فاطمه دانشور محمدزادگان؛ دانشجوی دکتری علوم سیاسی دانشگاه فردوسی
یکی از مسائل غمانگیز و دردناک اخیر که توجه بسیاری از مردم جهان را به خود جلب کرد، جنگ فلسطینیها و اسرائیل است. جنگی که سالها بر سر نادیده گرفتن حق موجودیت و استقلال فلسطین برقرار است. در این سالها، فلسطینیها همواره تدافعی عمل میکردند و در برابر حملات وحشیانه اسرائیلیها، شهید، مجروح و اسیر میدادند اما در تاریخ ۱۵ مهرماه ۱۴۰۲ امسال، برابر با ۷ اکتبر ۲۰۲۳ رویکرد جدیدی از سوی فلسطینیان آغاز شد و آنها توانستند در برابر این جنگ، مقاومتی تهاجمی از خود نشان دهند.
در عملیات طوفان الاقصی، گروههای مقاومت فلسطین در غزه، به شهرکهای صهیونیستنشین نفوذ کردند و در یک حمله غافلگیرانه بیسابقه در تعطیلات بزرگ صهیونیستها، دهها شهرکنشین را به هلاکت رساندند و تعدادی دیگر را به اسارت بردند. این عملیات سطح بیسابقهای از هماهنگی و برنامهریزی استراتژیک، با تکنیکهای پیشرفته در جنگ الکترونیک، عملیات روانی و تاکتیکهای چریکی را به نمایش گذاشت.
اما چرا این جنگ و این مقاومت سالها ادامه یافت؟ پاسخ این چرایی را فقط به ظلم و جنایتهای اسرائیل نمیتوان محدود ساخت. این جنگ پشتوانهای ظالمانه دارد و عملیات طوفان الاقصی، مقاومت تهاجمی علیه کردارهای ظالمانه نظام بینالملل را نشان میدهد. کردارهای ظالمانه مثل نظارهگری جامعه جهانی و سازمانهای بینالمللی؛ کردار ظالمانه یعنی پدیدهای به نام حق وتو؛ کردار ظالمانه یعنی موضوعی تشریفاتی و مصلحتی به نام حقوق بشر؛ کردار ظالمانه یعنی نقض قوانین جنگ و کردار ظالمانه یعنی جنگ روایتها و رسانه برای تحریف واقعیتِ جنایت.
شرحی بر کردارهای ظالمانه در ماجرای فلسطین
۷۵ سال از تأسیس دولت نامشروع اسرائیل میگذرد. بر خلاف اینکه سازمان ملل (در قطعنامه ۱۹۴) بر حق بازگشت آوارگان فلسطینی به سرزمین مادریشان و پرداخت خسارت به آنها تأکید کرده بود نه تنها کاری از پیش برده نشد که حتی موجودیت اشغالگر این سرزمینها از سوی عضو دائم شورای امنیت سازمان ملل یعنی آمریکا به رسمیت شناخته شد و در سکوت و نظارهگری جامعه جهانی، این کشور، سفارت خود را به قدس به عنوان پایتخت کشور اسرائیل انتقال میدهد.
چه چیز میتواند در برابر به رسمیت شناخته شدن فلسطین از سوی بسیاری از کشورها و در برابر درخواست بسیاری از کشورها برای پایان دادن به کشتار جنایت بار مردمی بیگناه، مانع ایجاد کند؟ آیا وتوی استقلال فلسطین و وتوی آتشبس در غزه، پدیدهای ظالمانه نیست؟ آمریکا همواره با استفاده از امتیاز حق وتو، مانع از به رسمیت شناختن فلسطین بوده است.
آمریکا در این سالها هم موجودیت فلسطین و هم پایانِ کشتار بیرحمانه در فلسطین را وتو میکند؛ برای مثال، آمریکا قطعنامه پیشنهادی کشورهای عربی و فلسطینیان برای تعیین ضربالاجل سهساله ترک مناطق اشغال شده سرزمینهای فلسطینیان توسط رژیم اسرائیل، در شورای امنیت سازمان ملل متحد را وتو کرد و تصویب این قطعنامهها را سبب پیچیدهتر شدن مسائل خاورمیانه اعلام کرده بود.
همچنین در حملات جنایت بار اخیر از سوی اسرائیل که منجر به صدور قطعنامه برزیل در شورای امنیت سازمان ملل برای آتشبس در غزه شد، سخنگوی وزارت خارجه آمریکا درباره علت وتوی این قطعنامه از سوی آمریکا گفت: ما پیشنویس قطعنامه شورای امنیت را وتو کردیم؛ زیرا این قطعنامه حق اسرائیل برای دفاع از خود در برابر حملات تروریستی را به رسمیت نمیشناخت.
