بررسی ابعاد دزدی دریایی نفت ایران در دریای عمان و تأثیر آن بر مذاکرات هسته‌ای آینده و تحولات منطقه غرب آسیاد

بررسی ابعاد دزدی دریایی نفت ایران در دریای عمان و تأثیر آن بر مذاکرات هسته‌ای آینده و تحولات منطقه غرب آسیا

نشست « بررسی ابعاد دزدی دریایی نفت ایران در دریای عمان و تأثیر آن بر مذاکرات هسته‌ای آینده و تحولات منطقه غرب آسیا» از سلسله نشست‌های تخصصی «تقابل تمدنی ایران و آمریکا» توسط مرکز مطالعات آمریکا پژوهشکده شهید صدر (ره) با ارائه دکتر سید مصطفی خوش چشم، کارشناس مسائل بین الملل و دکتر محمد صادق کوشکی، عضو هیئت علمی دانشگاه تهران بصورت حضوری برگزار شد.

در ابتدای این نشست، دکتر سید مصطفی خوش چشم اشاره کرد که توقیف نفت‌کش توسط نیروی دریایی سپاه، در عین اینکه بیانگر دفاع و موفقیت نیروی دریایی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در کلیه عملیات‌های اخیر (در آب های داخلی، بین المللی و منطقه) است، ناکامی و شکست آمریکا در مقابله با این نیرو را نیز نمایان می سازد. دکتر خوش‌چشم در ادامه با بیان اینکه اولین پیامد این مسئله، کاهش اعتبار و باورپذیری تهدیدات آمریکا و قدرت پوشالی آن است، زیرا آمریکا مدعی است که در آب‌های خلیج فارس و اطراف آن، قدرتمند است و قدرت حضور (با تکیه بر عضویت در چند ائتلاف بین المللی ازجمله ناتو) در آن را دارد ولی نیروی دریایی بار دیگر نشان داد که ایران، قدرت اول در این آبراه‌ها (خلیج فارس و دریای عمان) است و بدون هیچ واهمه از کسی، به خصوص آمریکا، اقتدار و حاکمیت خود را اعمال ‌می کند، همچنین نیروی دریایی بار دیگر اثبات کرد که اگر آمریکا بخواهد زیاده روی کند، به‌شدت او را تعقیب نموده و در مرز درگیری نظامی، محکم خواهد ایستاد و در صورت رفتن آمریکا به فاز تصاعد بحران، با حمله و پاسخ سخت ایران، روبه رو خواهد شد. کارشناس مسائل بین‌الملل در ادامه افزود: شکست آمریکا در رویارویی‌های آبی اخیر با ایران، همگان را به‌طور ملموس متوجه کرد که آمریکا، توان عملی کردن تهدیدات خود را ندارد و در مقابل مقاومت ایران، به‌صورت فوری از صحنه فرار خواهد کرد و یا حداکثر، نظاره گر آن خواهد بود، بنابراین این شکست‌ها (همانند عدم پاسخ آمریکا به حمله موشکی ایران به پایگاه آمریکایی عین الأسد در عراق)، معتبر نبودن تهدیدات نظامی‌ آمریکا را بیش از پیش اثبات نمود.

دکتر سید مصطفی خوش چشم، حمایت علنی و عملی از شرکت ها و تجار خنثی کننده تحریم را دومین پیامد این رویداد دانست و گفت:تاجرانی که با وجود شرایط تحریم های شدید علیه نفت ایران، حاضر می شوند نفت کشور ما را بفروشند، ریسک بالایی انجام می‌دهند و این ریسک با سودی که عاید تاجران می‌شود، تناسب خوبی ندارد، زیرا آمریکا به طور دقیق و مستمر، آن‌ها را رصد می کند و با خطراتی همچون تحریم، بلوکه شدن دارایی، دستگیری و … رو‌به‌رو هستند، بنابراین نیروی دریایی با عملیات مختلف، نشان داده که در مراقبت از صادرات نفت ایران و حصول درآمد آن، استقامت دارد و بدین وسیله، حامی و پشتوانه تاجران این کار شده است یعنی نیروی دریایی ثابت کرده است که اگر هر شرکتی (داخلی یا خارجی) نفت ایران را خریداری نماید، حمایت و کمک لازم را در کلیه مراحل آن (تأمین امنیت انتقال نفت، معاوضه هزینه و …) به عمل خواهد آورد.

کارشناس مسائل بین‌الملل در پایان بحث خود تصریح کرد که اصولاً آمریکا با ایران، از طریق استراتژی مهار بر پایه چماق و هویج، روبه‌رو شده است تا رشد مؤلفه های قدرت آن را متوقف یا کمتر کند یعنی درواقع، چماق اصلی آمریکا، همان تحریم (تحریم باورپذیر و معتبر) و تهدید است و هویج آن، اعطای برخی امتیازات (نسیه و دروغ) در مذاکرات است ولی شکست آمریکا در اتفاق اخیر، بصورت مجدد، عدم اعتبار تهدیدات آمریکا را ثابت کرد. دکتر خوش‌چشم همچنین بیان کرد که پیروزی های اخیر نیروی دریایی سپاه در توقیف نفت کش، موجب رفع مجدد نگرانی از برخی مسئولانی شد که قبول نکردن برجام را معادل جنگ و عملی شدن تهدیدات آمریکا می دانستند و موفقیت‌های نظامی اخیر ایران، یکی از ارکان اصلی استراتژی مهار آمریکا قرار گرفت و ارزیابی میدانی و عملی مسئولان را دوباره تنظیم و دقیق کرد، ضمن اینکه کشورهای منطقه نیز باید در تعامل خود با ایران تجدیدنظر کنند زیرا برخوداری ایران از قدرت و اعمال آن، در معرض دید همگان قرار گرفت.

