رسالت و منطق سیاست خارجی آمریکا در نظم جدید جهانی؛ «انزوا‌گرایی نرم»

پیگیری منطق انزوا‌گرایی (سنت جفرسونیسم) که بر نقش الهام بخشی آمریکا و سیاست سرمشق‌گرایی تأکید داشت، می‌تواند قابل‌توجه دولتمردان آمریکا باشد. جفرسون معتقد بود که یک دولت جمهوری درست و استوار در امریکا، اثری نمونه و به‌جا ماندنی برای مردم جهان خواهد بود، او به‌شدت مخالف مداخله‌گرایی در عرصه سیاست خارجی بود و اعتقاد داشت که مداخله‌گرایی، سبب می‌شود ارزش‌های آمریکایی به‌ویژه آزادی، هم از سوی خود دولت امریکا و هم از سوی دیگران، با محدودیت مواجه شود. از همین رو، منافع ملی باید محدود تعریف و تبیین شود تا تقابلی با منافع دیگران به همراه نداشته باشد؛ بنابراین، شاید بتوان از عنوان «انزوا گرایی نرم» برای تعیین رسالت و منطقِ سیاست خارجی آمریکا در نظم جدید جهانی نام برد، یعنی نوعی از انزوا‌گرایی که با دوری جستن از مداخلات و سیاست‌های نظامی و با تمرکز بر منابع قدرت نرم به بازسازی فرهنگ و تمدن بپردازد.

کاهش حمایت عمومی از دولت جو بایدن

کاهش حمایت عمومی از دولت جو بایدن

سال دوم دولت جو بایدن با کاهش حمایت عمومی و فهرستی از چالش‌ها آغاز شده است؛ دیدگاه‌ها نسبت به اقتصاد، همچنان منفی بوده و قیمت‌ها بدتر شده، همچنین، عملکرد شغلی کاهش یافته است. درواقع، این دلایل نشان می‌دهند که این دولت با کاهش حمایت عمومی و چالش‌های جدی روبه‌رو است. این نوشتار به صورت آماری و اسنادی، نگاهی دارد به کاهش حمایت‌ها از جو بایدن و چالش‌های پیش روی وی که از سال ۲۰۲۲ شروع شده است و تا پایان ریاست‌جمهوری‌اش، به اوج می‌رسند.

بررسی نظری مکاتب سیاست خارجی آمریکا

بررسی نظری مکاتب سیاست خارجی آمریکا

مسئله شناخت سیاست خارجی کشورها، همواره یکی از موضوعات مهم و موردتوجه پژوهشگران بوده است، زیرا شناخت هرچه بهتر سیاست و دیپلماسی دولت‌های مختلف، به هر کشوری کمک می‌کند تا بهتر بتوانند، نقش خود را به‌درستی چه در جامعه داخلی خود و چه به‌عنوان بازیگر بین‌المللی ایفا نمایند. با شناخت سیاست خارجی کشورهای مهم و تأثیرگذار در صحنه بین‌الملل، ما می‌توانیم قدم‌های صحیح‌تری را در راستای رسیدن به اهداف ملی و جهانی خود برداریم. از این جهت، به نظر می‌رسد که شناخت سیاست خارجه ایالات‌متحده آمریکا، به ‌خوبی ما را در رسیدن به این هدف یاری برساند، زیرا اهمیت نقش این کشور، بر کسی پوشیده نیست. با این‌که جنگ در عصر حاضر، به نظر شکل و بوی جدیدی به خود گرفته است و امروزه، شاید در

کمتر جایی از جهان، شاهد جنگ به شکل کلاسیک آن هستیم اما شاید بتوان ادعا کرد که اگر با دولت ایالات‌متحده در وضعیت جنگ نباشیم، در صلح هم نیستیم. لذا شاید ضروری باشد که با شناخت هر چه بیشتر دشمن، جلوی ورود ضررهای غیرعادلانه و اعمال تحریم‌های کمرشکن را بگیریم، زیرا با مطالعه، تحقیق و جمع‌آوری اطلاعات سودمند، می‌توان دست بالا را گرفت و هوشیارانه‌تر حرکت کرد تا بتوانیم، به حفظ ارزش‌های ملی و میهنی امید داشته باشیم.

ارزیابی سفر رئیسی به کشور عمان و ظرفیت‌های پیش روی جمهوری اسلامی ایران

ارزیابی سفر رئیسی به کشور عمان و ظرفیت‌های پیش روی جمهوری اسلامی ایران

در گفتگوی واحد رسانه مرکز مطالعات آمریکا با دکتر کوشکی، این مطالب مطرح شد: از اقدامات درست، دقیق و کارشناسی شده سیاست خارجه دولت سیزدهم، توسعه روابط با کشور عمان است. عمان، تنها شریک ایران در سواحل تنگه هرمز بوده و دارای سواحل راهبردی گسترده‌ای است که قابل‌انتقال به شرکای آن نیز می‌باشد. عمان، می‌تواند دروازه ورود مطمئن و باثبات ایران به کشورهای حاشیه خلیج‌فارس باشد. عمانی‌ها نشان داده‌اند که نسبت به بسیاری از حکام عرب، عقلانیت ابزاری بیشتری دارند و این حقیقت را پذیرفته‌اند که ایران، قطب بالقوه و بالفعل منطقه غرب آسیا است. نگاه دولت رئیسی به عمان، نگاه درستی است و ایران، می‌تواند در زمینه‌های گسترده اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و حتی نظامی و امنیتی، با این کشور همکاری کند.