آیا شورای امنیت در موارد نقض حقوق بشر، مثل نادیده گرفتن حقوق فلسطینیان، باید حق وتو را بپذیرد؟
بیشک فلسطین یکی از مهمترین مسائل حقوق بشری جهان معاصر است اما بیتوجهی به آن در نظام بینالملل عادیسازی شده است. مسئله فلسطین یعنی نادیده گرفتن حق دفاع مشروع مردم فلسطین در برابر اشغالگری و تجاوز.
در حملات اخیر و بمبارانهای کور مناطق مسکونی غزه که سبب کشتار بیش از هفت هزار انسان بیگناه از جمله زنان و کودکان شد، اجازه انتقال مجروحین از غزه به مصر و اجازه انتقال دارو داده نشد. همچنین دسترسی مردم به آب و غذا، سوخت و برق نیز قطع گردید. علاوه بر اینها تخریب زیرساختها و مناطق مسکونی، مساجد، اماکن بهداشتی و درمانی و آموزشی از جمله مواردی است که جنایت علیه بشریت و جنایت جنگی به شمار میآید.
جنایت جنگی، به معنای نقض قانون جنگ است و به اقداماتی مانند کشتار عمدی غیرنظامیان یا اسرای جنگی، شکنجه، گروگانگیری، تخریب غیرضروری اموال غیرنظامی، تجاوز جنسی در جنگ و غارت گفته میشود. ارتکاب جنایت جنگی، سبب مسئولیت کیفری فردی برای رزمندگان و هر فردی در ساختار فرماندهی است که دستور هرگونه تلاش برای ارتکاب کشتار جمعی شامل نسلکشی و پاکسازی قومی و… را صادر کرده باشد.
همچنین اقداماتی مانند حمله عمدی به غیرنظامیان و اهداف غیرنظامی مانند شهرها، روستاها، مدارس، بیمارستانها، بناهای تاریخی و هر مکانی که هدف نظامی محسوب نشود، مصداق جنایت جنگی است. اقدامات اخیر صهیونیسم، خلاف کنوانسیون بینالمللی ژنو و مصداق بارز جنایات جنگی و نسلکشی و قتلعام زنان، کودکان و بیماران است.
در کنار تمامی این جنایتها، کرداری ظالمانهتر برای تحریف واقعیت صورت میگیرد. رژیم صهیونیستی که همواره با استفاده از سانسور و رسانهها، در پی سرپوش گذاشتن بر جنایات خود، تشدید اسلام هراسی و تلاش برای تضعیف جبهه مقاومت بوده است، با معرفی کردن حماس بهعنوان شروعکننده جنگ، همراهی تعدادی از کشورهای غربی مثل آمریکا، انگلیس، کانادا، فرانسه، آلمان و ایتالیا را جلب کرده است و جنایات و کشتار کودکان و غیرنظامیان در غزه را «حق دفاع علیه تروریسم» معرفی کرده است. هرچند حملات اخیر رژیم صهیونیستی علیه غزه که نمایش آشکار ظلمی نابخشودنی است، برخی مردم اسرائیل را نیز دچار بدبینی و نفرت از دولت اسرائیل ساخته است و خشم آنها را نسبت به جنایتهای اسرائیل برانگیخته است.
فرجام
فلسطین مسئله مربوط به جهان عربی نیست بلکه مسئلهای جهانی است و امروز به فضل الهی و به حرمت خون شهیدان فلسطین، چشمان عالم به تشخیص مرز حق و باطل در مسئله فلسطین بینا شده است.
حل مسئله فلسطین وابسته به وجدان حقگرا و رهایی از محاسبات منفعت طلبانه است؛ چرا که اگر دیدن ظلم و نادیده گرفتن آن نفعی برای کشورها داشته باشد، ممکن است کشورهای منفعتطلب را وادار کند اصل قضیه را نادیده بگیرند و عینکِ توصیه به سازش در برابر ظلم پایدار اسرائیل را بزنند. فلسطین هرچند هنوز حقیقتی است که وتو میشود اما عملیات طوفان الاقصی مظلومیت آن را بیش از هر زمان دیگری در جهان فریاد زد.
برای حسنختام بد نیست از کنت والتز، یکی از اندیشمندان روابط بینالملل نقل کنیم که میگفت: «در وضعیت آنارشی نظام بینالملل، برای اینکه کشورها به نحو قابل اطمینان در صلح باشند، باید تمامی کشورها بهصورت یکپارچه و پایدار به کمال رسیده باشند». به نظرم این یکپارچگی و این کمال در زمانهای که هستیم و برخلاف وجود برخی جنایتها، امکانپذیرتر شده است و حتی اگر تمام کشورها یکپارچه نشوند اما خون مظلومان، تمام ملتها را (ازجمله برخی مردم اسرائیلی) بر سر پایان دادن به ظلم و جنایت، یکپارچه میکند.
إن شاءالله