در ادامه این نشست، دکتر محمدصادق کوشکی عضو هیئت علمی دانشگاه تهران به بیان دیدگاه خود پرداخت. وی با اشاره به مخدوش شدن تصویر کشورهای منطقه از حمایت آمریکا و اعتماد به آن ها گفت: برخی کشورهای حاشیه خلیج فارس مانند عربستان، امارات و …، به حمایت آمریکا در برابر مقابله با ایران دل‌خوش هستند، اگرچه ترامپ به‌طور صریح، محمد ‌بن سلمان را متوجه کرد که آمریکا به طور مستقیم همراه با عربستان، وارد جنگ با ایران نخواهد شد و حداکثر، حمایت و پشتیبانی فراهم خواهد کرد اما عملیات پیروزمندانه نیروی دریایی در نزدیکی آب‌های این کشورها، دروغ بودن وعده آمریکا حتی در حد حمایت از آن‌ها را نشان داد. عضو هیئت علمی دانشگاه تهران تصریح کرد که حرکت اخیر به طورجدی موجب ترس حاکمیت عربستان، امارات، بحرین و …، شد زیرا برای چندمین بار، موقعیت حامی اصلی آن‌ها یعنی آمریکا، دچار چالش گشت (خودشان این مطلب را بازگو کردند و در فضای مجازی شان منتشر شد که آمریکا، وقتی نمی تواند در مقابل ایران، حرکتی انجام دهد، چگونه می خواهد و می تواند از ما در برابر خطرات احتمالی دفاع کند) و از طرف دیگر، موقعیت آمریکا را نزد کشورهایی که امنیتشان را از آن خریداری می کنند، تضعیف کرد، درنتیجه، کشورهای منطقه به خوبی متوجه شده اند که آمریکا، نه‌تنها به نیابت از آن‌ها، جنگی را با ایران شروع نخواهد کرد بلکه در نقش حامی نیز امکان و توان عملی حمایت ندارد (حتی اگر عِده و عُده آمریکایی ها نزدیک پایگاهشان و پر از تجهیزات نظامی باشد). دکتر کوشکی، پذیرش عمومی در تسریع افول آمریکا را مهم ترین پیامد این رویداد تلقی کرد و گفت: سال ها قبل، آمریکا در خلیج فارس با ایران درگیر شد، سکوهای آن را زد و اگرچه هنوز خود را ابرقدرت می نامد و می داند اما امروز، از درگیری حتی با چند قایق تندرو هم می ترسد و اجتناب می کند؛ بنابراین، امروز آمریکا فقط در اسم، قدرت اول است اما درواقع، یک هیکل باد شده است که توانایی رزم و مقاومت ندارد (واقعیت آمریکا به همان آقای بایدنی تبدیل شده که یک پیرمرد همیشه در حال چرت است)، درنتیجه، افول آمریکا در عمل، به‌صورت عمومی مشاهده می شود یعنی نه اینکه صرفاً در محاسبات پنتاگون، ارزیابی های اندیشکده ها، در متون مکتوب و حرف و کلام باشد بلکه در عمل نیز مشهود است و ضعف توان و کارآمدی آمریکا در خلیج فارس، باعث تقویت و تحکیم این فرضیه شده است که آمریکایی ها، مجبورند خلیج فارس را ترک کنند؛ درنتیجه آن، گروه و جریان داخلی آمریکا که به طورجدی موافق و خواهان عقب نشینی از خلیج فارس هستند و تداوم حضور آمریکا در آنجا را تنها مایه خدشه دار شدن جایگاه (پرستیژ) آن می دانند، در شبکه ها و رسانه های آمریکایی فعال شد‌‌ه اند و این مسئله را مطالبه می کنند.

دکتر محمدصادق کوشکی در پایان افزود: اتفاق اخیر، مهر تأیید دیگری بر این مسئله شد که جمهوری اسلامی در حوزه توازن قدرت با طرف آمریکایی، از مرحله موازنه گذشته و به مرحله برتری رسیده است. بسیاری از رسانه های دنیا به این مسئله اشاره کردند که جمهوری اسلامی در حوزه دریا، برای چندمین بار است که توانسته برتری خودش را ثابت کند و اصطلاحاً، اراده اش را بر طرف مقابل (آمریکا) تحمیل کند و از طرف دیگر، ارتباط و پیوند این اتفاق را باید با ماجراجویی های دو سال اخیر آمریکا و رژیم صهیونیستی، در نظر گرفت؛ یعنی این اتفاق به‌نوبه خود می تواند تأثیر و نفوذ ماجراجویی های آن‌ها را -که با کمک سعودی ها در دریای سرخ، مخصوصاً مدیترانه و خلیج عدن داشتند- کاهش دهد و به نوعی توازن مثبت را به نفع ایران برقرار کند.