیان کشید. دراینبین، واکنش یکدست افکار عمومی جهان در تحسین مقاومت و نفرت همهجانبه از پاسخ وحشیانه صهیونیستها برخلاف رویکرد و منش بسیاری از دولتها بهویژه دولتهای غربی بود. در این تحلیل، رفتارشناسی کشورهای غربی، چین، روسیه و سایر کشورهای عربی منطقه و همچنین رویکرد جبهه مقاومت در قبال این تحولات مورد ارزیابی قرار گرفته است.
نقش آمریکا در مناقشات میان چین و تایوان
افول جایگاه جهانی ایالات متحده و جایگزینی چین در معادلات منطقهای
باوجودآنکه در فضای پساجنگ سرد، ایالات متحده خود را بهعنوان تک قطب برتر در حوزههای سیاست و روابط بینالملل میانگاشت ولی باید توجه داشته باشیم که متأثر از بحران مالی سال ۲۰۰۸ میلادی، نظام هژمونیکِ مسلط که از آن بهعنوان «رویای آمریکایی» یاد میشد، دستخوش دگردیسیهای ژرفی گردید و در عمل، نظام بینالملل وارد فضای نظم «یک ـ چندقطبی» شد.
کشورهای عربی خلیجفارس و تحولات نوین در نظم بینالمللی: پیامدها و سیاستها
هشتمین نشست تخصصی از سلسلهنشستهای پیش رویداد سومین همایش بینالمللی افول آمریکا، با موضوع «کشورهای عربی خلیجفارس و تحولات نوین در نظم بینالمللی: پیامدها و سیاستها»، در تاریخ ۵ تیرماه ۱۴۰۲ در پژوهشگاه علومانسانی و مطالعات فرهنگی، با حضور سه عضو هیئتعلمی گروه روابط بینالملل پژوهشگاه علومانسانی و مطالعات فرهنگی از جمله دکتر حمیدرضا اکبری، دکتر علیاکبر اسدی و دکتر طیبه محمدیکیا برگزار شد.
ظرفیتهای اقتصادی حوزه آمریکای لاتین برای مقابله با بلوک غرب
باید از منطقه آمریکای لاتین بهعنوان یکی از غنیترین و ثروتمندترین مناطق جهان یاد کرد. بیش از بیست و یک میلیون کیلومترمربع مساحت این منطقه است که دربرگیرنده منابع متنوع معدنی، صنعتی، کشاورزی و بهرهمند از ذخایر عظیم نفت و گاز است. همین ظرفیتها به میزان کافی، جذابیت و اثرگذاری برای حوزه آمریکای لاتین در عرصه اقتصادی ایجاد میکند تا توجه سایر کشورها به آن جلب شود؛ ازاینرو در طول سدهها، شاهد استعمارگری قدرتهای اروپایی در این منطقه بودهایم. در عصر جدید نیز ایالات متحده آمریکا به بهانه پدرخواندگی و با سیاست دکترین مونروئه، جای پای خود را در حوزه آمریکای لاتین مستحکم کرد اما با خیزش نارضایتیهای استقلالطلبانه مردم این منطقه، با عنوان چپگرایی، هم اکنون شاهد تضعیف بیشازپیش موقعیت واشنگتن در سطح آمریکای لاتین هستیم. در این مقاله، توان و قابلیتهای اقتصادی کشورهای آمریکای لاتین برای مقابله با آمریکا، مورد ارزیابی قرار گرفته است.