سناریوی تهاجمیتر شدن حضور آمریکا در اوکراین: از شعار حمایت از دموکراسی تا نگرانی از آینده قطببندی جهانی
با وجود پروپاگاندای دولت و تحلیلگران مطرح آمریکایی که دغدغه حمایت از دموکراسی را بهعنوان رسالت این کشور و بهانه مداخله در منازعه شرق اروپا و تکرار گفتمان محدودسازی نفوذ بلوک شرق مطرح میکنند، دلایل واقعگرایانهتری میتوان برای این مداخله متصور شد که ماهیت هرچه تهاجمیتر آن را تبیین میکنند. دو تحلیل که چنین سناریویی را تکمیل میکند، عبارتاند از: هراس آمریکا از انزوا در اروپا که از راه تقویت ناتو درصدد مقابله با آن است و «نبرد کریدورها» که بر اساس آن، آمریکا آینده قدرت و ثروت را این بار هم در رقابت با بلوک شرق و از راه فرسایشی نمودن منازعات کشورهای قرار گرفته در راه این کریدورها، دنبال میکند.
ارزیابی وضعیت اقتصادی جامعه آمریکا(بخش اول)
قدرت اقتصادی بهعنوان یکی از مؤلفههای قدرت برای حاکمیت و جامعه، علاوه بر استحکامبخشی داخلی، در عرصه بینالمللی نیز موجب اقتدار و توان اثرگذاری است. شاید بتوان مقدم بر توان نظامی و سیاسی، قدرت اقتصادی ایالات متحده آمریکا را بهعنوان اصلیترین مؤلفه قدرت این کشور در ایجاد نظم هژمونیک در سطح بینالمللی دانست. این در حالی است که مشاهده واقعیتهایی مانند فقر گسترده، شکاف طبقاتی و نابرابری درآمدی و… تردیدهایی را در بنیان قدرت اقتصادی این کشور ایجاد میکند. در سلسله یادداشتهای پیشرو، وضعیت اقتصادی جامعه آمریکا را بر اساس شاخصهای متعدد اقتصادی بررسی خواهیم نمود. در یادداشت اول، دستهبندی از شاخصهای اقتصادی ارائه خواهیم نمود تا بررسی جامع و دقیقی از اقتصاد این کشور داشته باشیم و در یادداشتهای بعد، با رجوع به جوامع آماری، وضعیت ایالات متحده را در هریک از شاخصهای بیان شده، بررسی خواهیم نمود.
افزایش قدرت جبهه مقاومت و چالش خروج آمریکا از منطقه؛ سهل و ممتنع
دوران گذار از نظم کنونی بینالملل (پیچ تاریخی) را میتوان به دو دوره قبل از عملیات طوفان الاقصی و پس از آن تقسیم کرد. در این که عملیات طوفان الاقصی فصل جدیدی را در تاریخ فلسطین و جبهه مقاومت رقم زد، تردیدی وجود ندارد. شرایط پس از این جنگ، دیگر شرایط قبل از این نبرد نخواهد بود و معادلات ویژهای در منطقه شکل خواهد گرفت.
