آمریکاگرایی و آمریکاستیزی در نظم جدید جهانی
در قرن بیستم، بهویژه بعد از پایان جنگ جهانی دوم، ایالاتمتحده آمریکا به دلایلی نظیر توان نظامی بالا، توسعه اقتصادی و فرهنگ لیبرال، به الگویی برای برخی از کشورهای جهان در قالب آمریکاگرایی، قرارگرفته است. با وجود این، در قرن بیست و یکم و با بالا رفتن سطح آگاهی کشورها و ادراک منطق دوگانه آمریکا از موضوعاتی نظیر حقوق بشر، تروریسم، استفاده ابزاری از ساختارها و قوانین بینالمللی، به عرصهای برای آمریکاستیزی کشورهای جهان تعین پیدا کرد، به گونهای که یکی از مهمترین موضوعاتی که امروزه وجود دارد، سطح بالای آمریکاستیزی در جهان است. از این منظر، یادداشت حاضر تلاش میکند تا نشان دهد که در نظم جدید جهانی، آمریکاگرایی و آمریکاستیزی چه جایگاهی در میان کشورهای جهان و افکار عمومیشان دارد.
اهمیت ژئوپلیتیک تایوان برای چین و سیاستهای مداخلهگرایانه آمریکا
ایالاتمتحده آمریکا و تایوان، به دلیل عوامل مختلفی ازجمله اعتقاد مشترک آنها به دموکراسی و نظامهای سیاسی مشابه، روابط نزدیکی داشتهاند. این روابط نزدیک در طول جنگ جهانی دوم آشکار شد و سپس، تایوان در طول جنگ سرد، تحت سلطه ایالاتمتحده قرار گرفت. بااینحال، با اهمیت فزاینده چین در امور جهانی، سیاست های ایالاتمتحده در قبال تایوان، نشاندهنده «حمایت بیقیدوشرط» از این جزیره است که در حیات خلوت چین قرار دارد. بهطوریکه استدلال میشود، یک تایوان توانمند از نظر نظامی و اقتصادی برای ایالاتمتحده در مهار چین ارزشمند است. این سیاست، دلالت بر آن دارد که واشنگتن، به دنبال سیاست «باز موازنه سازی چین» در منطقه است و بخشی از این استراتژی را از طریق تقویت ائتلافها با متحدان خود در منطقه و در محیط همسایگی چین پیش میبرد. تایوان در میان مؤتلفان آمریکا، به این دلیل اهمیت خاص مییابد که هم در همسایگی بلافصل چین قرار دارد و هم یک مسئله امنیتی جدی و حیاتی برای پکن، محسوب میشود که بسیار محل تمرکز و حساسیت است.
تأملی هستی شناسانه بر مبانی رابطه جمهوری اسلامی ایران و آمریکا
در این نوشتار، درصدد هستیم تا از حیث هستی شناسانه رابطه جمهوری اسلامی ایران و آمریکا را موردبررسی قرار دهیم؛ موضوعی که بعد از پیروزی انقلاب اسلامی به دلیل ماهیت ضد هژمونیک آن، به عرصهای تقابلجویانه در روابط جمهوری اسلامی ایران و آمریکا تعیّن پیدا کرد. یافتههای تحقیق نشان میدهد که اولاً، مهمترين علت آغاز و تداوم منازعه ميان ايران و آمريكا را باید الزامات ايدئولوژي اسلامي بهعنوان عنصر كانوني هويت نظام جمهوري اسلامي دانست. ثانیاً تا زمانی که آمریکا بدون مدنظر قرار دادن مبانی هستی شناسانه جمهوری اسلامی ایران، سیاستها و اقدامات خصمانه خود را دنبال نماید، روابط جمهوری اسلامی ایران با این کشور، در راستای مسالمتآمیز قرار نمیگیرد. به این دلیل که جمهوری اسلامی ایران، در پی آن است که در راستای قوام هویت خود، در رابطه با سایر کشورها گام بردارد.