دوستی­ های خاورمیانه آمریکا در حال تجربه مرگی طبیعی است.

دوستی­ های خاورمیانه آمریکا در حال تجربه مرگی طبیعی است.

استیون. آ. کوک ستون نویس فارین پالسی در یادداشتی با اشاره به مشکلات آمریکا در منطقه غرب آسیا نوشت: مشکلات در روابط آمریکا با عربستان، به تدریج در حال بروز هستند. او معتقد است که عربستان و امارات، دیگر به اظهارات آمریکایی ها مبنی بر اینکه واشنگتن متعهّد به امنیت آن‌ها است، ایمان ندارند. او با اشاره به نشست نقب میگوید که پس از سال ها تلاش مقامات آمریکا برای ایجاد یک اجماع منطقه ای، اتحادی که اکنون وجود دارد، شامل ایالات‌متحده نیست. او معتقد است که ایالات‌متحده و دوستانش در منطقه، به برهه ای رسیده اند که منافعشان، دیگر همسو نیست.

اگر خاورمیانه پسا آمریکا واقعاً کارساز باشد، چه؟

اگر خاورمیانه پسا آمریکا واقعاً کارساز باشد، چه؟

بعد از حمله روسیه به اوکراین در زمستان ۲۰۲۲ تحلیل‌گران مختلفی از زوایای مختلف به این موضوع نگاه کرده و به تحلیل اتفاقات پیرامونی آن پرداختند. یکی از این اتفاقات بررسی اثر این جنگ بر سیاست خارجه آمریکا در منطقه خاورمیانه است. رابرت آ. منینگ یکی از همکاران ارشد شورای آتلانتیک است. او در یادداشتی که در پایگاه دهیل منتشر شد با اشاره به این موضوع معتقد است اتفاقاتی که در حوزه سیاست خارجی کشورهای منطقه غرب آسیا رخ می‌دهد همگی بر این امر تأکید دارند که الگوهای جدیدی از سازش با سرعتی گیج‌کننده، در حال وقوع در خاورمیانه‌ای هستند. او معتقد است آمریکای خسته از دو دهه جنگ‎های شکست‎خورده، دیگر یک تأمین¬کننده امنیت قابل‌اتکا نیست هر چند عده‌ای بر این باورند که عقب‌نشینی آمریکا از منطقه اشتباهی مهلک است که

به منافع این کشور و همچنین، ثبات منطقه آسیب می‌زند.

مبانی روابط آمریکا و اروپا و بررسی فاکتور ایران در آن

رویکرد و مواضع ایران و ایالات متحده در مذاكرات جديد وين و آینده پیش رو

روابط آمریکا و اروپا بیش از هر چیزی، روابطی مبتنی بر ارزش‌های تاریخی و تمدنی مشترک قابل ارزیابی است؛ به این صورت که آمریکا بیش از هر چیز، در حوزه روابط با اروپا پس از فاکتور برتری استراتژیک این کشور به مبانی مشترکی که جهان غرب را شکل می‌دهد، توجه می‌کند. اگر به موضوع، این‌گونه توجه کنیم که جهان غرب -که اکنون به‌عنوان یک بلوک سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و تمدنی از آن یاد می‌شود- محصول روابط آمریکا و اروپا است، در بررسی فاکتور ایران در روابط آمریکا و اروپا، ابتدا باید با در نظر داشتن نوع و حجم این روابط، به بررسی فاکتور ایران پرداخت. درواقع، مسئله‌ای که در رابطه آمریکا و اروپا مطرح می‌شود، این است که ایران، هیچ نقشی در شکل‌گیری این روابط نداشته و در هیچ برهه‌ای از تاریخ، نتوانسته است در سطح مبانی این روابط، میان آمریکا و اروپا شکاف بیندازد.

تأملی هستی شناسانه بر مبانی رابطه جمهوری اسلامی ایران و آمریکا

تأملی هستی شناسانه بر مبانی رابطه جمهوری اسلامی ایران و آمریک

در این نوشتار، درصدد هستیم تا از حیث هستی شناسانه رابطه جمهوری اسلامی ایران و آمریکا را موردبررسی قرار دهیم؛ موضوعی که بعد از پیروزی انقلاب اسلامی به دلیل ماهیت ضد هژمونیک آن، به عرصه‌ای تقابل‌جویانه در روابط جمهوری اسلامی ایران و آمریکا تعیّن پیدا کرد. یافته‌های تحقیق نشان می‌دهد که اولاً، مهم‌ترين علت آغاز و تداوم منازعه ميان ايران و آمريكا را باید الزامات ايدئولوژي اسلامي به‌عنوان عنصر كانوني هويت نظام جمهوري اسلامي دانست. ثانیاً تا زمانی که آمریکا بدون مدنظر قرار دادن مبانی هستی شناسانه جمهوری اسلامی ایران، سیاست‌ها و اقدامات خصمانه خود را دنبال نماید، روابط جمهوری اسلامی ایران با این کشور، در راستای مسالمت‌آمیز قرار نمی‌گیرد. به این دلیل که جمهوری اسلامی ایران، در پی آن است که در راستای قوام هویت خود، در رابطه با سایر کشورها گام بردارد.