دکتر سمیه حمیدی؛ دانشیار گروه علوم سیاسی دانشگاه بیرجند
رژیم صهیونیستی را میتوان مهمترین متحد سیاست خارجی آمریکا در منطقه غرب آسیا دانست. اهمیت این مسئله بهگونهای است که جو بایدن در دیدار اسحاق هرتزوگ بیان داشت که اگر اسرائیل در این منطقه وجود نمیداشت، حتماً آن را ایجاد میکردیم.
رژیم صهیونیستی بهعنوان متحد استراتژیک و راهبردی آمریکا در خاورمیانه، جایگاه ویژهای در سیاست خارجی این کشور دارد. پیشینه این رابطه، با خوانش الهیاتی از عرصه سیاست اوانجلیکها (مسیحیان انجیلی) و تلاش آنان برای بازگشت یهودیان به فلسطین (ارض مقدس)، در راستای برپایی حکومت یهود برای نبردهای آخرالزمانی بهعنوان پیشزمینه ظهور حضرت مسیح (ع) همراه بود که زمینه حضور بیشتر یهودیان در قالب لابی صهیونیسم (فراگیرترین و قدرتمندترین گروه نفوذ سیاسی در آمریکا) و ایپک (کمیته روابطعمومی آمریکا – اسرائیل) را فراهم ساخت.
دگرگونیها در سیاست خارجی آمریکا
از پایان جنگ جهانی دوم تا فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، سیاست خارجی آمریکا بر پایه مبارزه با کمونیسم و امنیت مسیر نفت بود. در سراسر جنگ سرد، تلاش اسرائیل، حمایت از منافع حیاتی آمریکا در منطقه در مقابل بلوک شرق بود. درهمتنیدگی منافع مشترک میان دو کشور و روابط ویژه امنیتی و فرهنگی، نگرانیهای امنیتی تلآویو در حفظ برتری نظامی در منطقه و ترس از رشد صنعت دفاعی ایران، سبب نزدیکی بیشتر اسرائیل به آمریکا شده است. در واقع، پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران، مبنای سیاست خارجی آمریکا در خاورمیانه، افزایش توان نظامی اسرائیل برای مهار ایران و محور مقاومت بود. تا پیش از عملیات طوفان الاقصی، اسرائیل نزدیک به ۸/۳ میلیارد دلار کمک نظامی از واشنگتن دریافت کرده است. اختصاص چنین کمک بزرگی به رژیم اشغالگر قدس، نشاندهنده اهمیت راهبردی تلآویو در منطقه است (عمادی، خبرگزاری مهر: ۵۹۴۲۰۶۴).
طرح ایده جنگ تمدنها از سوی آمریکا، سبب شد تا اسرائیل بهعنوان دیوار حائل جهان غربی تلقی شود. دیوار حائلی که ضمن حفاظت از منافع استراتژیک واشنگتن در منطقه، جلوی پیشروی تمدنهای دیگر همچون اسلام، کنفوسیوس و هند را بگیرد و در مقام مانعی برای گسترش امواج این تمدنها بهسوی غرب شود؛ بنابراین بیتالمقدس نهتنها نگهبان منافع استراتژیک آمریکا است بلکه حافظ این کشور در مقابل دیگر تمدنهایی است که آمریکاییها، آنان را نابودکننده و دشمن تمدن غرب میدانستند.
اقتصاد سیاسی و سیاست خارجی
مسئله اقتصاد سیاسی بهعنوان ضرورتی مهم در راستای بازیابی قدرت آمریکا در سالهای اخیر مورد توجه سیاستگذاران آمریکایی قرار گرفته است تا بتوانند در دوران منطق اقتصادی، به قدرت سیاسی برتر دست یابند. بهطورکلی، از عوامل مهم در گرفتن راهبرد تمرکززدایی آمریکا از منطقه خاورمیانه میتوان به عوامل زیر اشاره داشت:
۱- تلاش برای حفظ قدرت بینالمللی به عنوان بازیگر برتر در حوزه جهانی؛
۲- مهار چین و رقبای نوظهور؛
۳- تغییر اولویت کنشگری در سیاست خارجی، یعنی ژئواکونومیکال شدن راهبردهای رفتاری آمریکا، به منظور بازیابی قدرت در اقتصاد سیاسی بینالملل؛
۴- توجه به منطقه موازنه ژئوپلتیکی و اهمیت منطقه ایندوپاسفیک؛
۵- ایجاد یک نظم نیابتی و مجموعه امنیتی دسته جمعی در منطقه با تأکید بر روند عادیسازی روابط اعراب- اسرائیل؛
۶- کاهش هزینه و خطرات ناشی از مسئولیتهای آمریکا در منطقه (بازوبندی، ۱۴۰۱: ۱۵).