بررسی روند دلارزدایی و ایجاد نهادهای موازیِ بانک جهانی
از جمله مسائلی که در دوران معاصر برای بسیاری از بازیگران جهانی بهعنوان یک دغدغه اصلی درآمده است، چگونگی رویارویی با نقش دلار در اقتصاد بینالمللی است. شایان توجه است که اقدامات یکسویه ایالات متحده، در استفاده ابزاری از دلار، با آغاز قرن ۲۱ میلادی، اشکال جدیدی را تجربه میکند؛ تا جایی که از نظر تعدادی از اندیشمندان حوزه اقتصاد سیاسی بینالملل، هدف اصلی و پنهان ایالات متحده از راهاندازی جنگهایی همچون افغانستان (۲۰۰۱) و عراق (۲۰۰۳)، مبارزه با تسلیحات هستهای و تروریسم بینالمللی نبود بلکه این جنگها بر اساس ایده حفظ هژمونی دلار آمریکا بر اقتصاد جهان، طراحی و راهاندازی شدند. نکته قابلتوجهی که دراینبین وجود دارد، آن است که گرچه بررسی ترکیب ذخایر ارزهای خارجی نشان از آن دارد که حدود ۵۸٫۸% از ذخایر جهانی، به دلار ایالات متحده اختصاص دارد ولی بااینحال باید توجه داشته باشیم که بنا به دلایلی همچون استفاده ابزاری ایالات متحده از دلار بهعنوان ابزار تحریم، تلاش کشورهای تجدیدنظرطلب در راستای متنوع سازی سبد ارزی خود، حرکت برخی کشورها در راستای تسویه با ارزهای ملی و خارج از چرخه دلار و همچنین افزایش میزان بدهیهای ایالات متحده، سلطه دلار در طول سالهای گذشته، روند نزولی را تجربه کرده است. متأثر از شرایط پدیدار شده، در طول سالهای گذشته، کشورهایی همچون فدراسیون روسیه، چین، هند و آفریقای جنوبی که از اعضای اصلی گروه بریکس هستند، درصدد برآمدهاند تا طیف گستردهای از ابتکارات را بهمنظور کاهش وابستگی خود به دلار، به منصه ظهور برسانند. تأسیس بانک سرمایهگذاری زیرساخت و بانک توسعه جدید، از جمله اقداماتی هستند که به نوبه خود نهتنها توانستند سلطه جهانی دلار را تحتالشعاع خود قرار دهند بلکه بهعنوان رقبایی قَدَر برای نهادهای غربی همچون بانک جهانی و صندوق بینالمللی پول مطرح هستند.
آینده الگوهای رفتاری آمریکا در شرایط افول
هژمونی آمریکا در مسیر افول قرار گرفته است و نشانههای آن آشکار شده است. بحران مالی جهانی ۲۰۰۸ م نشانهای مالی بود که بسیاری از آن به عنوان یکی از دلایل افول هژمونی آمریکا نام میبرند. از نظر سیاسی نیز دیگر کنشگران در برابر این کشور دست به راهبردهای خاصی زدهاند و برتری آن را در حوزههای مختلف به چالش کشیدهاند؛ برای مثال، ایران، روسیه و چین در برابر هژمونی آمریکا دست به موازنهگری نرم زدهاند که البته گاهی به مرحله موازنه سخت نظامی محدود نیز رسیده است. در واقع به نظر میرسد که روسیه در اروپا، ایران در خاورمیانه و چین در شرق آسیا، در برابر هژمونی آمریکا قد علم کردهاند؛ یعنی نقاطی که پیشتر ایالات متحده آمریکا، در قالب نهادهایی همچون ناتو، سنتو و سیتو تلاش میکرد شوروی را مهار کند. بدیهی است آمریکا نیز تلاش خواهد کرد موقعیت هژمونیک خود را حفظ کند؛ در نتیجه سوال پژوهش این است که آمریکا از چه الگوهای رفتاری در شرایط افول، بهره خواهد گرفت؟
اقتصاد سیاسی هوش مصنوعی در آمریکا: فرصتها و چالشها
جهان ما اکنون در اوج انقلاب صنعتی سوم و مراحل اولیه انقلاب صنعتی چهارم قرار دارد. در میان تکنولوژیهای انقلاب صنعتی چهارم، هوش مصنوعی یکی از شاخصترین آنها است. هوش مصنوعی که شبیهسازی فرایندهای هوش انسانی توسط ماشینها بهویژه سیستمهای کامپیوتری است، در حال تبدیل شدن به یکی از بزرگترین کانونهای سرمایهگذاری – نوآوری ازیکطرف و هراس و تهدید از سوی دیگر است و آمریکا بهعنوان یکی از پیشگامان هوش مصنوعی در جهان، مکان اصلی ظهور این فرصتها و چالشها بوده و خواهد بود.