آمریکا به کمک سازمانهایی مانند جی استریت، تلاش دارد تا رژیم صهیونیستی را تنها دموکراسی در منطقه غرب آسیا معرفی کند و این رژیم را نماینده یک دولت دموکراتیک و پایبند به حقوق بشر نشان دهد. سیاست خارجی آمریکا همواره در خدمت منافع و امنیت رژیم صهیونیستی بوده است. بر اساس قوانین مصوب کنگره نباید هیچگاه برتری نظامی اسرائیل در منطقه غرب آسیا به مخاطره بیفتد. تلآویو از حق وتو برای رد قراردادهای نظامی آمریکا با کشورهای خاورمیانه برخوردار است.
آمریکا خود را متعهد به برتری کیفی اسرائیل بر دشمنانش میداند؛ بنابراین همکاریهای امنیتی – نظامی گستردهای با این کشور دارد و حمایت از سیاستها و اقدامات این رژیم را در دستور کار خود قرار داده است. دکترین امنیتی اسرائیل نیز که مبتنی بر سهپایه تقویت بازدارندگی متقابل، راهبردهای دفاعی و تشکیل اتحادهای منطقهای است، بستر همکاریهای دو کشور در عرصه نظامی و امنیتی را فراهم کرده است که در تحقق این رویکردها به علت آنکه با منافع استراتژیک آمریکا همسو است؛ جایگاه ویژهای را در دستگاه سیاست خارجی واشنگتن به خود اختصاص داده است. آمریکا در تلاش است تا از راه اسرائیل، در منطقه، توازن ایجاد کند و مانع از شکلگیری ترتیبات منطقهای مخالف منافع ملیاش شود (درج و التیامینیا، ۱۳۹۸: ۱۰۴).
ازاینرو تثبیت قدرت هژمونیک ایالات متحده بدون تثبیت جایگاه و سیطره سیاستهای این کشور در منطقه استراتژیک غرب آسیا عملاً غیرممکن است (باقری و دیگران، ۱۳۹۷:۱۶۵).
نتیجهگیری
خوانش تئولوژیکال از امر سیاسی در سیاست خارجی، تلاش برای ایجاد اسرائیل بهعنوان حافظ امنیت و منافع آمریکا در کنار همکاریهای امنیتی-نظامی آمریکا با این کشور و تقویت آن بهعنوان سد دفاعی تمدن غرب، سبب شده است تا این کشور، جایگاه ویژهای را در سیاست خارجی این کشور به دست آورد.
منابع
- باقری، زهرا و دیگران (۱۳۹۷) تغییر و تداوم در سیاست خاورمیانهای آمریکا از سال ۲۰۱۷-۲۰۰۱، فصلنامه تخصصی علوم سیاسی، سال چهارم، شماره چهل و سوم، صفحات ۲۰۰-۱۶۱٫
- درج، حمید و التیامینیا، رضا (۱۳۹۸) «تبیین جایگاه راهبردی اسرائیل در سیاست تسلیحاتی آمریکا در خاورمیانه» فصلنامه مطالعات بینالمللی، سال ۱۶، شماره ۱(۶۱) تابستان، صفحات ۱۲۵-۱۰۳٫
- بازوبندی، سارا (۱۴۰۱) نظم نوین منطقهای در خاورمیانه؛ تغییرات و چالشها، ترجمه: سمیه حمیدی، احسان مزدخواه، تهران: اندیشکده روابط بینالملل.
- عمادی، سیدرضی (۱۴۰۲) خبرگزاری مهر: کدخبر۵۹۴۲۰۶۴٫